dastane-khali.blog.ir
دستـان خالـیﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ...
http://dastane-khali.blog.ir/
ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ...
http://dastane-khali.blog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
7.4 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
7
SSL
EXTERNAL LINKS
110
SITE IP
91.99.101.242
LOAD TIME
7.36 sec
SCORE
6.2
دستـان خالـی | dastane-khali.blog.ir Reviews
https://dastane-khali.blog.ir
ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ...
خانـــوم :: دستـان خالـی
http://dastane-khali.blog.ir/by_author/wvUEJaiwYLQ
درباره ما دو تا! عهدیک ساله ی ما. و م ن ی ت ق الل ه ی جع ل ل ه م خر ج ا. و ی رز قه م ن ح یث لا ی حت س ب و م ن ی ت و ک ل ع ل ى الل ه ف ه و ح سب ه. جمعه ۱۴ آبان ۹۵. یه روز گفتم آرزو هام که جلو چشمام بمیرن باقی این زندگی رو خودم به آتیش میکشم:). میخواستم حذف کنم اما یادم اومد این وب برای خدا زدم. ولی دیگه بروز نمیشه. خدایا در برابر مصیبت ها بهمون صبر بده. عاشورا را عاشورایی بفهمیم). دوشنبه ۳ آبان ۹۵. روی کلمه ی همین. عاشورا را عاشورایی بفهمیم1. سه شنبه ۲۰ مهر ۹۵. عاشورا را عاشورایی بفهمیم. چهارشنبه ۱۴ مهر ۹۵.
بایگانی تیر ۱۳۹۴ :: دستـان خالـی
http://dastane-khali.blog.ir/archive/1394/4
درباره ما دو تا! عهدیک ساله ی ما. و م ن ی ت ق الل ه ی جع ل ل ه م خر ج ا. و ی رز قه م ن ح یث لا ی حت س ب و م ن ی ت و ک ل ع ل ى الل ه ف ه و ح سب ه. جمعه ۲۶ تیر ۹۴. دیدین آخر همه ی مهمونی های خوب. مهمونی هایی که بهتون خوش گذشته. دلتون میگیره :) دلتون به رفتن راضی نمیشه. منم یه همچین حسی دارم الان :). واقعا که صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت . امیدوارم هممون تونسته باشیم بهترین استفاده رو ببریم از این ماه پر برکت. امیدوارم دوباره ساخته باشیم هرچیو که خراب کردیم به اشتباه. میگن دعای شب عید فطر مستجابه.
بایگانی خرداد ۱۳۹۴ :: دستـان خالـی
http://dastane-khali.blog.ir/archive/1394/3
درباره ما دو تا! عهدیک ساله ی ما. و م ن ی ت ق الل ه ی جع ل ل ه م خر ج ا. و ی رز قه م ن ح یث لا ی حت س ب و م ن ی ت و ک ل ع ل ى الل ه ف ه و ح سب ه. چه فکر میکردید چه شد؟ شنبه ۳۰ خرداد ۹۴. شاید انروز که راه را بر نفس هایتان بستند گمان میکردید مردمان بعد از شما رسم عاشقی می اموزند. از شما غواصی را اموختند. زیرآبی رفتن را خوب یاد گرفتند. در گمنامی هم مشترکیم ای شهید. راستی که چه فکر میکردید چه شد. آقا ، نمی آیی؟ جمعه ۲۹ خرداد ۹۴. بدون هیچ دلیلی . برای دل گرفته ام . اگر با دیگرانش بود میلی. پنجشنبه ۲۸ خرداد ۹۴.
بسم الله :: دستـان خالـی
http://dastane-khali.blog.ir/post/9/besmellah
درباره ما دو تا! عهدیک ساله ی ما. و م ن ی ت ق الل ه ی جع ل ل ه م خر ج ا. و ی رز قه م ن ح یث لا ی حت س ب و م ن ی ت و ک ل ع ل ى الل ه ف ه و ح سب ه. شنبه ۲۳ خرداد ۹۴. این همه سال زندگی کردیم و تلاش کردیم برای راضی نگه داشتن خیلی ها. خیلی وقت ها به همون خیلی ها. اینجا میخوایم فقط برای خدا. این همه سال تلاش کردیم برای راضی کردن خیلی ها و جوابمون شد این:). اینجا قراره یادبگیریم برای رضای خدا تلاش کنیم همه کارامون برای رضای. وتو این راه متوسل. میشیم به همه خوباو عزیزانش. بهتراز ادما جوابمونو میده! وبلاگتون بسیا...
