babrebihal.persianblog.ir

soheilj.persianblog.ir

غم تنهايی

http://soheilj.persianblog.ir/post/231

A man feared his wife wasnt hearing and he thought she might need a hearing aid. Not quite sure how to approach her, he called the family Doctor to discuss the problem. The Doctor told him there is a simple informal test the husband could perform to give the Doctor a better idea about her hearing loss. So the husband moves to closer to the kitchen, about 30 feet from his wife and repeats, Honey, whats for dinner? Again he gets no response so;. Again there is no response. Moral of the story:. ساعت ۱...

soheilj.persianblog.ir

خوشی - غم تنهايی

http://soheilj.persianblog.ir/post/229

گفتم خبر بدم که این چند وقت شدیدا داره خوش میگذره و خیلی خوشحالم.(دیدم خدا وکیلی نامردیه که فقط وقتی ناراحتم اینجا بنویسم. این رو هم مدیون کسی هستم که بی هوا و بدون هیچ درخواستی و به طرز جالبی تاثیر فوق العاده ای روی این جریان داشت. ساعت ٥:٤٩ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ٢۸ آذر ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سهيل. چهارشنبه ٢٧ دی ،۱۳۸٥. سهشنبه ٥ دی ،۱۳۸٥. با تو تا بينهايت. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.

soheilj.persianblog.ir

شادی و غم - غم تنهايی

http://soheilj.persianblog.ir/post/236

بعضی وقتها فاصله بین غم و شادی از یک تار مو هم باریکتره. ساعت ٢:۳۸ ‎ب.ظ روز دوشنبه ٢۳ بهمن ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سهيل. چهارشنبه ٢٧ دی ،۱۳۸٥. سهشنبه ٥ دی ،۱۳۸٥. با تو تا بينهايت. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.

soheilj.persianblog.ir

داد - غم تنهايی

http://soheilj.persianblog.ir/post/234

ببخشید بازم اومدم اینجا که فقط داد بزنم. دلم بد جور گرفته و اعصابم خط خطی شده. از صبح هر کار کردم سبک تر بشم فایده نداشت که نداشت. تازه الان از صبح بدترم. همش هم تقصیر خودمه.اون چیزی رو که میدونم و برام روشنه قبول نمیکنم و بازم امتحانش میکنم.خب حقمه که همون چیزی که پیش بینی میکردم اتفاق بیافته.بعد تازه ناراحت هم میشم. ساعت ٤:٥٢ ‎ب.ظ روز جمعه ٦ بهمن ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سهيل. چهارشنبه ٢٧ دی ،۱۳۸٥. سهشنبه ٥ دی ،۱۳۸٥. با تو تا بينهايت. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ.

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1384/4

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. بابا جان بااااااشه خوب قبوله همش رو خوردم ديگه. چقدر می خوايد فحش بديد آخه؟ واااااااااااااااااااااااااای . آقاجون من غلط کردم .اصلا شکر خوردم آقامون. رو کفن کردم ( دووووور از جونش فردا تبلدشه پشه هم از کنارش رد نشه يه وقت). رفع شبهه :. ها توجيه شده باشند. نه به اسم بلاگش نه به اين پست های ناله بارش؟ من خر احمق گاو بيشعور خنگ پخمه ی خربزه ی کدوی جنگلی از اسفند ۸۳ تصميم گرفتم که ديگه کتاب نخونم. وااای خدا جيگ...

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1383/12

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. ديوونه خونه ست بفرما . به سلامتی من الان خونه م. و تا خود روز سه شنبه و تا خود ساعت ۱ ظهر و تا خود آخرين نفس و تا خود آخرين قطره ی خون و تا خود آخرين تار مو رفتيم سر کلاس و بسيار عاشقانه و خوشبختانه درس می خوانيم ما و اعتراضی هم غلط می کنيم که داشته باشيم و اصلا من چرا رفتم شيرين شهر از اولش که اينجوری بدبخت بشم؟ خلاصه اين مصيبت از سر ما گدشت و . اون فرش سرمه ايه کو؟ اون کهنه شده بود . ببين اين چه خوشگله.

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1383/7

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. خاک بر سر پرشين بلاگ. ۱ ساعت ماجرا نوشتم واستون اما چی شد؟ بعله در کمال مسرت. گير کرد تو گلوی پرشين بلاگ والهی که کوفتش بشه. و من بر می گردم بعدا و دوباره مينويسم چون الان دارن منو با چماق ميندازن بيرون. 1662;نجشنبه ۳٠ مهر ،۱۳۸۳ - عسل تلخ. خاک تو سرم شد. شرمنده که گم و گور شده بودم. و به هيچ کس سر نزدم.اگه بدونيد که چه خاکهايی بر سر کچل گر بی موی بی مخم ريخته شده خود کشی می کنيد. البته دارم الکی شولوغش ميکنم.

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1386/11

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. نمی دونم اصلآ کسی مونده که جواب سلام من رو بده؟ وقتی بچه بودم مامان بزرگم می گفت وقتی وارد خونه میشی به خونه ی خالی سلام کن چون در نبود اهل خونه خدا چند تا فرشته رو می فرسته که از خونه مراقبت کنن که دزد نیاد که آتیش سوزی نشه که . . پس اول سلام کن و بعد از اینکه خونه رو دست نخورده می بینی از خدا و فرشته هاش تشکر کن. پس منم سلام می کنم و میگم ممنونم. سولماز و نازنین : سلام سه نقطه! بریم اونجا چی بگیم؟ سر صلاة...

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1383/6

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. بابا من نميخوام برم به کی بگم؟ روزی که دانشگاه قبول شدم. تنها نور اميدی که توسط سولماز(همکلاسيم) به اين قلب تاريک مظلوم فريب خورده. در به در تيکه تيکه قيمه قيمه پاره پاره شوهرمرده. فرزند از کف رفته مصيبت زده (ااااااااه باز لوس شدما ) من تابيد اين بود که اولين کلاس روز شنبه ساعت ۹:۳۰ شروع ميشه و اين جدا مايهء خوشحالی و پايکوبيه.من چقدر آسون خوشحال ميشم . به قول فروغ :. در اتاقی که به اندازهء يک تنهايی ست.

malangbanoo.persianblog.ir

نوشته های یک دختر ملنگ

http://malangbanoo.persianblog.ir/1384/1

نوشته های یک دختر ملنگ. در هواي گرگ و ميش سحرگاهي. دو کلوم حرف حساب. همه کاره و . قلم,توتم من است. بابا زورو می شود! ريتم و آهنگ و لهجه رو رعايت کنين :. اومدم (oomadom) از شهرمون اوفی اوفی. چه خاکی بر سر کنم (konom)؟ راه شيرين شهر دوره اوفی اوفی. چشم مردمش شوره اوفی اوفی. خل و چل اومدم. تا که نگای چشات کردم. تکه جون بلا (نمی دونم دقيقا چيه؟ وای ی ی ی. تقديم با گوشت کيب به اين بدترکيب. سلامی با آب دماغی که چون زاينده رود بر پهنه ی صورتم جاریست و با چشمانی. جون به سر شده ی بهاره ی هر ساله. بعدم هوااااااااا...