dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام - مدفون
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/post-18.aspx
سرگردان و مدهوش و پریشانم. مدارا می کنم با خود. فقط آواز می خوانم. و من در تیرگی مدفون مدفونم. سیاهی کی گریزد از شب چشمم. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۰ساعت 0:4 توسط سمانه. بزرگترین اقیانوس آرام است. آرام باش تا بزرگترین باشی. دختری از اهالی شهر تفاوت. هفت دقیقه مانده به صبح. جالبتر از جالب زیباتر از زیبا. سرزمین دوستی و آزادی. عشاق دوربین به دست.
dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام - اقیانوس
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/post-24.aspx
غم ستاره ها و عطر دلنشین کافور. که با اقیانوس میخزد بر بستر دلم. و دلبرانه دست میکشد بر چهره ی ترم. خسته است از نگاه خیره ام. از خیالهای تیره ام. نوشته شده در یکشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 1:25 توسط سمانه. بزرگترین اقیانوس آرام است. آرام باش تا بزرگترین باشی. دختری از اهالی شهر تفاوت. هفت دقیقه مانده به صبح. جالبتر از جالب زیباتر از زیبا. سرزمین دوستی و آزادی. عشاق دوربین به دست.
dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام - تهی
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/post-20.aspx
مادام که چیزی برای دیدن نیست. مرا چه حاجت به دیدن؟ چگونه به فردا بیاندیشم. حال آنکه فردایی نیست. مرا چه حاجت به اندیشیدن. مرا چه حاجت به دیدن. نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت 11:10 توسط سمانه. بزرگترین اقیانوس آرام است. آرام باش تا بزرگترین باشی. دختری از اهالی شهر تفاوت. هفت دقیقه مانده به صبح. جالبتر از جالب زیباتر از زیبا. سرزمین دوستی و آزادی. عشاق دوربین به دست.
dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام - هیچ!
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/post-25.aspx
سفری در راه است. و ندایی که مرا می خواند. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 0:27 توسط سمانه. بزرگترین اقیانوس آرام است. آرام باش تا بزرگترین باشی. دختری از اهالی شهر تفاوت. هفت دقیقه مانده به صبح. جالبتر از جالب زیباتر از زیبا. سرزمین دوستی و آزادی. عشاق دوربین به دست.
dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام - چرا؟
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/post-21.aspx
چرا باران نمی بارد؟ چرا دنیای من تاریک و من سودای غم دارم. نوشته شده در پنجشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 13:10 توسط سمانه. بزرگترین اقیانوس آرام است. آرام باش تا بزرگترین باشی. دختری از اهالی شهر تفاوت. هفت دقیقه مانده به صبح. جالبتر از جالب زیباتر از زیبا. سرزمین دوستی و آزادی. عشاق دوربین به دست.
dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com
اقیانوس آرام
http://www.dokhtar-e-oqyanus.blogfa.com/9001.aspx
مادام که چیزی برای دیدن نیست. مرا چه حاجت به دیدن؟ چگونه به فردا بیاندیشم. حال آنکه فردایی نیست. مرا چه حاجت به اندیشیدن. مرا چه حاجت به دیدن. نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم فروردین 1390ساعت 11:10 توسط سمانه. چراغهای ابتکار خاموش شده اند! دیگر نه روزنه ای باقی است. از پنجره ی سکوت هجاهای تکرار را. و هرجا چه معنا دارد! نوشته شده در سه شنبه سی ام فروردین 1390ساعت 0:18 توسط سمانه. سرگردان و مدهوش و پریشانم. مدارا می کنم با خود. فقط آواز می خوانم. و من در تیرگی مدفون مدفونم. سیاهی کی گریزد از شب چشمم. دختری ...
negin110varna.blogfa.com
توهمات یک دانشجو - ادامه شکایت ها...
http://www.negin110varna.blogfa.com/post-7.aspx
راستی یادم رفت یه چیزی یگم با یکی گهر گهرم.(دقیقا از بچه های نتن). اگه بیاد این پست رو بخونه خودش میفهمه. امیدوارم وجدان درد بگیره واسه اشتی بیاد جلو. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۰ساعت 11:54 توسط نگین. Design By : Night Melody. قالب های نایت ملودی. Design by : Night Melody.
roshantarin-sayeh.blogfa.com
خونم را بریزید به رگهای میهنم - ماه عسل امسال(دست نوشته)
http://roshantarin-sayeh.blogfa.com/post-61.aspx
خونم را بریزید به رگهای میهنم. ماه عسل امسال(دست نوشته). ماه مهمونی خدا (تو این گرونی خدا مهمونی داده معرفت رو حال میکنی هر چی بشه تو این یه ماه مهمونی سر جاشه). اما من میخوام راجع به . امسال کلی حرف و حدیث بود ک "ماه عسل"میخواد بشه "با اجازه خدا". آخه آقای علیخانی قرار بود نباشه. چون شب عید انتقاد کرد" که ای آقایون مسئول ما سر کوچه شما خرید نمیکنیم گرونی هست یه فکری بکنید". هرچند که رییس جمهور محترم در مجلس سخنانی گفتند ولی گرانی در کشور وجود دارد و مردم در فشار اقتصادی هستند. مشکل این طوری حل نمیشه.
roshantarin-sayeh.blogfa.com
خونم را بریزید به رگهای میهنم - قبل از تقلید
http://roshantarin-sayeh.blogfa.com/post-70.aspx
خونم را بریزید به رگهای میهنم. يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار. مهموندارميگه چرا اين کارو کردي؟ کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! چنددقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده بايه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار. مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟ کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره. خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه . بر بیستون...