bahane83.blogsky.com
بهانه های ساده خوشبختیبهانه های ساده خوشبختی -
http://bahane83.blogsky.com/
بهانه های ساده خوشبختی -
http://bahane83.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
15
SSL
EXTERNAL LINKS
22
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.48 sec
SCORE
6.2
بهانه های ساده خوشبختی | bahane83.blogsky.com Reviews
https://bahane83.blogsky.com
بهانه های ساده خوشبختی -
بهانه های ساده خوشبختی
http://www.bahane83.blogsky.com/1389/12
بهانه های ساده خوشبختی. صدای پای نی نی. وبلاگ قبلی که نمی دونم به چه دلیلی رفت تو هوا و فیل *تر شد.خیلی غصه خوردم.ولی بعد یه سری نوشته هامو که توی گوگل ریدر داشتم اینجا کپی پیست کردم و سعی کردم کمتر ناراحت باشم و از حالا اینجا بنویسم.البته هنوز اینجا رو دوست ندارم.کامنت های این چند سال رو هم از دست دادم. این روزا پر از حس های خوبم.دیگه چیزی تا تولد دخترکم باقی نمونده.کارها تقریبا تموم شده .فقط از لحاظ جسمی داغونم.کمردرد وپادرد و استقرار دائمی در دستشویی و. پریشب رستوران بودیم و هر شب قرعه کشی داره.بر...
دوماهگی - بهانه های ساده خوشبختی
http://www.bahane83.blogsky.com/1390/03/09/post-139
بهانه های ساده خوشبختی. دخترکم دو ماهه شد.این روزا تو چشمامون نگاه می کنه و می خنده و می گه .آآآآآآآآآآآآآ آغو.ن. مامانم اینا از سفر برگشته اند و همش اونجا بودیم این چند روز.خونه مون هم که بازار شام.دارم دیوونه می شم منتظریم تا خونه رو تحویل بدن و بریم.هول اسباب کشی رو دارم.حیفم می یاد که اتاق دخترکم رو به هم بزنم همه جای خونه رو جمع کردیم جز اتاق آنیتا. نوشته شده در دوشنبه 9 خردادماه سال 1390ساعت 01:51 ب.ظ توسط ففل. تعداد بازدید ها: 18448.
بهانه های ساده خوشبختی
http://www.bahane83.blogsky.com/page/28
بهانه های ساده خوشبختی. ففل و همسر جونی مشاور. من امروز چشمامو به زور باز نگه داشته ام آخه دیشب ساعت3:30 خوابیدم و باید 7:30 هم شیفت رو تحویل می گرفتم . دلیل دیر خوابیدن :. همون دوستامون که قبلا گفته بودم ،دو سه روزی با هم رابطه خوبی نداشتن و قهر بودند و از اونجا که این آقا. و همسر جونی در یک روز و یک ماه و یک سال به دنیا اومدن. و از اول دبستان با هم بوده اند و چند سالی همو گم می کنند و یک بار همدیگه رو توی خیابون می بینند و مثلا شما فرض کنید از یک خال. نه و نیم شب رفتیم خونه و دیگه شروع شد .از هر چی.
شناسنامه ففل
http://www.bahane83.blogsky.com/profile/6812206236
بهانه های ساده خوشبختی
http://www.bahane83.blogsky.com/page/5
بهانه های ساده خوشبختی. همه چیز با یک حس قشنگ شروع شد،یه حس اطمینان، حسی که خیلی زودتر از موعد وادارم کرد که اون روز گرم تابستونی بعد از کلاس زبان به داروخانه برم . همه هیجانم ،گاه و بیگاه با یه خنده نمودار می شد . وقتی همسرک می پرسید چیه ،به چی می خندی؟ یه بهانه الکی می آوردم و دوباره تو افکار خودم غوطه ور می شدم و مواظب بودم که یه وقت از هیجان زیاد خودمو لو ندم. روز بعد شک رنگی ام ،پررنگ تر خودشو نشون داد و اون بی بی چک هم، مثبت شد.سریع رفتم آزمایشگاه وبعد از یک ساعت پر از دلهره .مثبت بود. حالا از قسمت...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
15
فصلی دیگر
http://www.faslidigar.blogfa.com/1392/07
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. بالاخره اومدم روزاست که این صفحه رو باز می کنم اما دستم رو کیبورد برای نوشتن نمیره نمی دونم قبلاچطوری این همه ذوق وشوق برای نوشتن داشتم چر دلم میخواست روزمرگی هام راثبت کنم .بهارگذشت تابستون اومد وحالا بهارشد. برای خودم دخترپخته عاقلی شدم شاید می تونستم مادر دانا و عاقلی باشم که نشد. نوشته شده در پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 8:57 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت.
