dobb.blogfa.com

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس

http://www.kasandan88.blogfa.com/8901.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. نام برده پیدا شد! پن: ا ه ا ه! حالم از آدمایی که فکر می کنن از بقیه بهترن به هم می خوره! باید یاد بگیرن که به دیگران و عقاید و احساسات و افکارشون احترام بذارن، حتی اگه خوششون نیاد. پپن: کاشکی بگیره رنگ فراموشی. اون که همیشه از همه بی خبره. پپپپن: محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد. قصه ی ماست که در هر سر بازار بماند. پپپپپن: بحر توحید و غرقه ی گنهیم. پپپپپپ.ن: یه چیز مهم یاد گرفتم! یعنی واقعا واقعا یاد گرفتما! پپپپپپ.پ.ن: you can never trust me. چه زود آپ کردم!

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس

http://www.kasandan88.blogfa.com/8906.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. وای که چقدر امروز وبلاگمو نیاز داشتم و چقدر ستم بود فونت فارسی نداشتم! خدا عمرت بده امیر:دی. حالم شدیدا گرفیده شد. چی بود اون قانون ۱۲ گا ممد؟ الان کاملا حسش میکنم. منتها واسه من هر دفعه یه روز میره عقب تر! همینجوری خوش خوش داری توی نت واسه خودت می تابی و اینا، بعد کم کم فکت میفته و لب و لوچت آویزون میشه. چند دقیقه بعد اونقدر دست و پات یخ میکنه که حس میکنی هیچ خونی بهشون نمیرسه. هوووم و در تمام مدت به این فکر میکنی که چه اتفاقی افتاده و تو نفهمیدی؟ است به روشنی میبینی.".

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس - اندر احوالات زندگانی...

http://www.kasandan88.blogfa.com/post-21.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. سال ها پیش، موقعی که من چهار سالم بود، توی بازار:. نه آخه همین طوری نمی شه بگم. گوش تو بیار! بابایی. یه کتاب قصه برام می خری؟ باشه بابا. بیا بریم برات بخرم. و این گونه بود که ما معتاد شدیم. و اون موقع ها هر هفته همین سکانس عینا تکرار می شد! داداشم: می گم یاسمن تو یه چیزیته. چرا یه جوری شدی. نه می گم خوبم، هیچیم هم نیستش، خیلی هم خوبم. نه تو چرا اذیت می کنی؟ می گم خوبم یعنی خوبم دیگه! خیله خب. فهمیدم. چیزیت نیست. إ دیدی گفتم یه جوری شدی؟ من هم یه جوری شدم. پپپن: این سومیش بود!

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس - به افتخار پسرم! :x

http://www.kasandan88.blogfa.com/post-26.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. دلم واسه فانوس خیسم تنگ شده بود. یعنی یه مدت مدیدی که حال نداشتم آپ کنم. اما یهویی احساس کردم چقد دلم وبلاگمو می خواد! البته یکی دو بار اومدم آپ کنم، یه کمش هم نوشتم، بعدا دیدم اصی حال ندارم. راستی جیلا، تو که اون بدبختو زدی ترکوندی، دلت واسه ش تنگ نشده؟ من که دلم واسه ش تنگ شده. مسافرت شمال امسال خیلی حال داد. همیشه گفته م، بازم می گم. جنگل خیلی موجود جیگریه. چرا ملت دریا رو دوست دارن؟ این سری جنگل یه آرامش قشنگی بهم داد. عاشقش شدم. می خوام برم خواستگاریش. یه چیزیو می دونی؟

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس -

http://www.kasandan88.blogfa.com/post-27.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. این یه پایانه. پایانی واسه ی همه چی. نمی دونم چه خطایی ازم سر زد، یا چه کار اشتباهی کردم که اینجوری شد. ولی شد و مثل همیشه مهم نیست که من بفهمم یا نه. نمی دونم شاید آه میترا منو گرفت. اگه واقعا ناراحتت کردم از همین جا معذرت می خوام. لامصب آهت زلزله به پا کرد. به هر حال، دوستان اکیپ قشنگمون که این همه به خاطرش خوشحال بودم، فقط چهارروز دووم آورد. جمعه، شنبه، یکشنبه، دوشنبه. مهم اینه که همه تونو در حد مرگ دوست دارم و عاشقتونم، حتی اگه دیگه هیچ وقت نتونم باهاتون بحرفم.

kasandan88.blogfa.com

فانوس خیس - در شهر شلوغ پلوغ!

