fasle-narenji.blogfa.com
شاعرانه های زنی در برگریزانشاعرانه های زنی در برگریزان -
http://fasle-narenji.blogfa.com/
شاعرانه های زنی در برگریزان -
http://fasle-narenji.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.391 sec
SCORE
6.2
شاعرانه های زنی در برگریزان | fasle-narenji.blogfa.com Reviews
https://fasle-narenji.blogfa.com
شاعرانه های زنی در برگریزان -
BLOGFA
http://www.fasle-narenji.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
شاعرانه های زنی در برگریزان - 27.
http://www.fasle-narenji.blogfa.com/post/45
شاعرانه های زنی در برگریزان. آخرین ساعت هایی ست که در شهر خودم نفس می کشم. احساس غربت عمیقی دارم که یک بغض قلنبه شدتش می دهد. وضعیت عمومی ام خوب است وسایلم را جمع کردم، برای دو هفته غذا رزرو کردم، خانه را هم صبح که همه سر کار و مدرسه بودند برق انداختم. یک چیزی اذیتم می کند. به قول استاد منوری دچار تراکم احساس شده ام اما یک چیزی نمی گذارد غزل بنویسم. غزلی که حالم را جا بیاورد! پن: قرار است از فردا که رسیدم کوه بیوشیمی و فیزیولوژی را بکنم. دفعه ی بعد که برگردم فرهادی شده ام برای خودم. من همینم ولی تو.
شاعرانه های زنی در برگریزان
http://www.fasle-narenji.blogfa.com/1394/04
شاعرانه های زنی در برگریزان. باید بنویسم هیچ چیز مثل نوشتن تسکینم نمیدهد. هیچ فکرش را نمیکردم روزی آنقدر دلم برای مشهد تنگ شود که بغض کنم اما حقیقت دارد. دلم تنگ است خیلی هم تنگ است. یاد تمرین های تیاتر میفتم یاد محوطه ی سرسبز دانشکده میفتم که چقدر با لیلا قدم میزدیم و فقط قدم میزدیم و برایش میگفتم که یک بار عاشق میشویم و او هم تایید میکرد و شعر می خواندیم و گاهی شعر میگفتیم. انجمن شعر شهرمان را دوست دارم اما مدت زیادی میگذرد که هیچ ننوشته ام و این نگرانم میکند. حالم خوب است و. کمک کن عاشق شوم.
شاعرانه های زنی در برگریزان
http://www.fasle-narenji.blogfa.com/1391/10
شاعرانه های زنی در برگریزان. بخوان ای آرام زخم های بی مرهم. در این گوش پر فریاد، لالایی خاموشی. من آن لیلی بی دردم. که برای لحظه ای لبخندت. در سکوت، چون برگی در های و هوی باد. و اکنون موسیقی گریه هایش دل ابر را می خراشد. سنگفرش های خیس پیاده رو،. جسد سیگارهای یخ زده. و پیک های نیمه پر که دردهایم را به جان می خرند. همه با من هرشب جان می کنند. لمس کن تکه های وجودم را. تا از گرمای تو در این رودخانهی زمستان زده. آن قدر نبودی که قلم پوسید. و انگشت هایم در چارچوب انزوا خشکید. گام هایم لرزاناند از سرمای نبودنت.
شاعرانه های زنی در برگریزان - 26.
