dokhimehraboon1365.blogfa.com

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/86041.aspx

تو را من چشم در راهم. در این چشم به راهی های ممتد. به راه های طی شده که می نگرم دشت سرخ فام آرزوهایم را میبینم که در آتش تن به نابودی می دهند. تو را من چشم در راهم* قصه ای بود از چشم به راهی های دخترکی مسیحی و پسری مسلمان . قصه ای بود از امتداد انتظاری تلخ در دشت بی رحم نا امیدی . اشکی از چشمم فرو می چکد . از روی گونه هایم به زمین می افتد. نگاهش می کنم . نگاهم می کند . تمام ثانیه های مهر را نشانم می دهد در چهره ی اشک درد را میبینم . دوگانگی در چهره اش موج می زند . خوشحال. می گوید: خواسته ی تو بود. می گوی...

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم... - با تو بودن خوب است !

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/post-15.aspx

تو را من چشم در راهم. با تو بودن خوب است! در دل ساکت شب. لب من با لب تو. حرفها گفت و شنید. دست تو شاخه ی غم های مرا. و مرا برد به گلزار شعف. قلب تو راز مرا می داند. روزها رفت و هنوز. چشم من قصه پرمهر تو را می خواند. بیشتر با من باش. با تو بودن خوب است. با قلم نام تو را در دل دفتر خود میکارم. با سرشکی که ز مژگان ریزد. بر سر نام عزیزت ای دوست. پیش از آن دم که بیایی از راه. من چه بودم جز آه؟ از چه گفتم جز درد؟ سبز شد شاخه ی زرد. کور باشم من اگر. اشک بر چشم تو بینم روزی. لال باشم من اگر. سخنی گویم و آزرده شوی.

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم... - دلم گرفته بود

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/post-20.aspx

تو را من چشم در راهم. گل من تشنه نباش. دل من عاشق توست. از خدا هیچ ندارد. دل بیزار تو را گوش سپرد. تو که دانی غم من بهر تو چیست؟ پلک شب می بندند. غم من دوری توست. هنوز گاهی دلتنگ میشوم. هنوز گاهی از سکوت هیچ میشوم. هنوز گاهی خدا را پرستش نمی کنم. هنوز گاهی دلتنگت که میشوم. کریه کردن دنبال بهانه می گردم. هنوز گاهی مثل امروز. بر سر خدا فریاد می کشم. به معبد رفتن ها برای چه بود؟ دعا کردن ها برای چه بود؟ توبه کردن ها برای چه بود؟ خدایمان هنوز ساکت است. هنوز با من سخن نمی گوید! من از تکرار هراسانم! اما چشمانش...

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/85124.aspx

تو را من چشم در راهم. هم را نمی یابیم! 12345او چشم گذاشته و می شمارد! هنوز پنهان نشده ام .وااای مرا خواهد یافت! می دوم به اطراف.کجا پنهان شوم؟ دوباره چشم می گذارد .می شمارد .پنهان میشوم. شمارش تمام می شود! به دنبالم می گردد. و من می ترسم هرگز مرا نیابد. خود را به او نشان می دهم واو برنده می شود . دوباره او چشم هایش را می بندد! کجا پنهان شده ام؟ به دنبالم می گردد. هنوز می گردد ولی مرا نمی یابد. نامم را صدا می زند! سکوت سکوت می کنم! من بیرون می آیم! او مرا می یابد. کودکانه فریاد می زند :دیدمت. در دل ساکت شب.

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/85122.aspx

تو را من چشم در راهم. تنها نگاه بودو تبسم میان ما. تنها نگاه بود و تبسم! گاهی از تب هیجان بی تاب می شدیم. گاهی که قلب هامان می کوفت سهمگین. گاهی که سینه هامان چون کوره می گداخت. دستو تو بود و دست من. که از شوق سر به دامن هم می گذاشتند. و از این پل بزرگ. دلهای ما به خلوت هم راه داشتند. وقتی تو راهی سفر بودی. یک لحظه وای تنها یک لحظه. سر روی شانه های هم آوردیم. تنها نگاه بود و تبسم میان ما. ای سر کشیده از صدف سال های پیش. ای بازگشته از سفر خاطرات دور. من مرغ صبح بودم. مست و ترانه گو. در شعله ی بلند شفق ها.

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم... - تا بی نهایت آرام...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/post-21.aspx

تو را من چشم در راهم. تا بی نهایت آرام. ومن از تو به یادم دارم. عاشقی را تو ندانی هرگز. بغضی انباشته در من ماند و. عشق آغشته به تو در جانم. غم نشسته .صبری که به انتها کشیده شود نفرین خواهد شد. هنوز حقیقت سکوت را نخوانده ای. هنوز بسیارند کسانی که عشق را با الف می نویسند! به تکرار دل نخواهم بست. معجزه می خواهم . سکوت همان فریادیست که به اسارت کشیده شده. انسان همان انسانیست که از عشق آفریده شده! به این می اندیشم که عشق کیست؟ به بی کران خیره شده! اگر هیچ یک از این ها عشق نباشند چه! آری خدا عشق است . سری به ش...

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/86012.aspx

تو را من چشم در راهم. من ندانم که چرا. دل بی مهر مرا می شکنند. اشک من تشنه ی یک بوسه زتو. من به هرجا تو به هرسو که روی. رخ من در نظرت. تو به هرجا من به هرسو که روم. تویی آن کوچ دل خسته ز یار. پلک شب می بندند. دل من خسته ز این فاصله هاست. کی تو آیی به این خسته ز من جان بدهی؟ که از بادی شبگرد به جا مانده ام .من از دیار فرشتگان بی بالم. من از دیار ابلیس های بی نقابم من از دیار عاشقان دلخسته ام من از دیار. مشوش است .پر از تضادم. در شبی بارانی که آسمان گریه می کرد و باران می بارید از کالبدم جدا شدم. و حال به ...

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم... - دوستت دارم ها ...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/post-23.aspx

تو را من چشم در راهم. دوستت دارم ها . کوچ مرغان ز خاطر می رفت. بر تو گفتم آری! ای تو بهترین من. بر تنت آه شدند. افسوس که فهمیدیم زود. صدای نم نم باران. اشکهایی تبعید شده به فروریختن و انجمادی. ازدلتنگی که روحی خسته را در بر گرفته! عاشق که میشوم بت خانه ی دو چشمت کعبه ی دل خسته ام. می گرددواما این طواف من به گرد چشم تو. خدا را می شکند! عاشق که میشوم قلب خود را. مستانه قمار می کنم! عاشق که می شوم تو من می شوی و من تو. عاشق که می شوم. عاشق که می شوی. زندگی در دستهای ماست برای کودکانه عشق ورزیدن و نترسیدن.

kolbeye-payiziye-man.blogfa.com

تو را من چشم در راهم...

http://kolbeye-payiziye-man.blogfa.com/85123.aspx

تو را من چشم در راهم. دیگرش هرگز نخواهم دید. روز اول پیش خود گفتم :. دیگرش هرگز نخواهم دید. روز دوم نیز می گفتم. لیک با اندوه و با تردید. روز سوم هم گذشت اما. بر سر پیمان خود بودم. ظلمت زندان مرا می کشت. باز زندان بان خود بودم. آن من دیوانه ی عاصی. در درونم های و هو می کرد. مشت بر دیوارها می کوفت. روزنی را جست و جو می کرد. در درونم راه می پیمود. همچو روحی در شبستانی. در درونم سایه می افکند. همچو ابری بر بیابانی. می شنیدم نیمه شب در خواب. های های گریه هایش را. در صدایم گوش می کردم. درد صیال صدایش را.