ashkedoori.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://ashkedoori.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://ashkedoori.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
5.5 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
5.453 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | ashkedoori.persianblog.ir Reviews
https://ashkedoori.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8904.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . لب هایش را نمی دیدم اما چشم...
دفتری از جنس گِل - حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود ...
http://www.gelnote.blogfa.com/post-26.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . گفت نترس ، خودت را معرفی کن!
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8905.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. یادش به خیر. آقا بزرگ هر وقت مرا می دید لبخند می زد و می گفت امروز چه کتابی خواندی؟ وقتی می شنید که روزم را بدون کتاب شب کردم گوشم را می گرفت و می چرخاند نه خیلی محکم که دردم بگیرد- و آهسته در گوشم می گفت: هنوز مرد نشدی! آقا بزرگ که رفت به رحمت خدا، تازه پشت لبم سبز شده بود اما خیلی گریه کردم. خیالم بود که دیگر آقا بزرگ ندارم تا گوشم را بگیرد، لبخند بزند و آهسته بگوید، امروز چه کتابی خواندی؟ وظیفه ى ملى، كه یك.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8809.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. صورتش را لمس کرد. جای چهار انگشت بدجوری روی تصویرش می سوخت.مثل آتش جهنم! دقیقا بین چشم و گوشش.همان فاصله چهار انگشتی حق و.یقه کت فرضی اش را تکاند و با انگشت به پسر توی آینه اشاره کرد:"اینو خوردی تا بدونی که."بی اینکه فعلی ازو سر بزند چشمهایش به چشمهای مشکی تصویر توی آینه مات ماند.هنوز در تصمیم گیری برای بازدم های حبس شده اش مردد بود که. پیراهنش را مرتب کرد و رفت. چشمای تیله ای دنیا مدام در حال رنگ عوض کردنه. حالا تم...
دفتری از جنس گِل - سوء تفاهم
http://www.gelnote.blogfa.com/post-24.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. جاده در دست کارگران است! این پست چون طبق نظر علما و اساتید محترم و محترمه گنگ بود با اجازه ی همه ی بزرگترا برای مدت کوتاهی انشاء الله! برداشته شد تا بازسازی و ترمیم بشه و بعد محضر بزرگوارتون ارائه بشه. مارو همچنان از نظرات خودتون مستفید بفرمایید. نوشته شده در یکشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 11:51 توسط مرد گلی (ر.پ). گفت نترس ، خودت را معرفی کن! گفتم ابایی ندارم ولی . گفتم اگر ندارد ، به روی چشم! یک عکس و یک داستان.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8810.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. هوله را پهن می کنم روی صورتم.نگرانی. می دانم.هوله را بر می دارم و لبخند تصنعی را گوش تا گوش روی صورتم نقاشی می کنم. این بچه دود از کله اش بلند می شود! ادا در می آورم و می خندی.خیالت آسوده می شود که هنوز دیوانه ام! صدای ظرفها را که از آشپزخانه می شنوم کنج اتاق کز می کنم ،بچه بیچاره را صد بار در ذهنم نقاشی می کنم که مجبور است پای آن چراغ نفتی شکسته و نیم بند مشق هایش را بنویسد و صورت معصومش صبح ها آنقدر دود زده است که.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8811.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. بوی رز سرخ می پیچد توی دماغم که رو برمی گردانم و می بینم باز عین بچه ها پریده روی اپن آشپزخانه و می خندد.گردنش را که کج می کند و موهایش که می ریزد توی صورتش،دلم ضعف می رود برای بوسیدن پیشانی اش.ظرف ها را رها می کنم و می خواهم به سمتش بروم که یادم می آید. اگر من بیایم که باز تو برده ای! محکم سرجایم می ایستم.صدای خنده اش خانه را پر میکند "مغرور! می ترسی بیدار شوند و ببینند مادرشان سرپیری باز عاشق شده؟ خب به من چه!
