doniaykhatkhaty.blogfa.com

lovely-h2e.blogfa.com

× کـــُــلـــــبهــ عــِـــشـــــقــــ ×

http://www.lovely-h2e.blogfa.com/1392/02

ک لبه ع شق. یعنی سوختن تا ساختن ،. یعنی عقل و دین را باختن ،. یعنی دل تراشیدن ز گل ،. یعنی گم شدن در باغ دل ،. یعنی تو ملامت کن مرا،. یعنی می ستایم من تو را ،. یعنی در پی تو در به در ،. یعنی یک بیابان درد سر،. یعنی با تو آغاز سفر ،. یعنی قلبی آماج خطر،. یعنی تو بران از خود مرا ،. یعنی باز می خوانم تو را ،. یعنی بگذری از آبرو ،. یعنی کلبه های آرزو،. یعنی با تو گشتن هم کلام ،. یعنی شاخه ای گل در سبد ،. یعنی دل سپردن تا ابد ،. یعنی سروهای سر بلند ،. یعنی خارها هم گل کنند،. یعنی تو بسوزانی مرا ،. این وبلاگ ر...

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/9202.aspx

کودکی که خدا را می دید. رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت. راهی بجز گریز برایم نمانده بود. این عشق آتشین پر از درد بی امید. در وادی گناه و جنونم کشانده بود. رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا. با اشک های دیده ز لب شستشو دهم. رفتم که نا تمام بمانم در این سرود. رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم. رفتم مگو ، مگو ، که چرا رفت ، ننگ بود. عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما. از پرده ی خموشی و ظلمت ، چو نور صبح. بیرون فتاده بود یکباره راز ما. رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم. در لابلای دامن شبرنگ زندگی.

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/9001.aspx

کودکی که خدا را می دید. بگذارید در اندوه شناور باشیم. ساده باشیم و با عشق برادر باشیم. بگذارید که از شاخه فرو افتیم،آه. قصه ی گم شدن یک گل پرپر باشیم. بگذارید که در آتش نمرودی عشق. ما پسر خوانده ی عصیانگر آذر باشیم. بنشیم به هم صحبتی دختر گل. از نسیم سخن عشق معطر باشیم. بگذارید که بر شاخه ی غم لانه کنیم. دو قناری،دو چکاوک،دو کبوتر باشیم. نفریبیم نگاه دل روشن بین را. چون غباری بر آئینه ی باور باشیم. و بکاریم لب باغچه ی دل شمعی. و در افسون گل سرخ شناور باشیم". سپیده که سر بزند،در این بیشه زار خزان زده.

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/9205.aspx

کودکی که خدا را می دید. روياي با تو بودن را نمي توان نوشت نمي توان گفت و حتي نمي توان سرود. با تو بودن قصه شيرينيست به وسعت تلخي تنهايي و داشتن تو فانوسي به روشنايي هر چه تاريكي. من همچون غربت زده اي در آغوش بيكران درياي بي كسي به انتظار ساحل نگاهت مي نشينم. و مي مانم تا ابد و تا وقتي كه شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشويد. همه هستی من آیه تاریکیست. که تو را تکرار کنان. به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد. من در این آیه تو را آه کشیدم، آه. من در این آیه تو را. نوشته شده در ساعت توسط مهنوش.

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید -

http://rahhaie.blogfa.com/post-33.aspx

کودکی که خدا را می دید. کوهو میذارم رو دوشم، رخت هر جنگو می پوشم. موجو از دریا می گیرم، شیره سنگو می دوشم. میارم ماهو تو خونه، می گیرم باد و نشونه. همه ی خاک زمینو، میشمارم دونه به دونه. اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره. اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره. دنیارو کولم می گیرم، روزی صد دفعه می میرم. می کنم ستاره ها رو، جلوی چشات می گیرم. چشات حرمت زمینه، یه قشنگ نازنینه. تا اگه می خوای نذارم، هیچ کسی تو رو ببینه. اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره. اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره.

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/9005.aspx

کودکی که خدا را می دید. درمیان کوچه ها،صدای گام های مردی بزرگ نفس ها را در سینه حبس می کند. همه ی اهل زمین و آسمان در آشوبند. آسمان حال و هوایی دیگر دارد،زمین گویی سست شده است،پرندگان هوای کوچ به سر دارند. چراکه لحظه های آخر،حتی طاق ماندن را هم از آنان گرفته است. او همانند گذشته گام بر می دارد به سوی محراب بندگی.مثل همیشه. در این لحظه تنها ندای محبوب است که او را پریشان حال و از خود بی خود کرده است. تنها،در مقابل محبوب است که آرامش مطلق را حس می کند.و برای رسیدن به این آرامش از. رفتی به در خانه آن قاضی ح...

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/9111.aspx

کودکی که خدا را می دید. می دانم . رفتنم کارت را آسان کرد،. شاید اگر می ماندم بیشتر زجر می کشیدی ! مدت ها بود که با کلمات بازی می کردی تا احساست را بگویی،. من نمی خواستم باور کنم! کارت راحت شد، دیگر نیازی نیست با کلمات بازی کنی تا رفتنم را برای خودم آسان کنی ! به جای این همه تلاش بیهوده برای انتخاب کلمات،. کمی سعی می کردی تا کلمات گفته شده از زبانم را بفهمی . که اگر کمی روی آن ها فکر می کردی . من دوست دارم که باشم در کنار بودنت،. سبز باشم با خیالت،. و زندگی کنم با حضورت! اما تو فقط به خودت فکر می کردی .

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید -

http://rahhaie.blogfa.com/post-27.aspx

کودکی که خدا را می دید. من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را. به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را. نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گ ل. به دست خویش کردم این چنین بی دست و پا خود را. چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم. که گر دستم دهد، از خویش هم سازم جدا خود را. صبور لحظه های بی کس و کاری،. تو که از آبی احساس سرشاری،. تمام هستی ام هر چند ناقابل،. به روانی بی قرار،. دلم حرفی ندارد این دم آخر برای تو،. به جز یک جمله کوتا و تکراری،. نوشته شده در ساعت توسط مهنوش. قالب رايگان وبلاگ پيچك دات نت.

rahhaie.blogfa.com

کودکی که خدا را می دید

http://rahhaie.blogfa.com/8911.aspx

کودکی که خدا را می دید. من به چشمان خیال انگیزت معتادم. و در این راه تباه. عاقبت هستی خود را دادم. آه سرگشتگی ام در پی آن گوهر مقصود چرا! در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم؟ در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار! کاروان های فرومانده ی خواب از چشمت بیرون کن! باز کن پنجره را! تو اگر باز کنی پنجره را. پن:نمی دانی،چه می دانی که انسان بودن و ماندن چه سخت است. چه زجری می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است؟ نوشته شده در ساعت توسط مهنوش. قالب رايگان وبلاگ پيچك دات نت. عشق رو نفس بکش *. دلم گرفته از این قفس.

yedokhtar0-0.blogfa.com

خلوتـــــــگاه دلــــــــمـــ... - "دوست دارم"

http://www.yedokhtar0-0.blogfa.com/post/64

خدایا میترسم از انسان هایی که عاشق نمی شوند اما عاشق کردن را خوب بلدند. اولین باری که یکی بهم گفت دوست دارم گریه ام گرفت الان دیگه هرکی بگه خنده ام میگیره ! پنجشنبه پنجم دی 1392 ساعت 17:41 توسط SAHEL.G. از بین این همه آدم هایی که. آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود. آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه. استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید.