thebaldra.blogspot.com
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج: March 2011
http://thebaldra.blogspot.com/2011_03_01_archive.html
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج. همهچیز. همهکس. دوران دانشجویی ناخوشآیند. Wednesday, March 16, 2011. خدا این گودر را لعنت کند که دیگر اگر کسی هم بلاگت را بخواند چندان نمیفهمی برای اینکه کسی آنجا کامنت نمیدهد، دیگر روی خود بلاگت هم کامنت نمیدهد، قثط میدانی اگر چیز جدیدی بنویسی یک عده میفهمند. هیچ هم بعید نیست مثل من که مردم را دنبال میکنم ولی خیلیها را نمیخوانم با آدم همین کار را هم بکنند. اولین فانکشن بدنم که بعد از بیداری روشن میشود دلهره و اضطراب است. اولاً خیلی راحت حواسم پرت میشه. دیگر نم نم وق...
justadreamerj.blogspot.com
دریمر: 28- حساب کتاب
http://justadreamerj.blogspot.com/2010/10/28.html
ه.ش. ۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه. ميدوني اوضاع چطوريه اين روزا؟ اينجورياس که اگه موقع پاک کردن شيشه هاي پنجره اون لبه ي سيماني خورد بشه و من تعادلمو از دست بدم، همونطور که دارم سقوط ميکنم شروع ميکنم با خودم فکر کردن که ارزششو داره دستمو بگيرم به چارچوب پنجره يا نه. اين روزا خيلي وقت گذاشتم و فکر کردم تا اگه همچين چيزي پيش اومد ديگه خيلي معطل نکنم واسه تصميم گيري. ولي هنوز به نتيجه اي نرسيدم. هیچ نظری موجود نیست:. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). HTML Online Editor Sample. موسيقي با حال و هواي وبلاگ:.
gypsy.mihanblog.com
خاطرات یک کولی - دلم تنگِ برای گریه کردن. کجاست آخر؟کجاست آرامش من؟
http://gypsy.mihanblog.com/post/14
دلم تنگ برای گریه کردن. کجاست آخر؟ پنجشنبه 28 بهمن 1389. همیشه وقتی دلم میگرفت میرفتم یه ورق کاغذ میاوردم هر چی تو ذهنم بود خالی میکردم رو اون یه تیکه کاغذ سفید، همه ی احساسمو مینوشتم. فرقی هم نمیکرد که خوشحالم یا ناراحت. کاغذ سفیدم پر میشد از کلمه ها و جمله های مختلف، پر از احساس های رنگی و سیاه سفید. اون کاغذ سفید ، سفید باقی می مونه! آخه اشک که رنگ نداره . سه شنبه 3 اسفند 1389 10:18 ب.ظ. یکشنبه 1 اسفند 1389 10:28 ق.ظ. احساس می کنم که این صفحه وبلاگ به خوبی جای کاغذ سفید را گرفته! مرا بخاطر بسپار :.
gypsy.mihanblog.com
خاطرات یک کولی
http://gypsy.mihanblog.com/page/1
شنبه 4 تیر 1390. مثل یه بچه ی شش ساله با هیجان دویدم سمتش. الهی قربونت بشم من،چقد دلم واست تنگ شده بود،زیارتت قبول مادر بزرگ جونم. خانوم جون سفت بغلم کرد و گفت:. خدا نکنه مادرجون،الهی فدای نوه ی گلم بشم.قربون چشمات بشم.دلم ضعف رفته بود واسه دیدنت مادر. دل منم ،دیگه داشتم از دوریت دیوونه میشدم.هی هر روز به مامان میگفتم کی میشه خانوم جون برگرده که خونه بدون خانوم جون سوت و کوره. قربونت بشم مادر،تو عزیز دل منی. نه خانوم جون،به خدا حقیقته.وقتی نیستی انگار هیچ چیز نیست. همه چیز یه جوریه! اصلا لوس و بی مزه اس!
sormelinna.blogfa.com
سورملینا - بتاب و بسوزان..... خاکسترم کن!