دفتری از جنس گِل - رویا
http://www.gelnote.blogfa.com/post-23.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. بوی رز سرخ می پیچد توی دماغم که رو برمی گردانم و می بینم باز عین بچه ها پریده روی اپن آشپزخانه و می خندد.گردنش را که کج می کند و موهایش که می ریزد توی صورتش،دلم ضعف می رود برای بوسیدن پیشانی اش.ظرف ها را رها می کنم و می خواهم به سمتش بروم که یادم می آید. اگر من بیایم که باز تو برده ای! محکم سرجایم می ایستم.صدای خنده اش خانه را پر میکند "مغرور! می ترسی بیدار شوند و ببینند مادرشان سرپیری باز عاشق شده؟ رضا ، زاده ی شهر...
دفتری از جنس گِل - داستان کوتاه کوتاه
http://www.gelnote.blogfa.com/cat-2.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . لب هایش را نمی دیدم اما چشم...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
معرفت به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه
معرفت به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه. مهربانی آمد و ائینه شد. یا مهدی پرچم فاطمه(س)را تو بیا برپا. بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله الرحمن الرحیم. پنگوين قالب ساز بلاگفا. پنگوين قالب ساز بلاگفا. چهارشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۰ 11:24. سلام خدمت دوستان گل. از اینکه وبلاگ منو مورد لطف و نظر خودتون قرار دادین واقعا تشکر میکنم و از دوستان عزیزی که نظر دادن هم صمیمانه تشکر میکنم. امیدوارم همیشه موفق باشین. دوباره اومدم که اگه خواد بخواد مطالبمو به روز کنم. موفق و پیروز باشین. نوشته شده توسط روح الله لینک ثابت.
اشک دل
از بهانه هایم برای تو. مهریمو بخشیدم فقط ماشینشو گرفتم و جدا شدم. خسته شده بودم از بلاتکلیفی و دادگاه رفتن . حالا دیگه میسپارمش به خدا و حلالشون نمیکنم. خدایااااااااااااااااااا به حق این شبا از حق من نگذر من نمیبخشم توام نبخش. سه شنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 15:49 ] [ طناز ] . دچار سردرگمی شدم نمیدونم با وحید چکار کنم شاید این سر درگمی احساس گناه باشه شاید عذاب وجدانه نمیدونم. یکهفنه است که خودشو معرفی کرده و زندانه واسه نفقه من و دادگاه ضرب و شتم که محکوم شده. بهش گفتم دارم ولی نمیدم. گاهی اوقات احساس مینم...
دل نوشته ای برای تو
دل نوشته ای برای تو. این جانم را میگیرد. ننزن این حرف هارا دل من جنبه ندارد. موقعی که نیستی،دمار از روزگارم درمی آورد. مهم نیست به چه نامی. فقط "میم"مالکیت را آخرش بگذار. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 15:44 توسط افسانه. درد است که میکشم! ای کاش یا بودی ،. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 14:19 توسط افسانه. خونم حلال، ولی بدون پای تو حروم شدم. دفتر عشق كه بسته شد. دیدم منم تموم شدم. خونم حلال ولی بدون. به پایه تو حروم شدم. اونیكه عاشق شده بود. بد جوری تو كارتو موند. حالا باید فاتحه خوند.
عشق عليه السلام
هوالعشق و هوالحی و هوالهوو. خوشا هوهو زدن با حضرت او! چند روزي بود که داشتم فکر مي کردم فايده نوشتن اين وبلاگ درعصري که کسي به کسي نيست وحرف ها همه در حد حرف مي مونن چيه؟ درعصري که بعضي دوستاي مذهبي هم به ايول ايول بعضي ها دل بستن ودارن راه رو اشتباه مي رن وفقط پوستيني ازدين روپوشوندن به وبلاگهاشون، خيلي ازوبلاگ هاي مذهبي ما يا اونقدرخشکن که کسي روجذب نمي کنن ويا اونقدر وا رفتند که مذهبي ها رو فراري مي دن و دچاريه جوربي هدفي ان، پوسته وبلاگها قشنگ وديني اما هسته وبلاگها تلخ و . هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته ا...