http://www.fasle-narenji.blogfa.com/post/44
شاعرانه های زنی در برگریزان. تمام شال گردن های دنیا را قرض گرفتی. و تمام کلاه های دنیا به سرت رفت. تا آخرین حادثه ی عاشقانه. دست هایت را زیر تمام دست های دنیا. و مرا پشت سرت. پایت را توی تمام کفش های دنیا کردی. تا یکی اندازه اش به رفتن. از تمام حروف ساکت کار کشیدی. که خداحافظی یادت بدهند. و تو یک روز. با تمام پاهای دنیا رفتی. و من با تمام چشم های دنیا نگاهت کردم. که چگونه پس از تو. پن: از آن "یهویی" هایی که 3 نیمه شب به سر آدم می زند! تاريخ چهارشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 16:34 نويسنده نیلوفر.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
زمانه تو :: قطب های مخالف
http://elhamnazari.blog.ir/1394/01/01/زمانه%20تو
قطب دستانمان مخالف بود. انتخابت نهایت دوری ست. فاصله،راه دفع آدم هاست. هوای کوی تو از سر نمی رود آری. خوش به حال آهوها. شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۴ ب.ظ. نفس کشیدی و در کوچهمان خزیده بهشت. نگاه کردی و باران گرفته دور و برم. چه اتفاق عجیبی که بعد از این همه وقت. به چشمهای تو افتاده تازگی گذرم. به عطر گام تو تن میدهد حیاط دلم. تو هم شبیه من از انزوا جدا شدهای. تو پشت پنجرهام یاس خنده میکاری. چه زود با همهی خانه آشنا شدهای. در آستانهی آغوشت ایستادهام و. به فکر گم شدنم در حوالی تن تو. زمانه تو - چهارپاره.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
1
منتظران آقا(عج)
۱۴ تیر ۹۳ , ۰۲:۰۴. خاطراتی از شهید کاوه. سلامتی دخترا و پسرایی که.صلوات. کلاه گشاد سبز برسر فتنه گران. ا رسول الله به فر? اد امت تان برس? ک ولادت امام عل? از به دعوتنامه ندارد. ساپورت مردانه، هویت زنانه. خاطراتی از شهید کاوه. سلامتی دخترا و پسرایی که.صلوات. ۹ شهریور ۹۳، ۱۶:۲۸ - * * یوسفی. خدا قوت،اینم احمقیت مدرنه . ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۲۸ - بی تو به سر. کو این شکلکای گری. ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۲۶ - بی تو به سر. خیلی این پست باحال بود یه جاهاییشم . ۲۵ مرداد ۹۳، ۱۳:۰۹ - بی تو به سر نمیشود. هم خنده دار بود هم گریه .
منتظران آقا (عج)
کاش ماهم لایق باشیم. با این کلیپس، 2متر خلافی داری دختر جان! چرا به مردم نمیگویید به چه علت هنوز حتی یک ریال از اقساط نیممیلیارد دلاری معهود، وصول نشدهاست؟ خاطره جدید از هاشمی/ گلایه امام (ره) از رهبر انقلاب در خواب. شیطان نیاز به دعوتنامه ندارد. شکرانه ی این همسر. فعالان فتنه 88 در سایه تسامح دولت یازدهم منصب گرفتهاند. پسرانی که ضعف دختر و دخترانی که ضعف پسر دارند. ببرید برای رزمنده ها. سربازان امام زمان (عج). یک قدم تا خدا. نقطه چین تا خدا(بنده ی خدا). بی تو به سر نمی شود. زن از دیدگاه اندیشمندان اسلامی.
فصل جدید
دلم سیگار میخواد. دود کنم همه ی چیزهایی که رو مخمه! و شاید حتی کمی سوزاننده تر.دود کنم خودمو با این همه فشاری که رومه. به خودم تلقین می کنم.قوی باش.قوی باش.فوی باش. نوشته شده در چهارشنبه پنجم شهریور 1393ساعت 21:5 توسط سمیرا.
شبگيــــــــر
این وبلاگ دیگر به روز نمیشود. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۴ساعت 1:42 توسط فائزه فلاح. در میان من و تو فاصله هاست. گاه می اندیشم: می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری. تو توانایی بخشش داری. دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا. چشمهای تو به من می بخشد. شور عشق و مستی. و تو چون مصرع شعری زیبا. سطر برجسته ای از زندگی من هستی. با وجود تو شکوهی دیگر.رونقی دیگر هست. می توانی تو به من. یا بگیری از من. آنچه را می بخشی. من به بی سامانی.باد را می مانم. من به سرگردانی.ابر را می مانم. ابر باور می کرد.
برگریزان " فصل خزان "
سوز دل. ميروم خسته و افسرده و زار سوي منزلگه ويرانه خويش به خدا ميبرم از شهر شما دل شوييده و ديوانه خويش ، ميبرم تا در آن نقطه دور شستشويش دهم از رنگ گناه ،شستشويش دهم از لکه عشق،زين همه خواهش بيجا و تباه، ميبرم تا ز تو دورش سازم ،ز تو اي جلوه اميدمحال، ميبرم زنده بگورش سازم تا از اين پس نکند ياد وصال. از در بیمارستان که وارد میشوی، بوی مواد ضدعفونی کننده تنها بوی آشنایی است که مشامت را میآزارد و آن وقت بقیه فضا تو را مجبور میکند که چشم بسته تا طبقه دهم بالا بروی و فضای طبقه دهم فضایی بدتر از طبقه همکف ب...