http://www.kasandan88.blogfa.com/post-24.aspx

و او چون نسیمی به درون وزید. در شهر شلوغ پلوغ! اممممممم. داشتم به یه چیزایی فکر می کردم. یعنی به خیلی چیزا فکر می کردم که به یه نتیجه ی خیلی مهمی رسیدم! می دونین بزرگترین خدمتی که یه آدم می تونه به خودش و همه ی هم نوعاش و کلا به جامعه ی بشری بکنه چیه؟ اینه که دهنشو ببنده و خفه شه! جدی می گم. ملت باید باور کنن اگه دهنای گشادشونو ببندن و چیزی نگن هیچ اتفاق بدی نمی افته، و کم کم همه چی بهتر می شه. همه چی. حاضرم قسم بخورم. از این مکالمه چه نتیجه ای می گیرید؟ عاقله، بچه نیست که. Time can never mend.

siamia22.blogfa.com

نسیم ِ بهار

http://siamia22.blogfa.com/8909.aspx

نه ناراحت میشم از کسی.نه عصبانی میشم .نه دلتنگ میشم.نه متنفر میشم. من، خالی از عاطفه و خشم، گیج و مبهوت بین بودن و نبودن. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم آذر 1389ساعت 11 PM. مثه خر کیف میکنم وقتی زنگ آخر میخورههه.نمیدونم چرا .نمیدونم خونمون چه خبره که اینقد خوشحالم میکنه! نوشته شده در سه شنبه نهم آذر 1389ساعت 10 PM. کاری نداشته باش قبلا چه آدمی بوده ، چه اخلاقی داشته، با تو چه چوری رفتار میکرده. ببین الان چی شده؟ الان چه اخلاقی داره. اگه فقط چیزی که گفتم میفهمیدیی. نوشته شده در شنبه ششم آذر 1389ساعت 11 PM.

siamia22.blogfa.com

نسیم ِ بهار

http://siamia22.blogfa.com/8911.aspx

و تو اینقد ساده ای که به خاطر اینکه نتونستی تولده دوستتو اس ام اسی بگی خودتو میکشی تا اخر میتونی از طریق سایتی که توش عضوی تبریک بگی و نمیدونی یه تبریک ساده بعدا چه بلاهایی که سره تو نمیاره و چه بدبختیایی که نمیکشی. فقط به خاطر یه تبریک تولد! همیشه همه ی بدبختیا و بلاهایی که سر ادم میاد از یه اتفاقه کوچیک شروع میشه آیا؟ امروز فهمیدم همه چی از همونجا شروع شد! نوشته شده در شنبه شانزدهم بهمن 1389ساعت 9 PM. مونده بودم اسم وبلاگو "نسیم بهار " بذارم یا "کافه ماژ". ژیلا پیشنهاد داد بذارم "نسیم ماژ"!

siamia22.blogfa.com

نسیم ِ بهار

http://siamia22.blogfa.com/8907.aspx

جا کلیدیشو گذاشتم تو جامدادیم. هر روز و هر زنگ و هر دقیقه میبینمش.هر دفعه یکی گیر میده میگه اون نصفه ی دیگه ی قلب دست کیه؟ تا موقعی که ببینمش تو جامدادیم میذارمش تا بفهمه چقد دوسش دارم. امروز گردنبندشو گردنم کردم.دیگه هر روز میبینمش. تا موقعی که ببینمش گردنم میمونه تا بدونه چقد دوسش دارم. از اونا فقط همین جاکلیدی و گردنبند برام مونده. تا موقعی که دوباره ببینمشون. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مهر 1389ساعت 11 PM. سلام دلیل اس دادنت چیه؟ احوال پرسیدنتم پر از شک و تردیده! شاد باشید و شهرزاد! حالا اگه واقعا...

siamia22.blogfa.com

نسیم ِ بهار

http://siamia22.blogfa.com/8908.aspx

ایند غر زدیم برا درسا و امتحانا و کنکور و استرسی که داریم و. تا بیخیال درس شد و گفت:. موقعی که ما دبیرستان میرفتیم زنگ "طرح کاد" داشتیم .خیاطی و ایناا یادمون میدادن .من تا الانم یاد نگرفتم خیاطی رو! بعد همیشه روزایی که طرح کاد داشتیم من با گریه میرفتم مدرسه .به این طرح کاد میگفتم "غم بزرگ زندگیم".اخر مامانم بهم گفت "امیدوارم همیشه بزرگترین غمت همین طرح کاد بمونه! الان به حرفش میرسم. حالا منم به شماها میگم:. امیدوارم همیشه این کنکور بزرگترین غمتون بمونه! عجیییببب خوشم اومد از این حرفش. کی گفته آخر راهییم؟