آقـــا :: دستـان خالـی
http://dastane-khali.blog.ir/by_author/o6n3pyEJtBU
درباره ما دو تا! عهدیک ساله ی ما. و م ن ی ت ق الل ه ی جع ل ل ه م خر ج ا. و ی رز قه م ن ح یث لا ی حت س ب و م ن ی ت و ک ل ع ل ى الل ه ف ه و ح سب ه. گاهی چه زود دیر می شود(امکان نظردهی موجوداست ). جمعه ۲۳ بهمن ۹۴. پنجشنبه ۱ بهمن ۹۴. دوشنبه ۲۸ دی ۹۴. جمعه ۱۶ مرداد ۹۴. چندروز پیش توی مسجد بودم .روحانی مسجد یه روایت خیلی جالبی گفت . دوست دارم شمام بشنوین ( البته یه خلاصه از مطلبه ، نشد یاداشت بردارم ). شنیدین دیگه هفت آسمون. میگه از پیامبر (ص) پرسیدن هفت آسمانی که توی قرآن آمده کجاست؟ اما نگفت فتبارک الله.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
7
خاطرات خانواده :: شهید حاج محمدحسین مرادی
http://shahidmoradi.blog.ir/category/شهید%20محمد%20حسین%20مرادی/خاطرات%20%20خانواده
شهید حاج محمدحسین مرادی. ثبت خاطراتی که از شهید دارید. شهید والا مقام در مورخ 92/8/28 در نزدیکی حرم حضرت زینب سلام الله علیها به سوی ارباب خود پرگشود. این صفحه تحت مدیریت این وبلاگ و همسر شهید اداره می شود. کانال تلگرام شهید :. لطفا یادگاری از خودتان در وبلاگ بگذارید. دنبال کنندگان ۲۵ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. شهید محمد حسین مرادی. جمع آوری کلاه و دستگش برای رزمندگان. تنها زیبایی این روزهای خانهمان. برای خواهران عزیزم در دانشگاه علم و صنعت. حق الناس بودن رای. پایانی بی انتها . رسانه متخصصان و اهل قلم.
یخمک فروش جهنم - مداد رنگی
http://doreakhar.mihanblog.com/post/886
1575;بزار وبمستر. بازم تنها شدم و غصه از راه رسید. تنهایی منو دید و از من برید. بازم چشای من ابری شده. اخه طاقتم مثل قدیما نیست کم شده. ای خدا شدم مثل اون عکس قدیمی. و چیزی ازش نمی بینی. که کسی منو با عشق نبوسیده. که کسی منو به آغوش نکشیده. تک و تنها شدم تو تنهایی آم. هاج و واج موندم. که من از این دنیا چی میخوام. خزون دل رسید و کسی نگفت عاشقتم. کسی نگفت دیوونه گریه نکن ، من یارتم. این دله سنگ صبوره تنهایی آی منه. که صبوری هم به من طعنه میزنه. رو دلم پر از زخمای کهنه است. اخه دلم یه عمره که شکست ست. افزای...
