bahambemon.blogfa.com

bindweed1338.blogfa.com

به عشق تو ......... - شوق دوست

http://www.bindweed1338.blogfa.com/post-12.aspx

به عشق تو . امروز برای همیشه شاید روشنک رو از دست دادم. داشتم میرفتم کلاس پشت چراغ قرمز تو ماشینش دیدمش. در حالی که قبلا گفته بود برای همیشه رفته کانادا. خودمو گم کردم نمیدونستم باید چکار کنم. آره درست فکر میکردم همه حرفهاش دروغ بود. الانم فقط میخوام خدا لطفی در حقم بکنه میخوام فقط یکبار دیگه باهاش حرف بزنم میخوام بدونم چرا. تو را از روزها پیش فریاد زدم و تو نشنیدی. تو را از سالها پیش از خدا خواسته بودم و. ول افسوس ترانه ی من چه دیر! حالا که قصر ارزوهایم به بی تو بودن مبتلا شده. حالا چاره ای جز مرگ نیست!

larisaa.blogfa.com

بی تو نفس کم میارم

http://www.larisaa.blogfa.com/8912.aspx

مگه من نفست نبودم. پس چرا هنوز بی من زنده ای! بی تو نفس کم میارم. عشق واقعی تنها دیدن یار نیست بلکه پرستیدنشه. حتی اگه مجبور باشی تا اخر عمر نبینیش! تاريخ جمعه بیستم اسفند ۱۳۸۹ساعت 2:34 نويسنده لاریسا. سوگند به تنهایی لحظه های بیکسی را بایاد تو عاشقانه میپرستم! تاريخ جمعه بیستم اسفند ۱۳۸۹ساعت 2:29 نويسنده لاریسا. وقتی سنگ فرش کوچه ی جدایی از اشکهای اسمان ترشد. ردپایت را گم کردم! تاريخ جمعه بیستم اسفند ۱۳۸۹ساعت 2:26 نويسنده لاریسا. چه زیباست وقتی شیشه ی باران خورده ی خاطراتت را. خلاصه مواظب خودتون باشين.

sina1361mehr.blogfa.com

راه سبز راه شهادت - هیچ وقت با احساسات زنت بازی نکن

http://sina1361mehr.blogfa.com/post-163.aspx

راه سبز راه شهادت. هیچ وقت با احساسات زنت بازی نکن. روزی روزگاری یک زن قصد می کنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه.شووهرش اون رو به فرودگاه می رسونه وبراش آرزو می کننه سفر خوبی داشته باشه.زن جواب می ده :"ممنون عزیزم حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟ مرد می خنده و می گه:"یه دختر ایتالیایی"زن هیچی نمی گه و سوار هواپیما میشه و می ره.دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت بر می گرده مرد توی فرودگاه می ره استقبالشو می گه:"خب عزیزم مسافرت خوب بود؟ مرد می پرسه:"خب سوغاتی من چی شد؟ نوشته های تنهایی من.

bindweed1338.blogfa.com

به عشق تو ......... - بمان

http://www.bindweed1338.blogfa.com/post-6.aspx

به عشق تو . آمدنت را یادم نیست بی صدا آمدی بی آنکه من بدانم. بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم. اما اکنون با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا میکنم. مهمان ناخوانده قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم. نوشته شده در جمعه سی ام بهمن ۱۳۸۸ساعت 22:33 توسط مهدي. متولد ماه خرداد، ،. دانشجوی رشته ی مهندسی مکانیک. روزی که او خود اشکهایم را پاک خواهد کرد. چشمه ي لبهاي من.

bindweed1338.blogfa.com

به عشق تو ......... - عشق الكي

http://www.bindweed1338.blogfa.com/post-16.aspx

به عشق تو . روزگاریست همه عرض بدن می خواهند. همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند. دیو هستند ولی مثل پری می پوشند. گرگ هایی که لباس پدری می پوشند. آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند. عشق ها را همه با دور کمر می سنجند. خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد. عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 17:42 توسط مهدي. متولد ماه خرداد، ،. دانشجوی رشته ی مهندسی مکانیک. روزی که او خود اشکهایم را پاک خواهد کرد. چشمه ي لبهاي من.

larisaa.blogfa.com

بی تو نفس کم میارم - کاش...

http://www.larisaa.blogfa.com/post-47.aspx

مگه من نفست نبودم. پس چرا هنوز بی من زنده ای! بی تو نفس کم میارم. کاش هرگز عشق نبود . تامن به خامن بخاطر تو چشهایم بارانی نباشد! تاريخ سه شنبه نهم فروردین ۱۳۹۰ساعت 0:30 نويسنده لاریسا.

sina1361mehr.blogfa.com

راه سبز راه شهادت - امید

http://sina1361mehr.blogfa.com/post-165.aspx

راه سبز راه شهادت. و همچنان می روم و درک میکنم ویاد می گیرم و صبر می کنم. خیره می مانم و در مقابل این وحشی رام نشدنی مشت می فشارم و خاکسترش را در خود نگه می دارم. در مقابل لرزش دست هایم اشک نیامده می خورم ودر مقابل درک نشدنم اشک خورده باز میریزم. در برابر غربتم قلم بر می دارم و در برابر غربتش هیچ نمی کنم، چه می توانستم؟ که اگر می توانستم کردم و نکردم. و باز اشک می خورم و به خط لرزان انگشتانم خیره می مانم. با ساعت پا به پا حسرت می خورم و گاه غافل می مانم. به کجا چنین شتابان؟ وباز همان لغت مسخره کاش کاش می...

sina1361mehr.blogfa.com

راه سبز راه شهادت - دو همسفر

http://sina1361mehr.blogfa.com/post-161.aspx

راه سبز راه شهادت. کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند. دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخو ا هیم . بنابراین دست به دعا شدند و برای این که ببینند دعای کدا م بهتر مستجاب می شود به گوشه ا ی از جزیره رفتند. نخست ، از خدا غذا خواستند . فردا مرد اول، درختی یافت و میوه ای بر آن، آن را خورد . اما مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت. زمان حرکت کشتی، ندایی از آسمان پرسید : چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟

sina1361mehr.blogfa.com

راه سبز راه شهادت - از این به بعد اینجام

http://sina1361mehr.blogfa.com/post-170.aspx

راه سبز راه شهادت. از این به بعد اینجام. Wwwdaniyalmehr.blogfa.com ک. ه در ان تنها نوشته های خودم را پیاده خواهم کرد.به امید حضور گرم شما. نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین۱۳۸۹ساعت ۱۸:۵۶ بعد از ظهر توسط دانیالمهر. به نام عشق می نگارم عشقی که قلم از وصف آن عاجز است عشق به خدا. به سوی خورشید با کلام دوستان. نوشته های تنهایی من. یادداشت دوستان برای من. دنیا رو نگه دار. نمیدانم پس از مرگم چه خواهم شد(رزگار).

sina1361mehr.blogfa.com

راه سبز راه شهادت - باید نوشت

http://sina1361mehr.blogfa.com/post-167.aspx

راه سبز راه شهادت. باید نوشت که افسوس نخورد. باید گفت و نوشت که بتوان شناخته شد. مشتم به قلم فشار می آورد. نمی دانم چه بنویسم. قلم از من شکایت می کند می گوید: بنویس، گفتم: ندارم چیزی. گفت از من بنویس که همیشه یار تو بودم. گفتم: می ترسم از یاری که اکنون در دست من است و یار من، و فردا در دست دیگری است و امضاء کننده حکم مرگ من. گفت: از خودت بنویس. گفتم: سال ها تفکر کردم، اما .خود را نیافتم و نشناختم. گفت: از خیابان بنویس. گفتم: حیرانم از خیابان هایی که همه منتهی به هم اند وهمیشه سر در گم یکدیگر. جز اینکه هر...