dftarchemajaziman.mihanblog.com

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - تو...

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/5

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! می تپد دل برای انکس که به حکم جا ده ها دور. و به حکم دل نزدیک است! با توام ای انکه شیرین در باورم نشستی. تورا به حقیقت دوری قسم باور کن لرزش بی امان دل را در برهوت عاطفه ها! تورا به برگ ریزان پاییز قسم باور کن اشکهای حلقه زده درچشمان خسته ام را! تورا به هر چه دوست داشتن است قسم پناهم باش بگذار اغوشت گرما بخش دلم. باشد و مهرت شعله ای صد افزون کشد در جسم و روحم. تاریخ پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:6 نویسنده نازی.

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - قصه 1

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/tag/قصه-1

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! قصه ی من و تو 1. نمیدونم از کجا شروع شد این قصه! شاید از 6 سالگیم که مامانت میگفت تو عروس خودمی! شایدم اونروز که من واسه اولین بار بعد از چند سال دیدمت! چقدر بزرگ شده بودی! میدونی من از همون بچگی ازت خوشم نمیومد! وقتی فهمیدم که منو واسه تو میخوان خیلی عصبانی شدم! آخه تو بچگی دل خوشی ازت نداشتم،یادمه همیشه اذیتم میکردی. اما اون عید دیدنی بهانه ای شد برای فکر کردن بهت! دیگه ندیدمت ولی روز شماری میکردم واسه عروسی داداشت. از تو ما...

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - قصه من و تو 4

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/6

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! قصه من و تو 4. از دیدارمون یک هفته گذشت اما خبری از تو نبود. آخه همیشه شروع کننده اسا خودت بودی. همون روزی که اومده بودی خونمون بهت گفتم وبلاگ دارم. وبعدا از طریق اس ام اس آدرس وبلاگمو گرفتی. واونجا بود که یکی دیگه از راه های ارتباطیمون شد وبلاگ منJ. اس ام اسا شروع شد. دوست داشتی رابطمون بیشتر باشه. من نمیخواستم تا قبل ازدواج چیزی رخ بده. واسه همین باهات سرد برخورد میکردم. بعضی شبا تا ساعت 2نصف شب اس ام اس بازی میکردیم. کاش هی...

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - دلم

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/7

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! این روزا دلم ازت خیلی گرفته. داری یه چیزایی میگی که ازت ناامید میشم. کم کم دارم وجودتو توی قلبم کمرنگ میبینم! شایدم به صلاحم همین باشه. خاک بر سر دل من بااین دل دادناش. تاریخ چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:30 نویسنده نازی. من نازی هستم البته این اسم مستعارمه آخه نمیخوام کسی منو بشناسه اینجا! این وبلاگو واسه یه نفری ساختم که دوسش دارم و همیشه شب و روز بهش فکر میکنم. همه ی احساساتمو از روز اول براش مینویسم.

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - دلم گرفته

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/1

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر. وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر. خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام. در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام. همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر. عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست. تاریخ سه شنبه دوا...

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/1391/03

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! نمیدونم چی باید بنویسم! شایدم دیگه اینجا چیزی ننوشتم! ولی میزارم وبلاگم باشه و همیشه بهش سر میزنم. شاید یه روزی گذرت به اینجا افتاد. ودیدی چه احساسی داشتم. ولی میدونم که اون زمان دیگه خیلی دیره. و الانم دیگه دیر شده. بد کردی دلمو شکستی. ولی ازت انظار نداشتم اونطوری باهام حرف بزنی! نمیدونم با خودت فکر کردی کی هستی که به خودت جرات دادی و اون حرفا رو زدی. ولی عیبی نداره خداروشکر که فهمیدم چه احساسی داری. خودمو به خدا میسپارم.

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - قصه من و تو 2

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/3

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! قصه من و تو 2. از اون شبی که دیدمت هرشب و روز بهت فکر میکردم،فک کنم تو هم فکر میکردی آخه میگن دل به دل راه داره. منتظرت بودم،نمیدونی انتظار چقدر سخته ولی بالاخره اومدی خونمون با مامان و بابات و آجی کوچیکت. خیلی خوشحال شدم از اومدنت. فک میکردم دیگه مال تو میشم. اومده بودین مهمونی نه خاستگاری. اما یه هو مامانت گفت میشه نازی با جانی صحبت کنه! منو بگی قلبم داشت از تو دهنم میومد بیرون! مامانم گفت قرار نبود که؟ اینو تو دلم گفتم).

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - قصه ی من و تو 1

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/2

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! قصه ی من و تو 1. نمیدونم از کجا شروع شد این قصه! شاید از 6 سالگیم که مامانت میگفت تو عروس خودمی! شایدم اونروز که من واسه اولین بار بعد از چند سال دیدمت! چقدر بزرگ شده بودی! میدونی من از همون بچگی ازت خوشم نمیومد! وقتی فهمیدم که منو واسه تو میخوان خیلی عصبانی شدم! آخه تو بچگی دل خوشی ازت نداشتم،یادمه همیشه اذیتم میکردی. اما اون عید دیدنی بهانه ای شد برای فکر کردن بهت! دیگه ندیدمت ولی روز شماری میکردم واسه عروسی داداشت. از تو ما...

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - 3

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/tag/3

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! قصه من و تو 3. تقریبا 15 روز از اون ماجرا و اومدنتون گذشت! نمیدونی توی اون چندروز به من چی گذشت! فکر وذهنم فقط شده بود جانی. اما تو انگار نه انگار! خیلی خیلی اعصابم خورد بود! بالاخره اس ام اسا شروع شد. اونم چه اس ام اسایی! تا اینکه من گفتم 24مهر توی دانشگاه فردوسی یه کار اداری دارم برای دانشگاه خودم! تو تا فهمیدی خوشحال شدی از من خواستی که همو توی دانشگات ببینیم. منم خوشحال شدم و از اینکه میتونستم تورو دوباره ببینم خوشحال بودم.

makhfigahetanhaeeham.blogfa.com

مخفی گاه تنهایی هام - آخرین حرفام

http://www.makhfigahetanhaeeham.blogfa.com/post/8

مخفی گاه تنهایی هام. دل خوش باورم.چه هنرمندانه زجر میکشی.از کمال الملک زیباتر! نمیدونم چی باید بنویسم! شایدم دیگه اینجا چیزی ننوشتم! ولی میزارم وبلاگم باشه و همیشه بهش سر میزنم. شاید یه روزی گذرت به اینجا افتاد. ودیدی چه احساسی داشتم. ولی میدونم که اون زمان دیگه خیلی دیره. و الانم دیگه دیر شده. بد کردی دلمو شکستی. ولی ازت انظار نداشتم اونطوری باهام حرف بزنی! نمیدونم با خودت فکر کردی کی هستی که به خودت جرات دادی و اون حرفا رو زدی. ولی عیبی نداره خداروشکر که فهمیدم چه احساسی داری. خودمو به خدا میسپارم.