دعا کنید که بتونم به زودی .... :: دلتنگ کربلا//زائر اربعین ع.پ.ا
http://talaeyeh1393.blog.ir/1395/01/01/دعا-کنید-که-بتونم-به-زودی
دلتنگ کربلا/ زائر اربعین ع.پ.ا. کربلا ای کاش من مسافرت بودم. درباره من-زائر اربعین.ع.پ.ا. درباره من-زائر اربعین.ع.پ.ا. دعا کنید که بتونم به زودی . گر نیایی فقیر می میرم. مثل دنیا حقیر می میرم. چون کبوتر که در قفس حبس است. تک و تنها اسیر می میرم. ای شکوه ترنم باران. در فراقت کویر می میرم. توی شهر دلم زمین لرزه است. زیر آوار پیر می میرم. بی تو زجرآور است جان کندن! وای بر من چه دیر می میرم! تو بیا، می خورم قسم به خدا. چون بگویی بمیر، می میرم. مهدیا ای تمام هستی من. گر نیایی فقیر می میرم. شاعر این شعر کیست؟
در محضر خوبان :: آزران
http://saadat52.blog.ir/1394/05/24/در-محضر-خوبان
خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. بسم ا الرحمن الرحیم. برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار. بردلم ترسم بماند آرزوی وصل یار. تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده. تا بمیرم دررکابش با کمال افتخار. جهت تعجیل در امر فرج صلواتی هدیه کنیم. به نام خداوندی که به من قدرت نوشتن داد تا احساسهایم را بنویسم.
دلتنگی هامون :: پسرونه
http://pesaroone.blog.ir/category/دلتنگی%20هامون
۵۳ مطلب با موضوع دلتنگی هامون ثبت شده است. من خودم هستم و یک حس غریب. شاید چالاک ترین انسان نباشم. شاید بالا بلندترین یا نیرومندترین نباشم. شاید بهترین و زیرک ترین نباشم. اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم. و این کار ، هنر خود بودن. ۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۲. یه استعداد تلف شدست. دنیا به آدمای معمولی هم نیاز داره. تو یکی از اونا باشی. پن: آدم لازمه یه وقتایی با خودش بشینه یه خلوت جانانه بکنه. بی رو در بایستی با خودش حرف بزنه. یه وقتایی میبینه که اونی که میخواست نشده. مثلا اون جور که میخواست. شاید روزی بر...
ذهن آرام :: آزران
http://saadat52.blog.ir/1394/05/18/ذهن-آرام
خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. بسم ا الرحمن الرحیم. برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار. بردلم ترسم بماند آرزوی وصل یار. تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده. تا بمیرم دررکابش با کمال افتخار. جهت تعجیل در امر فرج صلواتی هدیه کنیم. به نام خداوندی که به من قدرت نوشتن داد تا احساسهایم را بنویسم.
پدر وخواستگاران دختر :: آزران
http://saadat52.blog.ir/1394/05/19/پدر-وخواستگاران-دختر
خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است. بسم ا الرحمن الرحیم. برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار. بردلم ترسم بماند آرزوی وصل یار. تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده. تا بمیرم دررکابش با کمال افتخار. جهت تعجیل در امر فرج صلواتی هدیه کنیم. به نام خداوندی که به من قدرت نوشتن داد تا احساسهایم را بنویسم.
درباره :: یک دانشجو
http://astudent.blog.ir/page/about-me
آنچه خوانده ، نوشته ، دیده و شنیده ام. آنچه خوانده ، نوشته ، دیده و شنیده ام. ر خداوند جهان باشد. لبیک یا حسین لبیک. غیر ممکن که او عاجز و ناتوان باشد. نون والقلم و ما یسطرون. نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند. این از بخشش پروردگار من است. ال ح م د لل ه ر ب ال ع ال م ین. ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است. دلنوشته و مناسبت ها. دارو و سم شناسی. نام و نام خانوادگی: علی اصغر سلطانی. دانش آموخته و فارغ التحصیل رشته مدیریت دولتی هستم. به مطالعه ی کتاب در حوزه های مختلف علوم و فلسفه علاقه ی. و کارآمدی بشوی...
بایگانی مرداد ۱۳۹۵ :: ♥♥♥
http://heartme.blog.ir/archive/1395/5
خوش اومدین نظر یادتون نره.سپاااااااااااااااااااااااااااااااس. ۰ ۰ ۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰ ۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰ ۰۰۰ ۰. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰ ۰. ۰ ۰ ۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰ ۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰,*-: :-*. ۰ ۰۰۰۰ ۰۰۰ ۰. ۰ ۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰ ۰. آقای من- - -. Tak- - - -. چرا گ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
110
داستانها و خاطرات واقعی وعجیب من
داستانها و خاطرات واقعی وعجیب من. خاطرات دوران تدریس وشعرهاو دست نوشته ها. سطل اشغال یاصندوق کمکهای مردمی. نوشته شده در جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴ساعت 14:18 توسط حمید بید گلی.
