asheghemahya.blogfa.com

taksavare-eshgh-h.blogfa.com

@@تکسوار عشق@@ - داستان دزدیدن سیب و جدایی عشق....

http://www.taksavare-eshgh-h.blogfa.com/post-34.aspx

خوشبختی نبردیست که برای بدست اوردنش بایدکوشیدنه احساسی که براثرانتظاربدست اید. داستان دزدیدن سیب و جدایی عشق. تو به من خندیدی و نمی دانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلود به من كرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك. و تو رفتی و هنوز،. سالهاست كه در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم. و من اندیشه كنان غرق در این پندارم. كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت. من به تو خندیدم. چون كه می دانستم. پدرم از پی تو تند دوید.

taksavare-eshgh-h.blogfa.com

@@تکسوار عشق@@

http://www.taksavare-eshgh-h.blogfa.com/90032.aspx

خوشبختی نبردیست که برای بدست اوردنش بایدکوشیدنه احساسی که براثرانتظاربدست اید. خدایا کمکم کن. بریدم. دیشب بدترین شب زندگیم بود تا نزدیک صبح فقط گریه می کردم و عشقمو از خدا می خواستم. نمی دونم چرا یه دفعه اینقدر داغون شدم. خیلی خوب و قوی داشتم جداییشو تحمل می کردم تا اینکه دیگه کاسه صبرم لبریز شد. دیشب سر نمازم خیلی گریه کردم اونقدر که دیگه الان چشامو به زور باز گذاشتم. دلم خیلی واسش تنگ شده. خدا خودش کمکم کنه. فکر می کنم دیگه واقعا طاقتم داره تموم میشه. واسه حامد بیشتر دعا کنین. قشنگ نيستي چون زيبا تريني.

eshghe-b-enteha.blogfa.com

♥♥♥♥... عشق بی انتها ...♥♥♥♥ - ... همه چیز راحت تموم شد ...

http://www.eshghe-b-enteha.blogfa.com/post-178.aspx

عشق بی انتها . همه چیز راحت تموم شد . پس فردا عادت میکنی. تو نبودش دلتنگ میشی واسش اشک می ریزی. بعد با یه بهونه ساده قهر میکنی وهمه چی تموم میشه. فوقش چند روز دلتنگی. به همین سادگی همه چیز تموم شد. تاریخ شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۸ساعت 12:30 نویسنده یاسی تیتیش. سلام به تمام دوستان. من یاسمن خانومی هستم 19 سالمه بچه اهوازم. اون عکس بالا هم منو دوستام گلفتیم ). نمیدونم دیگه چی بگم . آمار دقیقو می خواستی برو تو پروفایل بخون . اما پر روو نشو. امیدوارم در این وبلاگ لحظات خوب و خوشی رو سپری کنید. منو تنها بذارین .

eshghe-b-enteha.blogfa.com

♥♥♥♥... عشق بی انتها ...♥♥♥♥ - ... ما که رفتیم ...

http://www.eshghe-b-enteha.blogfa.com/post-183.aspx

عشق بی انتها . ما که رفتیم . ما که رفتیم ولی یادت باشه دیونه بودیم. واسه تو یک عمر اسیر تو کنج این خونه بودیم. ما که رفتیم تو بمون با هرکی که دوسش داری. با اونی که پنهونی سر روی شونش می ذاری. ما که رفتیم ولی این رسم وفاداری نبود. قصه چشمای تو واسه من تکراری نبود. ما که رفتیم ولی خوب موندی سر قول وقرارا. خوب رها کردی دستامو اول بهار. ما که رفتیم حالا تو میمونی و عشق جدید. میدونم چند روز دیگه میشنوم که جدا شدید. ما که رفتیم ولی مزد دستای ما این نبود. دل ما لایق این که بندازیش زمین نبود. سلام به تمام دوستان.

ahmadi1.blogfa.com

شعـــرعــاشقـانه و داستــــانهــای کوتا - « ارمغان روزگار »

http://www.ahmadi1.blogfa.com/post/116

شعرعاشقانه و داستانهای کوتا. رفتم به گلستان وطن شاد شوم دمی. گلها شکسته قامت و ب لب ل پ ر از غمی. بیمار بود نرگس و تب دار عندلیب. دلتنگ بود غنچه و در چشم او نمی. زیب وطن حضیره و توغ و مناره ها. تهمینه سوگوار و به گور خ فته رستمی. درالعطش شکوه به لب داشت نسترن. دنبال ابر رحمت و یک قطره شبنمی. اندر دل شقایق دشت زخم ها پدید. در خون خود تپیده توقع مرهمی. آری که آب بود و هوا بود و آفتاب. دردا که باغ م رد و نیامد مسیح دمی. دوران روزگار چه آورده ارمغان. نی مرغ نغمه خوان و نه ظلال همدمی. هواداران هومن امین الهی.

