amirali13999.blogfa.com

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه

http://www.zmh213.blogfa.com/8908.aspx

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد. که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد. لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم. هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد. با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر. هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد. هر کسی در دل من جای خودش را دارد. جانشین تو در این سینه خداوند نشد. خواستند از تو بگویند شبی شاعرها. عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد! شعر از :آقای فاضل نظری. نوشته شده در چهارشنبه 1389/08/05. ساعت 17:22 توسط هادی. من نه عاشق هستم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزد.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه -

http://www.zmh213.blogfa.com/post-24.aspx

این منم ای غمگساران این منم. این شرار سرد خاکستر شده. این منم ای مهربانان این منم. این گل پژمرده پرپر شده. من کجا وغم کجا؟ خنده های جان فزای من چه شد؟ از چه رو اینگونه افسردم چرا؟ جان شادی آشنای من چه شد؟ هیچ باور می کنید ای دوستان! کاین منم این شاخهء بی بر منم؟ این منم این باغ بی روح خزان. این منم این شام بی اختر منم؟ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۵/۲۹ساعت 13:17 توسط هادی. من نه عاشق هستم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزد. من خودم هستم و دستی. که صداقت می کاشت.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه -

http://www.zmh213.blogfa.com/post-27.aspx

نيمه شب آواره و بی حس و حال. در سرم سودای جامی بی زوال. پرسه ای آغاز کرديم در خيال. دل به ياد آورد ايام وصال. از جدايی يک دو سالی می گذشت. يک دو سال از عمر رفت و بر نگشت. دل به ياد آورد اول بار را. خاطرات اولين ديدار را. آن نظر بازي آن اسرار را. آن دو چشم مست آهو وار را. همچو رازی مبهم و سر بسته بود. چون من از تکرار او هم خسته بود. آمد و هم آشيان شد با من او. هم نشين و هم زبان شد با من او. خسته جان بودم که جان شد با من او. ناتوان بود و توان شد با من او. دامنش شد خوابگاه خستگی. اين چنين آغاز شد دل بستگی.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه - محرم

http://www.zmh213.blogfa.com/post-29.aspx

این اشک ها به پای شما آتشم زدند. شکر خدا برای شما آتشم زدند. من جبریل سوخته بالم، نگاه کن! معراج چشم های شما آتشم زدند. سر تا به پا خلیل گلستان نشین شدم. هر جا که در عزای شما آتشم زدند. از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف. با داغ کربلای شما آتشم زدند. بردند به روی نیزه دلم را و بعد از آن. یک عمر در هوای شما آتشم زدند. گفتم کجاست خانه ی خورشید شعله ور. گفتند بوریای شما، آتشم زدند. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۹/۲۱ساعت 11:17 توسط هادی. من نه عاشق هستم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. و یک حس غریب.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه

http://www.zmh213.blogfa.com/8907.aspx

نيمه شب آواره و بی حس و حال. در سرم سودای جامی بی زوال. پرسه ای آغاز کرديم در خيال. دل به ياد آورد ايام وصال. از جدايی يک دو سالی می گذشت. يک دو سال از عمر رفت و بر نگشت. دل به ياد آورد اول بار را. خاطرات اولين ديدار را. آن نظر بازي آن اسرار را. آن دو چشم مست آهو وار را. همچو رازی مبهم و سر بسته بود. چون من از تکرار او هم خسته بود. آمد و هم آشيان شد با من او. هم نشين و هم زبان شد با من او. خسته جان بودم که جان شد با من او. ناتوان بود و توان شد با من او. دامنش شد خوابگاه خستگی. اين چنين آغاز شد دل بستگی.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه - من نه عاشق هستم

http://www.zmh213.blogfa.com/post-31.aspx

من نه عاشق هستم. من نه عاشق هستم. ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم هستم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزد. من خودم هستم و یک دنیا ذکر. شده از شعر حقیقت جویی. من خودم هستم و هم زیبایم. من خودم هستم و پا بر جایم. من دلم می خواهد. ساعتی غرق درونم باشم. عاری از عاطفه ها. تهی از موج سراب. خالی از هرچه ف راق. من نه عاشق هستم. نه حزین غم تنهایی ها. من نه عاشق هستم. ونه محتاج نوازش یا مهر. من دلم تنگ خودم گشته و بس. م ن شینید کنارم. پی دلجویی و خوش گفتاری. که دلم از سخنان غم و شادی پر شد.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه

http://www.zmh213.blogfa.com/8910.aspx

گل می کند به باغ نگاهت جوانیم. وقتی بروی دامن خود می نشانیم. داغ جنون قطره ی اشکم به چشم تو. هر چند از دو چشم خودت می چکانیم. من عابر شکسته دل خلوت تو ام. تا بیکران چشم خودت می کشانیم. یک مشت بغض یخ زده تفسیر می کند. اندوه و درد غربت بی همزبانیم. وقتی پرید رنگ تو از پشت قصه ها. تصویر شد نهایت رنگین کمانیم. تو، آن گلی که می شکفی در خیال من. پ ر می شود زعطر خوشت زندگانیم. در کهکشان چشم تو گم می شود دلم. سرگشته در نهایتی از بی نشانیم. زیباترین ردیف غزلهای من توئی. ای یار سرو قامت ابرو کمانیم. من نه عاشق هستم.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه

http://www.zmh213.blogfa.com/8909.aspx

این اشک ها به پای شما آتشم زدند. شکر خدا برای شما آتشم زدند. من جبریل سوخته بالم، نگاه کن! معراج چشم های شما آتشم زدند. سر تا به پا خلیل گلستان نشین شدم. هر جا که در عزای شما آتشم زدند. از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف. با داغ کربلای شما آتشم زدند. بردند به روی نیزه دلم را و بعد از آن. یک عمر در هوای شما آتشم زدند. گفتم کجاست خانه ی خورشید شعله ور. گفتند بوریای شما، آتشم زدند. نوشته شده در یکشنبه 1389/09/21. ساعت 11:17 توسط هادی. من نه عاشق هستم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. و یک حس غریب.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه -

http://www.zmh213.blogfa.com/post-23.aspx

دست بردار از این هیکل غم. که ز ویرانی خویش است آباد. دست بردار که تاریکم وسرد. چون فرو مرده چراغ از دم باد. رانده اندم همه از درگه خویش. پای پر آبله، لب پر افسوس. میکشم پای بر این جادهء پرت. می زنم گام بر این راه عبوس. پای پر ٱبله لب پر اندوه. از رهی میگذرم سر در خویش. می خزد هیکل من از دنبال. می دودسایهء من پیشاپیش. نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۵/۲۹ساعت 12:49 توسط هادی. من نه عاشق هستم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزد. من خودم هستم و دستی. که صداقت می کاشت.

zmh213.blogfa.com

شرق اندوه

http://www.zmh213.blogfa.com/8911.aspx

من نه عاشق هستم. من نه عاشق هستم. ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم هستم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزد. من خودم هستم و یک دنیا ذکر. شده از شعر حقیقت جویی. من خودم هستم و هم زیبایم. من خودم هستم و پا بر جایم. من دلم می خواهد. ساعتی غرق درونم باشم. عاری از عاطفه ها. تهی از موج سراب. خالی از هرچه ف راق. من نه عاشق هستم. نه حزین غم تنهایی ها. من نه عاشق هستم. ونه محتاج نوازش یا مهر. من دلم تنگ خودم گشته و بس. م ن شینید کنارم. پی دلجویی و خوش گفتاری. که دلم از سخنان غم و شادی پر شد.