شاعرانه های زنی در برگریزان
شاعرانه های زنی در برگریزان. باید بنویسم هیچ چیز مثل نوشتن تسکینم نمیدهد. هیچ فکرش را نمیکردم روزی آنقدر دلم برای مشهد تنگ شود که بغض کنم اما حقیقت دارد. دلم تنگ است خیلی هم تنگ است. یاد تمرین های تیاتر میفتم یاد محوطه ی سرسبز دانشکده میفتم که چقدر با لیلا قدم میزدیم و فقط قدم میزدیم و برایش میگفتم که یک بار عاشق میشویم و او هم تایید میکرد و شعر می خواندیم و گاهی شعر میگفتیم. انجمن شعر شهرمان را دوست دارم اما مدت زیادی میگذرد که هیچ ننوشته ام و این نگرانم میکند. حالم خوب است و. کمک کن عاشق شوم. عاشقتم و ...
فصل پنجم
به وبلاگ فصل پنجم خوش آمدید. قصد تبادل لینک با ما رو دارین؟ پس ابتدا ما رو با عنوان فصل پنجم لینک کنین و بعدش بهمون اطلاع بدین تا شما رو لینک کنیم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم تیر 1393ساعت 16:46 توسط حسین فرجی. جوک خنده دار-حیف نون. جوک خنده دار-حیف نون. به حیف نون میگن : دو دو تا؟ میگه : ۴ تا. میگن :اه اه جکو خراب کردی رفت! نصیحت به جوونهای امروزی : اگر سیبیل نمیگذارید حداقل ابرو هم بر ندارید! وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن : بگو بابا بگو مامان. الان میگی : مامان. میگه : زهر مار و مامان!
:*:*: فـ ـصل پــ ــرواز :*:*:
ف صل پ رواز :*:*:. در زندگی برای رسیدن از خود به خدا یک خط راست و کوتاه لازم است. ای مهربان ، إی اک نعبد و إی اک ن ست عی ن. تاریخ شنبه 7 دی1392. ساعت 0:32 قبل از ظهر نویسنده. دلتنگ خونه ی قدیمیمون ته کوچه. دلتنگ شبای تابستونی که میرفتیم تو کوچه دور هم مینشستیمو قهقهه میزدیم. به دور از هر غمو غصه و دلهره ای. دلتنگ غصه های کودکیمم. دلم واسه معلم کلاس دوم دبستانم تنگ شده. دلتنگ جیرجیر نیمکتای چوبیم. تاریخ پنجشنبه 28 آذر1392. ساعت 12:26 بعد از ظهر نویسنده. بهار، تابستون،پرستوهایی که با صدای بلند. راه آسمان ب...
دشمن شناسی
سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟ در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند! سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟ در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند! سالروز تولد پدر...
فصل رویش
از اعتکاف برگشتیم.اعتکافی بود عبادی و سیاسی در دانشگاه امیرکبیر. به یمن حضور آقای رفسنجانی که برای خوبی های گذشته اش احترام قائلیم اما ایجاد کرد تشنجی که نباید میکرد. دیروزمن که از مسجد دانشگاه بسمت فضای غبارآلود دانشگاه رفتیم حس جداشدن از کانون آرامش به کانون تشنج را داشتم. ابتدا سروگوشی آب دادیم.گروههای مخالف و موافق هرکدام در یک طرف مشغول شعار و پلاکارد و . بودند. عده ای هم که تعدادشان کم هم نبود در حال تماشا بودند.دلم میخاست با این گروه هم صحبت کنم که ببینم نظر و موضعشان چیست؟ حضور خانمها که اصرار به...
دختر دي
فصل سرد که می آید/ می سرایم / می نوازم و می خوانم/ دلنوشته هایم را. تنها نشسته و می نگرد. خاطره اولین گل سرخ را. نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت توسط من. زردی تمام آتش ها را به باد سپردم. و سرخی اش پیشکش نگاه مهربانت. نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۳ساعت توسط من. این روزها کوتاه تر شده. نوشته شده در شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۳ساعت توسط من. زادروزم را با من باش. و تمام لحظه ها را. نوشته شده در دوشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۳ساعت توسط من. پر از رنگ کرده ام. و دلم را کوک. تو هم که باشی.