arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: June 2010
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه. اندر مزاياي بزرگ شدن. آرنيكا خانم اصولا" با تلفظ "خ" زياد موافق نيست و به جاي اون از "ه" استفاده ميكنه (هاله، هيا، هر، هوبي و.)! خوب مثل اينكه خودش ميدونه يه جورايي داره تلفظ اشتباه ميكنه كه اين باعث خنده ديگرون ميشه بنابراين وقتي يه چيزي ميخواد كه مطمئنه براش بده از اين واژه ها استفاده ميكنه:. آرنيكا: سلام عشگ من ( عشق من). آرنيكا با قيچي دكمه هاي لب تاب رو درآورده بود. من: نه خير...
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: سخنان شيرين دخملك
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2010/08/blog-post_13.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه. مامان: آرنيكا كجايي؟ وقتي ضمير سوم شخص مفرد با اول شخص مفرد تلفيق ميشود:. مامان: آرنيكا اين مامان كيه؟ آرنيكا: مامانشمه (مامانش و مامانم قاطي). آرنيكا: پدري بيا دستاتو بيشور من تميز ايشم (بشم). پدري: آرنيكا جان شما بايد دستاتو بشوري بعد تميز بشي. آرنيكا: ننننننننننه (كشيده) اين من (ماله من) تميزه. تو بيشور من تميز ايشم! برچسبها: بالاخره به حرف افتادم. ماه رمضان شدمی ومیخانه برافتاد.
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: August 2010
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه. مامان: آرنيكا كجايي؟ وقتي ضمير سوم شخص مفرد با اول شخص مفرد تلفيق ميشود:. مامان: آرنيكا اين مامان كيه؟ آرنيكا: مامانشمه (مامانش و مامانم قاطي). آرنيكا: پدري بيا دستاتو بيشور من تميز ايشم (بشم). پدري: آرنيكا جان شما بايد دستاتو بشوري بعد تميز بشي. آرنيكا: ننننننننننه (كشيده) اين من (ماله من) تميزه. تو بيشور من تميز ايشم! 1 نظر شما چیه؟ برچسبها: بالاخره به حرف افتادم. آتيش هايي مخصوص ...
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: June 2009
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2009_06_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه. You little one are mommy's heart. I knew it right from the start. The way you hold my finger tight,. When we're alone late at night. When I cradle you in my arms. You smile and show all your charms. Then you drift off to sleep. Sometimes I can’t help but weep,. How lucky I have become. To actually be the chosen one. To have and hold a child like you. 0 نظر شما چیه؟ من در 9 تیر 1...
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: October 2010
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2010_10_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه. آرنيكا وقتي بيخودي گريه ميكنه سعي ميكنم با جديت بهش بگم كه بزرگ شده و نبايد گريه كنه:. من: آرنيكا تو ديگه بزرگ شده نبايد گريه كني! آرنيكا: نه من چوكولوايم (كوچولو) من گريه كردم تو دعوا كردي من دختر خوبيم. من: آره ماماني تو دختر خوبي هستي ببين چه خانم شدي بزرگ شدي نبايد گريه كني! آرنيكا با گريه: نه من بزرگ نيستم و خامون نيستم. من آتيتام! 4 نظر شما چیه؟ برچسبها: بالاخره به حرف افتادم.
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: December 2009
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2009_12_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه. 2 نظر شما چیه؟ ه.ش. ۱۳۸۸ آذر ۱۷, سهشنبه. من و پسر عمو بيغش. 3 نظر شما چیه؟ دوباره از اينجا تولد شنتيا جون رو تبريك ميگم. اين تنها عكسي بود كه من و شنتيا در كنار هم بوديم. آخه شنتيا هم مثله من شيطونه و يك جا نميمونه كه بشه ازش عكس گرفت. 0 نظر شما چیه؟ از دست اين مامان حواس پرت! مامان: عمو زنجير باف. مامان: زنجير منو بافتي. مامان: پشت كوه انداختي. صداي گاو و كلاغ و پيشي رو بلدم.
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: August 2009
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2009_08_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه. چرا بزرگترها هر چی ما برمیداریم رو میخواهن . مگه ما هر چی اونا بر میدارند میخواهیم؟؟؟؟ 0 نظر شما چیه؟ ه.ش. ۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه. یاد گرفتم که سوئیچ ماشینو بذارم سرجاش . یاد گرفتم که سوکت برق لب تاب پدری رو تو جاش میذارم. یاد گرفتم بگم "برو بابا". عاشق تلفن حرف زدنم وقتی مامانی تلفن همه رو می گیره که من باهاشون صحبت کنم سرشونو میبرم. خوب میکنم! 2 نظر شما چیه؟ 0 نظر شما چیه؟ من در...
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: May 2010
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه. ديروز 24 ارديبهشت هشتاد و نه با مامان رباب و بابا علي اله اينا رفتيم باغ خاله سوسن و عمو فرنيچو. خوب به آرنيكا خانم كه خيلي خوش گذشت. از آنجا كه رفت سر ميز توالت خاله سوسن و هر چي رژلب رو ميز بود رو امتحان كرد. از طرفي هم بچه هاي همسن و سالش هم دعوت شده بودند و خوب آرنيكا هم كه عاشق بچه! موقعه خداحافظي يهو آرنيكا خانم هوس كرد همه آله (خاله)هاي تو مهموني رو بوس كنه! بيست و دو ماهگي.
arnica-hamedani.blogspot.com
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا: September 2009
http://arnica-hamedani.blogspot.com/2009_09_01_archive.html
خاطرات عروسکی به نام آرنیکا. فشفشه های روشن بادکنکهای رنگی همگی با هم بخونید آخه تو چقدره قشنگی! ه.ش. ۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه. اينجام غار عليصدر ولي نميدونم چرا همه جا تاريكه! 1 نظر شما چیه؟ اينم همون درياچه قشنگه است. من كه حسابي كيف كردم اونجا. 0 نظر شما چیه؟ اينم من و آقا كوروش تو خونه خاله آذين قبل از اينكه بريم دم درياچه. من كه خيلي خوشحال بودم. اصولا" من با بيرون رفتن خيلي موافقم حالا هر جا ميخواد باشه براي همين خوشحالم. 0 نظر شما چیه؟ خوب کردم. مگه نه؟ 0 نظر شما چیه؟ آرنیکا چند سالشه؟ خلاصه اینم از ...
SOCIAL ENGAGEMENT