خاطرات یک پسر
مرد هم گریه میکنه ،ولی مردونه. پنجشنبه پنجم تیر 1393. نوشته شده توسط محسن در ساعت 22:47. امروز گریه کردم ولی مثل یه مرد . گریه واسه کسی که دوسش داشتم و دوسم داشت ولی ما دوتا به درد هم دیگه نمی خوردیم. خودم تمومش کردم و خودم گریه کردم. یکشنبه هجدهم خرداد 1393. نوشته شده توسط محسن در ساعت 21:33. حالا که به اون دوران فک می کنم می بینم. من عاشقش شدم چون دختر دیگه ای جلو چشمم نبود. شاید چون هر روز می دیدمش. جمعه شانزدهم خرداد 1393. نوشته شده توسط محسن در ساعت 21:28. باور کنید اصلا یادم نیس. آخرين اخبار وب سايت.
ღدلـ ـنوشتـ ـه هـ ـای مـ ـنღ
ღدل نوشت ه ه ای م نღ. با یه عشق عجیب اینجا رو ساختم تا سالگرد آشناییمون(20فروردین89 ساعت15:23)بهش هدیه بدم! میخواستم وبمون بشه فقط خوشیا اما. وقتی اینجارو خوندی دلگیر نشو من فقط ماجراهارو از نگاه خودم نوشتم. دوستای مهربون،همه تونو خیلی دوست دارم.میامو میخونمتون ولی اینجا دیگه تعطیل. ارغوان عزیزم.امیدوارم بابک خان قدرتو بدونه و روزای خوبی برات بسازه.حس خیلی خوبی بهت دارم .خوشبخت باشی گلم:-*. هستی عزیزم.مرسی که نصیحتم کردی.مرسی .دوست دارم:-*. دختر بهار نازنین.برات بهترین ها رو آرزو میکنم:-*. ایشونم نگران ک...
حرف دل
در روزگاری که لبخند انسانها به خاطر شکست توست، برخیز تا بگریند. درود و عرض ادب. درودهای جان خیز و بی کران من فرا داشت دوستان بسیار گرام اجر و فروهنده ی خودم. عزیزان من واقعا سپاسگزار مهر و محبت همتون هستم " همه ی عزیزانی که برام نظر میدن. و حتی انتقاد میکنند" باور بفرمایید با جان و دل به نظرات و انتقاداتتون توجه میکنم. به یزدان که گر ما خرد داشتیم. کجا این سر انجام بد داشتیم". در نهایت ادب و احترام هیچ نظری در وبلاگم نمایش. درود دوستان خوب وبلاگی من. بابت غیبت طولانی که داشتم از یکایکتون پوزش میخوام.
آخرین روز پاییزی
سلام دوستهای خوبم.من از اینجا به یه وب دیگه نقل مکان کردم. کسی دوست داشت تو پیوندام. نوشته شده در ۹۰/۱۲/۱۸ساعت 23:58 توسط پرنیان. یه روز خوب تو اسمون ستاره ای چشمک زندن خندید و گفت:. به فکرتم.به یادتم.تا اخرش.تا پایان جونم. ستاره ی قشنگی بود.اروم و ناز و مهربون. ستاره شد عشق و منم شدم عاشق اون. اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره ی تنهایام. ابری اومد و ستارمو دزدید و با خودش برد. حالا همش به یاد اون زل میزنم. اهای اسمون.دلم میخواد داد بزنم. این بود قول و قرارمون؟ تو رفتی و از خودتم حتی نذاشتی یه نشون.
دستـان خالـی
ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ. درباره ما دو تا! بسم الله ، پست اول. قائدنا نائب المهدی امامنا الخامنه ای. با 1000 تومان خیلی کارهای مهمی میشه کرد ! استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! وبلاگ رسمی شرکت بیان. ساده و بدون هیچ حرف اضافه ای. خیلی از حرفای نگفتست. حرفایی که موندن تو. حرفایی که باید میگفتیم اما نشد. حرفایی که یادمون رفت. میشه خیلی چیزا رو ساخت. ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۵. ﺁﺧﺮ ﮔﺎﻭﻫﺎ ...