فصلی دیگر
http://www.faslidigar.blogfa.com/1392/02
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1392ساعت 14:2 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت. خاطرات شیرین و تلخ من. بهانه های ساده خوشبختی. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود(2). بهشت کوچکی به نام خانه ما. تاملات فلسفی یک بی پدر خود شیفته.
فصلی دیگر - جمعه 91/4/31
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/11
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. نوشته شده در جمعه سی ام تیر ۱۳۹۱ساعت 18:51 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت. بهانه های ساده خوشبختی. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود(2). بهشت کوچکی به نام خانه ما. تاملات فلسفی یک بی پدر خود شیفته.
فصلی دیگر - پنجشنبه 91/6/16
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/13
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. روزا داره میگذره تابستون هم گذشت .دیشب داشتم به این فکرمیکردم دوره میانسالی من هم داره میگذره یه حسی بود سعی می کنم به چیزی فکرنکنم اما نمیشه . رسما وبلاگ خونی ازم سرم افتاده خیلی خیلی کم میام اینجا یعنی چی یعنی اینجاهم دنج نبود! نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 11:47 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت. بهانه های ساده خوشبختی. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود.
فصلی دیگر
http://www.faslidigar.blogfa.com/1391/04
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. نوشته شده در جمعه سی ام تیر 1391ساعت 18:51 توسط چکاوک. منتظر یه نشونه یه اشاره یه حرکت هستم .توی این شب عزیز بیشتر منتظرم . نکنه نه نمیخوام فکرشو هم بکنم آخه بعضیا فقط مرغشو برمیداشتند اما من هم مرغشو میخواستم هم برنجشو . میگن خوابو باید اول برای آب تعریف کن اما من تعریف کردم اما اول برای مامان تعریف کردم. نوشته شده در شنبه سوم تیر 1391ساعت 21:17 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن.
فصلی دیگر - جمعه 91/10/8
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/14
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. نوشته شده در جمعه هشتم دی ۱۳۹۱ساعت 22:7 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت. بهانه های ساده خوشبختی. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود(2). بهشت کوچکی به نام خانه ما. تاملات فلسفی یک بی پدر خود شیفته.
فصلی دیگر -
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/18
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. چهارشنبه 1393/04/25 ساعت 14/30. بعدازیه وقفه طولانی دوباره برگشتم همیشه فکر می کردم که اگر برگردم حتما شرایط و زمانه من عوض شده یعنی عوض شد کاری نه زندگی . ازمحل کارقبلی بعدازده سال استعفا دادم و اومدم بیرون .حالم ازاونجا ازتمام ادماش بهم میخوزه تازه فهمیدم که پیش چه کسایی بودم و کارمیکردم کسایی که فک میکردم دوستم هستند گرگی بودند درلباس میش. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم تیر 1393ساعت 14:22 توسط چکاوک.
فصلی دیگر
http://www.faslidigar.blogfa.com/1393/10
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. دوباره بعدازمدتها برگشتم .خوبم . دوباره به روزمرگی رسیدم کارجدیدهم تقریبا تنوع خودش رو کم کم داره ازدست میده شکرخدا کارم زیاد نیست وقت استراحتم زیاده هرچی جای قبلی ازصبح می دویدم تا شب اینجا نشستم استرس دیگه اصلا ندارم کسی نیست اشکمو دربیاره تبعیضی نیست حاشیه ای نیست آدمای حسود هم نیستند حتی گرگای تو لباس ادم هم نیستند . منتظریه خبرخوب هستم ایشاله که به زودی بهم میرسه . من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن.