ahmadi1.blogfa.com

شعـــرعــاشقـانه و داستــــانهــای کوتا

http://www.ahmadi1.blogfa.com/1391/04

شعرعاشقانه و داستانهای کوتا. هستم به انتظار كسي. دوتا درخت كمي سبزه در كنار كسي. كنار آبي دريا كسي خمار كسي. نشسته دختركي روي ريگها تنها. نوشته مي كند هستم به انتظار كسي. و باد ميرسد از دور دست ها نزديك. و مي برد به خودش شال يادگار كسي. و دختر حرف دلش را به باد مي گويد. كه باد قصد سفر كرده تا ديار كسي. ببر تو شال مرا با خودت به سمت شمال. بگو كه دختر دلباخت در قمار كسي. بگو كه دختر با يك طناب استاده. اگر كه خواست بيايد به پاي دار كسي. اگر كه لحظه هم پيش خويش فكر نمود. دوباره مي رسد او پاي انتظار كسي.

ahmadi1.blogfa.com

شعـــرعــاشقـانه و داستــــانهــای کوتا

http://www.ahmadi1.blogfa.com/1391/07

شعرعاشقانه و داستانهای کوتا. ياد اي امي که در گلشن فغاني داشتم. در ميان لاله و گل آشياني داشتم. گرد آن شمع طرب مي سوختم پروانه وار. پاي آن سرو روان اشک رواني داشتم. آتشم بر جان ولي از شکوه لب خاموش بود. عشق را از اشک حسرت ترجماني داشتم. چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهي. چون غبار از شکر سر بر آستاني داشتم. در خزان با سرو و نسرينم بهاري تازه بود. در زمين با ماه و پروين آسماني داشتم. درد بي عشق زجانم برده طاقت ورنه من. داشتم آرام تا آرام جاني داشتم. بلبل طبعم رهي باشد زتنهايي خموش. گلاب جام زر ین.

ahmadi1.blogfa.com

شعـــرعــاشقـانه و داستــــانهــای کوتا - دیدم بخواب پنجره ی عشق را شبی

http://www.ahmadi1.blogfa.com/post/118

شعرعاشقانه و داستانهای کوتا. دیدم بخواب پنجره ی عشق را شبی. با دست آتشین تو مهتاب میشوم. در چهره ی حقیقت تو خواب میشوم. آنسوی ابر های نم افشانت آشنا. نم نم چشیده غنچه ی سیراب میشوم. پر میشوم زشایعه ی باز آمدن. کردم تجسمی چکنم آب میشوم. در چشم شوخ آیینه دیدم قیامتی! گلگشته گونه یی چو میی ناب میشوم. باریدی در کویر عطش دیده ی که هین. قد میکشم بنفشه ی شاداب میشوم. دیدم بخواب پنجره ی عشق را شبی. آن گنگ خواب دیده ی) بیتاب میشوم. نوشته شده در جمعه نهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 17:35 توسط نوروز احمدی. کوچه باغی های امروز.

ahmadi1.blogfa.com

شعـــرعــاشقـانه و داستــــانهــای کوتا

http://www.ahmadi1.blogfa.com/1391/12

شعرعاشقانه و داستانهای کوتا. آغاز روز های پریشانی ام تویی. آغاز روز های پریشانی ام تویی. ابری برای دیده ی بارانی ام تویی. در جان بی قرار منی هر کجا روم. هم خلوت و رفیق خیابانی ام تویی. هرگز مباد جز تو کسی تابگویمش. با دست خویش تا که بسوزانی ام تویی. چیزی نکرد مثل دوچشمت خرابتر. آباد باش باعث ویرانی ام تویی. دیگر مرو به دور ترازمن که بی گمان. آهوی دشت های خراسانی ام تویی. دل پاره های شعر مرا گوش کن کمی. انگیزه ي نشاط وغزل خوانی ام تویی. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۱ساعت 14:19 توسط نوروز احمدی.

taksavare-eshgh-h.blogfa.com

@@تکسوار عشق@@ - دلم واسه حامد خیلی تنگ شده خدا........................

http://www.taksavare-eshgh-h.blogfa.com/post-29.aspx

خوشبختی نبردیست که برای بدست اوردنش بایدکوشیدنه احساسی که براثرانتظاربدست اید. دلم واسه حامد خیلی تنگ شده خدا. خدایا .من چیکار کنم؟ گناه من تو این دنیا چیه؟ چرا باید سرنوشت اینجوری با من بازی کنه؟ خدایا فقط ظهور امام زمانو نزدیک کن. همین. بچه ها واسم دعا کنین . واقعا بدون حامد خیلی واسم سخته. واسم دعا کنین. مرسی. نوشته شده در شنبه ششم فروردین ۱۳۹۰ساعت ۳:۲۸ قبل از ظهر توسط پری اسمون. اونيكه عاشقشم ازم پرسيد دوسم داري؟ گفتم نه.گفت:اگه بميرم واسم گريه ميكني؟ قشنگ نيستي چون زيبا تريني. دوست ندارم چون عاشقتم.