cheshmevamahtab.persianblog.ir

toummar.blogfa.com

قاصدک

http://www.toummar.blogfa.com/8809.aspx

دلم برای کسی تنگ است . دلم برای کسی تنگ است. دلم برای کسی تنگ است که دل تنگم بود. دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می داد. دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کرد. دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد. دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد. دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد. دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد. دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد. دلم برای کسی تنگ است که پدرنام او بود.

toummar.blogfa.com

قاصدک

http://www.toummar.blogfa.com/8804.aspx

امروز جشن تولدمه نمیدونم چندتا دیگه از این تولدا باقی مونده شاید این آخریش باشه خدا رو چه دیدی. اما در هر حال من این روزو دوست دارم دل میخواد شما هم با من در این شادی سهیم باشید. نوشته شده در شنبه ۲۷ تیر۱۳۸۸ساعت 16:3 توسط قاصدک. رو صندلیه سالنه اموزشگاه نشسته.دوتا مداد تو دستشه که مدام لابه لای انگشتاش بازیشون میده.یه عینک شماره بالا زده که چشماشو از پشت شیشه بزرگتر نشون میده.صورته کشیده و کوچولویی داره. زیر چشمی با لبهایی که زور میزنه تا نخنده بهم نگاه میکنه. وقتی میخنده لپهای باریکو کوچولوش چال میره.

toummar.blogfa.com

قاصدک - خداحافظ

http://www.toummar.blogfa.com/post-20.aspx

خدا حافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام. خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام. خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید. به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید. اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است. نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است. خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها. بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا. نوشته شده در دوشنبه ۸ تیر۱۳۸۸ساعت 12:15 توسط قاصدک. پابرهنه در پیاده رو.

rahro-shabha.blogfa.com

رهرو شب ها...زفاف دل

http://www.rahro-shabha.blogfa.com/9011.aspx

رهرو شب ها.زفاف دل. كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني، نه حاشيه اي از ياد رفتني. رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است رسیدن آداب دارد. وقتی رسیدی باید بمانی،. باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی. که آرزویت بوده برسی. وقتی رسیدی باید حواست باشد. نوشته شده توسط ღ ღ زلزله هپلو ღ ღ در پنجشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 1:40 موضوع لینک ثابت. داستان کوتاه2. صدای دل انگیززندگی. داستان کوتاه1. مورچه. خدایا شکر که شکر نعمتت افزون کند نعمتت را. جونم از خاطرات شیرین. پنجره ات را باز کن. فري - ريما جوووون.

kolbeyeehsass.blogfa.com

کــــلــــبـــــــه ی احـــســـــــاس

http://www.kolbeyeehsass.blogfa.com/post-61.aspx

دوست دارم خیلی زیاد خیلی زیاد* * * *اینو واسه تو ساختمش امیدوارم خوشت بیاد. نویسنده جدید ( خودم ). از امروز و با اجازه خودش منم تو این وبلاگ به عنوان نویسنده انجام وظیفه می کنم . من به خوبیه خودش نمیتونم بنویسم اما خوب باز از هیچی بهتره دیدم روزها حوصلم سر میره گفتم از خودش اجازه بگیرم و یه آکانت برای خودم تو کلبه ی احساس بسازم تا دست نوشته هام رو اینجا قرار بدم . پنجشنبه ۱۰ فروردین۱۳۹۱ ] [ 13:36 ] [ خودم ] . عشق مجموعه ای است از :. با همراهی عشقم محمد این کلبه رو 3سال پیش ساختم. به دلیل بعضی مشکلات.

kolbeyeehsass.blogfa.com

کــــلــــبـــــــه ی احـــســـــــاس

http://www.kolbeyeehsass.blogfa.com/post-54.aspx

دوست دارم خیلی زیاد خیلی زیاد* * * *اینو واسه تو ساختمش امیدوارم خوشت بیاد. سلام به همه عزیزان و بازدید کنندگان این وبلاگ. من محمد رسول نامزد نسیبه ام . اومدم یک خبر بد بهتون بدم اونم اینکه جیگر گوشه من مریض شده و تا چند روز نمیتونه بیاد و بنویسه تو وبلاگش. شنبه ۹ بهمن۱۳۸۹ ] [ 14:6 ] [ نسیبه شیطون ] . عشق مجموعه ای است از :. دلتنگی ، مهربانی ، دوری ، انتظار ، غم واندوه، گذشت،صبوری ، بی وفایی ، اشک ، یاد هم بودن ، شوق و . با همراهی عشقم محمد این کلبه رو 3سال پیش ساختم. به دلیل بعضی مشکلات. همین و دیگر هیچ.