فصلی دیگر - پنجشنبه 92/7/4
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/17
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. بالاخره اومدم روزاست که این صفحه رو باز می کنم اما دستم رو کیبورد برای نوشتن نمیره نمی دونم قبلاچطوری این همه ذوق وشوق برای نوشتن داشتم چر دلم میخواست روزمرگی هام راثبت کنم .بهارگذشت تابستون اومد وحالا بهارشد. برای خودم دخترپخته عاقلی شدم شاید می تونستم مادر دانا و عاقلی باشم که نشد. نوشته شده در پنجشنبه چهارم مهر ۱۳۹۲ساعت 8:57 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت.
فصلی دیگر - شنبه 92/2/28
http://www.faslidigar.blogfa.com/post/16
میدانم خدا یکروز میفهمی که خیلی دوستت دارم و آنوقت با خودت میگویی بایدتمام دعاهایش را مستجاب کنم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 14:2 توسط چکاوک. من و یک زندگی. سردو گرم روزگاریک زن. خانه کوچک جودی ابوت. بهانه های ساده خوشبختی. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود. زیرگنبد کبودیکی بودیکی نبود(2). بهشت کوچکی به نام خانه ما. تاملات فلسفی یک بی پدر خود شیفته.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
22
حرف دل
به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم درحق نامردان به نامردان نمیخندم که ازمردان بدی دیدم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۵ساعت 12:38 توسط زهرا. همیشه به یادتم پدر جان. این روزها(برای پدری که دیگر نیست ). این روزها می گذرد. من فقط سکوت می کنم. در سکوتم پنهان می کنم دلتنگی ها و اشکهایم را. این روزها حتی دیوار هم به فریاد آمده اند از سکوت من. فقط برای یکبار بیا و برای همیشه بمان. بیا تا برایت بگویم تلخی این روزها را. بیا تا برایت بگویم بزرگ شده ام اما شکسته شده ام. اگر تو کنارم می ماندی.
Bahane71.72 عاشقا خیانت ممنوع
Bahane71.72 عاشقا خیانت ممنوع. خداوندا از بچگی به من اموختند همه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست میدارم میگویند: فراموشش کن. نوشته شده در پنجشنبه 22 فروردین 1392 ساعت 20:53 توسط z.m love نظرات. نوشته شده در پنجشنبه 22 فروردین 1392 ساعت 20:54 توسط z.m love نظرات. همه میگفتن : عشقت داره بهت خیانت میکنه! گفتن : این یعنی دوست نداره! گفتن : یه روز میزاره میره تنها میشی! گفتن : پس چرا ولش نمیکنی؟ گفتم : این تنها چیزیه که نمیدونم ! هنوز دلخوشم به خدا نگهدارت. اگر نمیخواستی برگردی اصراری نبود كه .
بهانه
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی. همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است. نوشته شده در ۹۴/۰۱/۲۲ساعت 9 توسط بهانه. چه خوب است آفریدگار خویش بودن. نوشته شده در ۹۳/۰۹/۲۱ساعت 19 توسط بهانه. ایمان هر چه پنهان تر است پاک تر است و. عشق هر چه در پناه "کتمان" مخفی تر است ,زلال تر. چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند. و چه کم اند کسانی که حرف نمی زنند اما بسیار می گویند. نوشته شده در ۹۳/۰۹/۲۱ساعت 19 توسط بهانه. فقط نیازی به حرف زدن با هرآدمی نمی بینم. نوشته شده در ۹۳/۰۹/۲۱ساعت 18 توسط بهانه.
..+ من و تو +..
عاشق شدن خوبه اگه عشق تو باشه .:. سرنوشت ما # #. کا کوه. جمعه. کبوتری در اوج (علي جون) . دست نوشته هاي من (امين جون). آخرين كوكب (مرتضي.اقباليان) ;. بهانه ي من (خودم) . من فقط به امید تو زنده ام . خنده و سرگرمی (امید) . خون عشق تو تو رگهای منه. لحظه با تو بودن به جون رسیدنه. مثل گندمای تشنه بارون بهارو میخوام. بی تو مرگ من یقینه تب انتظارو میخوام. توی چشم عاشق من تویی پیدا تویی پیدا. توی خونه دل من تویی تنهای تنها. بسته به تو همه وجودم قدرت خلاق خدایی. با تو به حق رسیده ام من پاکی لحظه دعایی. که برایش ند...