http://sormelinna.blogfa.com/post-69.aspx
خواب عروسی با آیدین را می بیند هر شب! بتاب و بسوزان. خاکسترم کن! كه در اين زرد ترين لحظه ی سال. به زمين دل من مي تابي. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۱۱ساعت توسط. و حالا دختری که به زندگی می اندیشد. روز نوشت های خودم! به جایی برو که قلبت تو را می برد(اولدوز). جرات اندیشیدن داشته باش ( مهدی ). دنیای من و بابام. زیبایی ام را پشت در می گذارم. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. تلخ ترین قهوه ی اسپرسو.
sormelinna.blogfa.com
سورملینا -
http://sormelinna.blogfa.com/post-61.aspx
خواب عروسی با آیدین را می بیند هر شب! نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۳ساعت توسط. و حالا دختری که به زندگی می اندیشد. روز نوشت های خودم! به جایی برو که قلبت تو را می برد(اولدوز). جرات اندیشیدن داشته باش ( مهدی ). دنیای من و بابام. زیبایی ام را پشت در می گذارم. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. تلخ ترین قهوه ی اسپرسو.
thebaldra.blogspot.com
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج: February 2012
http://thebaldra.blogspot.com/2012_02_01_archive.html
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج. همهچیز. همهکس. دوران دانشجویی ناخوشآیند. Monday, February 27, 2012. داشتم نوشتهی قبلی را مینوشتم که وسطش دیدم دیگر حالش را ندارم ادامهاش بدهم. همینطوری ولش کردم و پابلیش. این را هم گفتم همین اول قبل از اینکه حال نوشتن این یکی هم برود بگویم که اگر کسی دارد این را میخواند کلاً یهو گهگیجه نگیرد. چند باری هم شده که چیزی نوشتهام بعد دیدهام باحال نشده و اینها و کلاً ولش کردم. وقتی نَسَخ میشوم. Saturday, February 25, 2012. Friday, February 3, 2012. بیرون قاب قدم بزنیم.
thebaldra.blogspot.com
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج: February 2011
http://thebaldra.blogspot.com/2011_02_01_archive.html
خاطرات یک دانشجوی مَستِر در خارج. همهچیز. همهکس. دوران دانشجویی ناخوشآیند. Tuesday, February 22, 2011. انشتین میگوید: «دوچیز بی نهایت است، جهان هستی و حماقت انسان، و من درمورد جهان هنوز اطمینان ندارم. بنده میخواهم به این فهرست «مادرقحبه گی بشر را هم اضافه کنم. Monday, February 21, 2011. Embracing Family Values on Twitter. Sunday, February 20, 2011. توصیفات ایرانیان ونکوور - صفر. بریکآپ نه یک فعل، یک فرهنگ. Thursday, February 17, 2011. روند تبدیل حال بد بیمصرف به حال لااقل مولد. I'm dying from havin...
sormelinna.blogfa.com
سورملینا - ارزشمند می شویم!
http://sormelinna.blogfa.com/post-63.aspx
خواب عروسی با آیدین را می بیند هر شب! لااقل به یک دردی خوردیم. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۰۳ساعت توسط. و حالا دختری که به زندگی می اندیشد. روز نوشت های خودم! به جایی برو که قلبت تو را می برد(اولدوز). جرات اندیشیدن داشته باش ( مهدی ). دنیای من و بابام. زیبایی ام را پشت در می گذارم. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. تلخ ترین قهوه ی اسپرسو.
sormelinna.blogfa.com
سورملینا - حوا شویم
http://sormelinna.blogfa.com/post-71.aspx
خواب عروسی با آیدین را می بیند هر شب! می خواهم دوباره سیب بچینم. از این جا هم بیرونمان کنند. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۱۵ساعت توسط. و حالا دختری که به زندگی می اندیشد. روز نوشت های خودم! به جایی برو که قلبت تو را می برد(اولدوز). جرات اندیشیدن داشته باش ( مهدی ). دنیای من و بابام. زیبایی ام را پشت در می گذارم. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. تلخ ترین قهوه ی اسپرسو.