ashkedokhtaroone.mihanblog.com
دوشیــــ♥ــــزهٔ عاشقـ★ــــ
تو و تنت و عشق در وجودت ارزشمندترین است پس آنهارا هدیه کن به تک لایق آن. عزیزترین و قشنگ ترین آفریده ی خداوند روی زمین. عطر نفس های درختان بهشت است. رنگ پر پروانه هاست. ارزش مروارید داخل صدف است. بی قیمت ترین موجود این هستی است. خانما پرچمو بگیرید من برم یه قر بدم. طبقه بندی: دختر خانما مقدم ترند. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اسفندماه سال 1393 ساعت 04:03 بعد از ظهر توسط ashke sham: نظرات. مرور خاطرات 1 . میخواهم مرور خاطرات کنم. از روز اول شروع میکنم. غروب یک روز از مرداد بود. طبقه بندی: غمگینم خدا.
غریبانه
نا امیدانه ز دل آه غریبانه کشیدم /نا امیدی نکشیدی تا بدانی چه کشیدم. ساعت ۱:۱٠ ب.ظ روز شنبه ٢٧ فروردین ۱۳٩٠. چه گویم از او. چه گویم از لطف او. یا خندیدن ها و لبخند هایش. از زیر چشمی هایش. یا نیش خند هایش. او درد عجیبی در دلم. دردی پر از احساس. حال من با اویم. و این لطف دوست داشتن بود. ساعت ۱:٠٩ ب.ظ روز شنبه ٢٧ فروردین ۱۳٩٠. من تو را در ذهن. تو مرا در خواب عمیق. نزدیک تر و . نزدیک تر و . نزدیک تر از یک آرزو. صدای دلم رو به غمناکی . اشک هایم بر روی گونه هایم لبریز. دست هایم همچون زلزله. در آن شب های دلم.
Coming Soon - Future home of something quite cool
Future home of something quite cool. If you're the site owner. To launch this site. If you are a visitor. Please check back soon.
ashkeeatsshemai.deviantart.com
ashkeeatsshemai | DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Deviant for 12 Years. This deviant's activity is hidden. Deviant since Jan 6, 2006. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets. You can drag and drop to rearrange. You can edit widgets to customize them. The bottom has widgets you can add! Some widgets you can only access when you get Core Membership.
دچار باید بود
سروش ( مستطیل سبز ). سلام ایشالا که همه خوب خوبید.البته با حال و اوضاع این زمونه بعید میدونم . بگذریم.تقریبا سه سالی میشه نیومدم سر بزنم.این سه سال بهم سی سال گذشته.روزای سختی بود.روزایی که خدا کنه برا هیشکی پیش نیاد. بهر حال دوستون دارم. دل شکسته ام لب بام سیگار میکشم خسته بودم .انقدر خسته که یادم رفت بعد از اخرین پک سیگار را پرت کنم نه خودم را. نوشته شده توسط شیوا. تقدیم به کسی که ناخواسته ناجی من شد . گاهی زیر پاهایم دراز می کشد. زمانی مرا تعقیب می کند. وقتی مقابل چشمانت می ایستم. تو را در آغوش می کشد.
(❤ ღ.•.کلبه ی منو دلم.•.ღ ❤ )
ღ کلبه ی منو دلم. .ღ ). عاشقی . . .با طعم خدایی! از این که این وبلاگ رو برای دیدن انتخاب کردید ممنونم. امیدوارم لحظات خوب و خوشی رو داشته باشید. و خواهشا اگه از مطالب خوشتون اومد. لطفا با نظراتتون مارو خوشحال کنید. برای ورود به چت روم ما کلیک کنید. سه شنبه پانزدهم بهمن 1392 ] [ ویدا ] . اینجا دلتنگی تلخ تر از قهوه است. سلام به همه دوستایی که یک سال تودنیای مجازی باهاتون بودم. شاید باورتون نشه ولی باخیلیاتون زندگی کردم. حستون کردم .باخوشحالیتون خندیدم وباناراحتیتون اشک ریختم. رفتن رو دوست ندارم. دوشنبه چ...