بهانه7ساله
همیشه می گفتم کاش یک نفر بود و به من می گفت:. همه ی آن من از آن تو باشد. اما حالا تنم خسته است:. همه ی آنم را ازمن می خرید. به قیمت یک دلتنگی. به قیمت یک انتظار. نوشته شده در سه شنبه چهارم مهر 1391ساعت 10:13 توسط آزرا. آیا مردی که فاحشه ای را به بستر میبرد فردا غسل جنابت می کند یا جنایت؟ کی واسه این جواب داره؟ حالا اون زنی که با اینکه شوهر داره میره هر غلطی دوس داره. می کنه واقعا کجا وایساده؟ به کدوم نقطه ی دنیا رسیده که شوهر و بچه اش رو. گول میزنه و با ۱ مرد دیگه هم بستر میشه؟ شده دنیا رو به گند بکشه؟
بهانه های ساده خوشبختی
بهانه های ساده خوشبختی. تو بغلم نشسته. با دست راستم تایپ می کنم و با دست چپم انگشتای کوچولوشو لمس می کنم ،سعی می کنه دستشو رها کنه ،بعد هی تلپ تلپ می کوبه روی میز و برای کیبورد ذوق می کنه ،بعد با چشمای شیطونش به مانیتور زل می زنه صداش می کنم مامانی .و بهم یه خنده خوشگل تحویل می ده.به همین زودی شده همه چیزم.تموم دنیام.امروز تولدمه و سی ساله می شم.خیلی زیاده نه؟ گودر برام کار نمی کنه و آدرس همه وبلاگهایی که می خوندم اونجاست .هیچ آدرسی ندارم متاسفانه.دلم لک زده برای یه دل سیر وبگردی. من که حسابی با نی نی دخ...
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم. پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است. پشت سر هر آنچه که دوستش می داری. و تو برای این که معشوقت را از دست ندهی. بهتر است بالاتر را نگاه نکنی. زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد. و او آنقدر بزرگ است. که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند. پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است. اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی. اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح. خدا چندان کاری به کار ت ندارد. اجازه می دهد که عاشقی کنی. تماشایت می کند و می گذارد که شادمان باشی . . . اما هر چه که در عشق ثابت قدم تر شوی.
تجارت الكترونيک
موضوعاتی در رابطه با تجارت الکترونیک. الهی تو میدانی که رنج بردنم بخاطر او ، زندگی و نفس کشیدنم تنها بهانه راه آینده ام است. ازشادی اوست که دردل می خندم و به امید رسیدن به اوست که هوای تازه را استشمام می کنم. الهی اورا دوست دارم تمام بی حوصلگی هایم بهانه بااو نبودن است. نوشته شده در دوشنبه چهارم آذر ۱۳۹۲ساعت 21:20 توسط نعيمه خيري. تجارت در دنیای الکترونیک را جدی بگیریم. كارتهای اعتباری و هویت كاربران. پرداخت وجه از طریق كارت اعتباری تضمین شده است و تضمینكننده مسوول پرداخت صورت حساب مشتری و جمعآوری وجه را...
حرف های ناگفته ام
حرف های ناگفته ام. خاطرات من و او. نوشته شده در یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۲ساعت 12:30 توسط مهدیس. می خوام رگ بزنم . تو باشی . منم باشم . تو یه اتاق . کفش سرامیک سفید باشه . دیگه هیچی . سرمو بذارم رو شونت و آخرین حرفامو بگم . بگم که اولین و آخرین عشقم بودی . بگم که دوست داشتم و میدونستم تو . تظاهر به دوست داشتن میکنی . ولی اینو میدونستم که بهترین بازیگر زندگیم تویی و من یه بازیچه بودم برات . چشماتو ببند . ببند دیگه. می خوام بهترین و آخرین هدیه زندگیتو بهت بدم حالا خوب شد . میترسم . ولی تو منتظر هدیتی . از این لذت...
bahaneam92
Zarrinrod . r98 . ir. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 23:25 توسط bahaneam92.