rahro-shabha.blogfa.com

رهرو شب ها...زفاف دل

http://www.rahro-shabha.blogfa.com/9108.aspx

رهرو شب ها.زفاف دل. كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني، نه حاشيه اي از ياد رفتني. داستان کوتاه2. صدای دل انگیززندگی. سفره را جمع کردم ودر یخچال گذاشتم ولی ناگاه! صدای دلنشینی و آهنگینی را شنیدم. به مادر گفتم : می شنوید؟ گفتم: صدای آهنگی دلنشین می آید. مادر گفت: آنچه می شنوی ، قل قل سماور است و صدای گر گر بخاری ، صدای باد که شیشه های پنجره را می لرزاند ، صدای خش خش کاغذی که خواهرت روی آن می نویسد . صدای شستشوی ظرفهای من و صدای بوق و عبور ماشینها در خیابان است . گفتم صدای دیگر هم هست. هر سه خندیدیم .

rahro-shabha.blogfa.com

رهرو شب ها...زفاف دل

http://www.rahro-shabha.blogfa.com/post-361.aspx

رهرو شب ها.زفاف دل. كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني، نه حاشيه اي از ياد رفتني. ﯾﻪ روز ﯾﻪ دﺧﺘﺮ ﺟﻮون ﺳﻮار اﺗﻮﺑﻮس ﺷﺪ و ﮐﻨﺎر ﯾﮏ راﻫﺐ ﺑﺎ ﺧﺪا و زﯾﺒﺎ ﻧﺸﺴﺖ! و ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ادﺑﺎﻧﻪ و ﺑﺎ ﺗﮑﺒﺮی ﺧﺎص و ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ازآن ﻣﺮد ﺑﺎ دﯾﻦ ﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎش ﺑﺎﺷﻪ . ﻣﺮد راﻫﺐ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ و ﺷﺮم ﺳﺮﯾﻊ ﺟﻮاب رد داد و ﭘﯿﺎده ﺷﺪ! راﻧﻨﺪه اﺗﻮﺑﻮس ﻗﻀﯿﻪ رو ﻓﻬﻤﯿﺪ و ﺑﻪ دﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺪوﻧﻢ ﭼﻄﻮر ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺎ اون ﺑﺎﺷﯽ، اﮔﻪ ﺑﺨﻮاﻫﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﻔﺖ:. دﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﻴﻦ ﺧﺪا دﻋﺎﺗﻮ ﺷﻨﯿﺪه و اﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮای ﺑﺨﺸﯿﺪه ﺑﺸﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ .راﻫﺐ اﺑﺘﺪا ﻧﮕﺮان ﺷﺪ وﻟﯽ ﻗﺒﻮل ﮐﺮد .

rahro-shabha.blogfa.com

رهرو شب ها...زفاف دل

http://www.rahro-shabha.blogfa.com/post-366.aspx

رهرو شب ها.زفاف دل. كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني، نه حاشيه اي از ياد رفتني. داستان کوتاه2. صدای دل انگیززندگی. سفره را جمع کردم ودر یخچال گذاشتم ولی ناگاه! صدای دلنشینی و آهنگینی را شنیدم. به مادر گفتم : می شنوید؟ گفتم: صدای آهنگی دلنشین می آید. مادر گفت: آنچه می شنوی ، قل قل سماور است و صدای گر گر بخاری ، صدای باد که شیشه های پنجره را می لرزاند ، صدای خش خش کاغذی که خواهرت روی آن می نویسد . صدای شستشوی ظرفهای من و صدای بوق و عبور ماشینها در خیابان است . گفتم صدای دیگر هم هست. هر سه خندیدیم .