برگ برگ زندگی
لحظه های خالی از دوست. بعد از چند بار درست کردن وبلاگ حالا دنبال یه جای دنجم.بی هیچ ردپایی از عشق.خالی از آدمایی که طور دیگه ای قبولم کردن.طور دیگه ای دیدن.این که تو فیس.نما مطلب بذارم برام جذابیت اینجا رو نداره. شرح کوتاهی از خودم:. حالا دستامو گذاشتم رو زانوهای خودمو یه یا علی گفتمو زندگیمو جور دیگه ای خواستم.جوری که خدا رو خوش بیاد نه بنده شو.زندگی جدیدم سخته ولی سخت ترم هست.این که دلم خالیه سخته. ترانه سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲. عوضش امید این وجود داره که یه روز درست شه. برداشته از این آدرس.
نه انقدر کوتاه که فکر می کنید
نه انقدر کوتاه که فکر می کنید. دنیای داستان های کوتاه. به همه ی همه ی دوستای گل خودم. یه معذرت خواهی خیلی خیلی. خیلی بزرگ به همتون بده کارم. واقعا معذرت می خوام که نتونستم بهتون سر بزنم. یه مدت بود حال و حوصله ی بلاگفا رو نداشتم. سال نوی همتون مبارک دوستای گلم. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم اسفند 1388ساعت 9:51 توسط مهیار. سلام سلام شصت هفتصد تا سلام! خوب امروز چی داریم؟ انتظارها به پایان رسد. همه چی داشتیم غیر از مسابقه.البته این مسابقهه یه کم سخته! موضوع : اطلاعات عمومی! ۲داشتن داشتن خط همراه اول! ایزهر...
داستان کوتاه
داستانهای کوتاه و خواندنی. مرد جواني در آرزوي ازدواج با دختر کشاورزي بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمين بايست. من سه گاو نر را آزاد مي کنم اگر توانستي دم يکي از اين گاو نرها را بگيري من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طويله اولي که بزرگترين بود باز شد . باور کردني نبود بزرگترين و خشمگين ترين گاوي که در تمام عمرش ديده بود. گاو با سم به زمين مي کوبيد و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشيد تا گاو از مرتع گذشت. نوشته شده در شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 18:33 توسط نویسنده. زن با تعجب پر...
داستان كوتاه
من به آمار زمين مشكوكم اگر اين شهر پر از آدمهاست پس چرا اين همه دلها تنهاست. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ خوشتون بياد. لطفا نظر يادتون نره. هر آنچه دل تنگت بخواهد. مردي دختر سه ساله اي داشت. روزي مرد به خانه آمد و ديد که دخترش گرانترين کاغذ زرورق کتابخانة او را براي آرايش يک جعبة کودکانه هدر داده است. مرد دخترش را به خاطر اين که کاغذ زرورق گرانبهايش را به هدر داده است، تنبيه کرد و دخترک آن شب را با گريه به بستر رفت و خوابيد. نوشته شده در پنجشنبه سوم بهمن 1392ساعت 18:12 توسط سپيده. جواب زن خیلی جالب بود.
پراکنده گویی های یک ذهن شیزوفرن
پراکنده گویی های یک ذهن شیزوفرن. داستان ها خلق شده از یک ذهن عجیب. کلبه مش صفر(قسمت هفدهم). مدتی بی وقفه فریاد می زدم و کمک می خواستم، ولی تنها انعکاس صدای خود را در کوهستان می شنیدم، پیش خود فکر کردم حتما" تا الان علی و دیگران نگران شده و دنبالم می گردند، به نظر می رسید از مسیر کلبه خیلی منحرف شده بودم و در جایی پرت و دور افتاده از جنگل بودم. در تمام این سالها با شک هایم زندگی کرده بودم، عمیقا" به چیزی اعتقاد نداشتم، ولی به طرز غریبی در آن لحظات می خواستم به خودم بقبولانم که در پایان کار نیستم، از طرفی ...