man-tanha-shodam.mihanblog.com
برای آنکه دلیلم را میداند
http://man-tanha-shodam.mihanblog.com/page/1
برای آنکه دلیلم را میداند. سه شنبه 10 خرداد 1390 به قلم رضا نظرات . شد خزان گلشنه اشنایی. خوشحالم که چهره ی واقعیه هر کس عاقبت مشخص میشه و هر کس به اونی که هست بازگو میکنه.این متن رو برای همه ی دوستانی میذارم که از من میدونن هر اونچه که واسش تلاش کردن. اینجارو درست کردم که شاید از غصه هام کمتر شه.شاید اینجا میتونستم با رویای کسی که دوسش داشتم خلوت کنم اما اینجا رو هم ازم گرفتن. بعد از این مدت اولین بار باعث شد اولین نوشته هامو بسپارم به کسه دیگه.اما عیب نداره میگذره. تموم شد هرچی غیرت داشتن روم.هر چی...
vaysadonya.persianblog.ir
نصیحت - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/نصیحت
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.ا. هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.ا. مرد اول پاسخ داد:.
man-e-u.blogfa.com
Kichool - امشب چه شبیست؟!
http://man-e-u.blogfa.com/post-149.aspx
من دلم تنگ کسی ست که به دلتنگی من میخندد. سلام به همه دوستای جون جونیم. امیدوارم حالتون خوب باشه و الان که این مطلبو میخونین یکی از بهترین اقاتتونو بگذرونین. الان که دارین این مطالبو میخونین من دارم بهترین شب زندگیمو میگذرونم. توی یه سالن خوشگل دست تو دست عشقم راه میرم و به مهمونا خوش آمد میگم. فهمیدین چه خبره یا نه؟ امشب بهترین شب زندگیمه. هیچوقت فک نمیکردم بخام بیام تو این وبلاگو درباره شب ازدواجم بنویسم ولی. من دیگه عادت کردم به اتفاقای یهویی خدا. برام دعا کنین که خوشبخت بشم. فعلا همین تا بعد ماه عسل.
man-tanha-shodam.mihanblog.com
برای آنکه دلیلم را میداند - مطالب اسفند 1389
http://man-tanha-shodam.mihanblog.com/post/archive/1389/12
برای آنکه دلیلم را میداند. مطلب رمز دار : چرا اشکم خواب مونده. این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. جمعه 13 اسفند 1389 به قلم رضا نظرات . مطلب رمز دار : من کسیم که بیشتر از همه دوستت دارم. این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. پنجشنبه 12 اسفند 1389 به قلم رضا نظرات . تعداد کل صفحات:4) 1. غم قطره *مرد تنها*. شد خزان گلشنه اشنایی. من تشنه ی نوازشم. هوای تو با منه. تو نیستی اتیش میگیرم. چرا اشکم خواب مونده. من کسیم که بیشتر از همه دوستت دارم.
vaysadonya.persianblog.ir
شعر - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/شعر
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. شلوارا کوتاهه، مانتوها چسبونه. دوهزارتا لیلی واسه هر مجنونه. من چهقد خوشبختم همهچی آرومه. مانتوها چسبونن، همهچی معلومه! بگو این آرایش تا ابد پابرجاس. حالا که خطچشم تو نگاهت پیداس! من چهقد خوشبختم زندگی آسونه. زندگی شیرینه همهچی ارزونه. همهچی آرومه غصهها خوابیدن. پول خوبی میدن واسهی زاییدن! ما چهقد خوشبختیم همهچی آرومه. غول بدبختی رو غول خوشبختی خورد. هرچی که مشکل بود همه رو لولو برد! قاضیا بیکارن زندونا تعطیله. پایهی میز کسی نیست کلی میله. معلم ز...
vaysadonya.persianblog.ir
خاطره - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/خاطره
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. نمیدنم حکتمتی که میگفت چی بود؟ امروز ظهر حدود ساعت ٣ بود که از خواب پاشدم.اونم با صدا زنگ گوشیم! انگار اصلا عمر و زمان برام مهم نیست. بعد از کلی بد و بیراه به اونیکه داره زنگ میزنه رفتم گوشیمو پیدا کردم و جواب دادم.دیدم سامانه و میگه آماده شو میام دنبالت.نمیدونم چی شده بود که میخواست این موقع بریم بیرون.اخه ماه رمضونه و همه جا بستن و نمیشه قبل افطار جایی چیزی خورد. ولی برا منم خیلی خوب بود آخه از دیروز تا حالا حالم خیلی گرفتس.خیلی. میگفت:اینجا یه حسه خاصی دار...
khalvatestan.mihanblog.com
خلوتستان
http://khalvatestan.mihanblog.com/post/25
آمد و آتش به جانم کرد و رفت. با محبت امتحانم کرد و رفت. آمد و بنشست و، آشوبی بپا. در میان دودمانم کرد و رفت. آمد و روئی گشود و، شد نهان. نام خود، ورد زبانم کرد و رفت. آمد و او دود شد، من شعله ای. در وجود خود، نهانم کرد و رفت. آمد و برقی شد و، جانم بسوخت. آتشین تر، این بیانم کرد و رفت. آمدو آیینه گردانم بشد. طوطی بی همزبانم کرد و رفت. آمد و قفل از دهانم بر گشود. چشمه ی آب روانم کرد و رفت. آمدو تیری زد و، شد ناپدید. همچنان صیدی نشانم کرد و رفت. آمد و چون آفتی در من فتاد. سر به سوی آسمانم کرد و رفت.