divanedivane.blogfa.com

mfakhrizadeh.blogfa.com

عرفان و فلسفه

http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com/8803.aspx

بیان یافته های شخصی در زمینه عرفان، فلسفه و فلسفه علم به منظور استفاده از نظر اند. فلسفه فیزیک چالش اساسی فیزیک جدید(3). به نام عال م مطلق هستی. تا اینجای بحث با ذکر چند مثال محدود(که به دلیل جلوگیری از اطاله کلام از ذکر بیشتر مثال ها خودداری می کنیم) معلوم شد که فیزیک جدید "نمی دانم"های بسیاری یش روی بشر قرار داده است که البته این یک حسن است ولی فیزیک نیوتنی این ها را مطرح نمی کرد که صد البته ناشی از جهل مرکب و مفرط آن بود. پس باید دقت کرد که در این جا هم با یک نمی دانم ذاتی سرو کار داریم.

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-35.aspx

دوستان عزیزم شما هم ای کاشهایتان را بنویسید فکر میکنم چیز جالبی از کاردر بیاد. ای کاش یه روزی بیاد که بتونم زحمات مامان و بابامو جبران. ای کاش دشمنی تو دنیا وجود نداشت. ای کاش در زمان پادشاهی کوروش توی یکی از کاخ های. ای کاش من یه توریست بودم که با دوچرخم دور دنیا رو. میگشتم.و با ی دوربین عکاسی فقط عکس میگرفتم. ای کاش بابام فالوده فروشی داشت و هر شب برام یه. ای کاش تلفن وجود نداشت تا ادما به جای خبر گرفتن از. همدیگه با تلفن به همدیگه سر میزدن. ای کاش یه روز به همه ی این ای کاش هام برسم؟ از جانب خداى متعا...

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-37.aspx

در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود پسر 10 ساله ای وارد کافی شاپ هتلی شد و پشت میزی نشست . خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت . پسر پرسید بستنی با شکلات چند؟ خدمتکار گفت 50 سنت . پسر دست کوچکش را داخل جیبش کرد . تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید بستنی خالی چند؟ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 15:45 توسط vahid. Design By : Mihantheme. دوباره دل هوای با تو بودن . حالا من یه ارزو من یه ارزو دارم تو سینه. که دوباره چشم من تو رو ببینه. مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آنگاه ...

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-33.aspx

ب عضی وقتها ساده ترین جواب کنار دستمون ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم که آن را نمی بینیم. شرلوك هولمز كارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار كرد و گفت. نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟ میلیونها ستاره می بینم. از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. شرلوك هولمز قدری فكر كرد و گفت. Design By : Mihantheme. دوباره دل هوای با تو بودن .

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-27.aspx

منو به خاطر اينكه دايم بهت گفتم منو محكوم كردي به تنهايي ببخش.منو به خاطر اينكه گفتم به همه نيگاه ميندازي ونگاهتو ازمن گرفتي ببخش.منو به خاطر اينكه بعضي وقتا باهات دعوا ميكردمو بعدش پشيمون مي شدم ببخش.خدايا چي مي شد ما ادما خيلي صبور بوديم كاش ا هزارم صبرتو به ما بنده هات مي دادي. خدايا قدرت تحملمو ببر بالا.بذار صبركنم براي رسيدن.جانزنم.ميخوام بمونمو ادامه بدم نه برمو بپوسم. مي خوام دوباره روزاي خوب باهم بودنمو تجربه كنم.خدايا تو از اشكارونهفته من خبر داري . دوست دارم چون تنهايي. Design By : Mihantheme.

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-41.aspx

یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که:آخه خدا؟ این چه وضعیه آخه؟ ما یه مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! بجای لباس و ردای سفید، همشون لباسهای مارکدار و آنچنانی میپوشن! هیچکدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون بنز و بیامو جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده،. یکی از همینها دو ماه پیش قرض گرفتش و دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو کردم. امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پره از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه. خدا میگه: ای جبرئیل!

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-43.aspx

در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند. بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکرشان را از نگاهشان خواند: نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند. پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد. سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد. بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بده...

mfakhrizadeh.blogfa.com

عرفان و فلسفه

http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com/8709.aspx

بیان یافته های شخصی در زمینه عرفان، فلسفه و فلسفه علم به منظور استفاده از نظر اند. آیا حضرت یوسف سلام الله علی نبینا و آله و کل انبیا در درخواست از ساقی شاه گناهکار بود. به نام غیور یکتا. شیخ عالم ما راه حل مشخصی برای حل مسائلی از این دست نداده بود که بالخره امثال ما با این نوع سوالات چگونه برخورد کنیم. فقط به این حرف کلی بسنده فرموده بودند که پیامبران کناه نمی کنند. سلب نبوت از خاندان حضرت؟ نکته آخر اینکه آیا شیخ بزرگوار ما عمل حضرت یوسف (س) را در مواجهه با پدرشان هم تکذیب می فرمایند؟

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-29.aspx

چقدر راحت با گفتن این جمله از کنار عشق های بی سر انجام می گذریم. حالا می شه فهمید دلیل اینکه ذهن خیلی از ماها شده گورستان دفن خاطراتی که فقط بلدیم ادعا. کنیم به فراموشی سپردیمشون چیه! همه میگن عشق مقدسه.پس کجاست جای جملاتی از این قبیل " خدا نخواسته" یا " قسمت نبوده". چرا نمی گیم نخواستم قسمتم باشه؟ یا نتونستم قسمتم رو رقم بزنم و پای عشقم بمونم. خودت می دونی می دونم دلیل رفتنت چی بود. اما می تونستی نری چرا می گی قسمت نبود؟ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم آبان ۱۳۸۸ساعت 16:57 توسط vahid. Design By : Mihantheme.

vahidabasi.blogfa.com

رویای تاریکی -

http://www.vahidabasi.blogfa.com/post-44.aspx

يک برنامهنويس و يک مهندس در يک مسافرت طولانى هوائى کنار يکديگر در هواپيما نشسته بودند. برنامهنويس رو به مهندس کرد و گفت: مايلى با همديگر بازى کنيم؟ مهندس که ميخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رويش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشيد. برنامهنويس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما يک سوال ميپرسم و اگر شما جوابش را نميدانستيد. دلار به من بدهيد. بعد شما از من يک سوال ميکنيد و اگر من جوابش را نميدانستم من. برنامهنويس نخستين سوال را مطرح کرد: فاصله زمين تا ماه چقدر است؟ ساعت، مهندس ...