gheseyesarnevesht.blogfa.com
چه روزایی که گذشت...چه روزایی که گذشت... -
http://gheseyesarnevesht.blogfa.com/
چه روزایی که گذشت... -
http://gheseyesarnevesht.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.203 sec
SCORE
6.2
چه روزایی که گذشت... | gheseyesarnevesht.blogfa.com Reviews
https://gheseyesarnevesht.blogfa.com
چه روزایی که گذشت... -
چه روزایی که گذشت... -
http://www.gheseyesarnevesht.blogfa.com/post/274
چه روزایی که گذشت. شدن همیشه تو آب. آدم دوست داره بعضی وقتا تو یه بغل غرق بشه! پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 11:43 ] [ هستی. ] . و قتی ک سی تو را عاش قان ﮧ دوست دار د. شیو ه ی ب یاט ا سم تو. د ر ص دای او م ت فاو ت ا ست. و تو میدانی ک ه نام ت. د ر ل ب های او ایمن ا ست . طراح قالب: آسمان ایران.
چه روزایی که گذشت... -
http://www.gheseyesarnevesht.blogfa.com/post/266
چه روزایی که گذشت. خدا باید برم پیش کی از تو و روزگارت شکایت کنم. آره ، خدا شاکیم. ای خدا شاکیم ، ای خدا از خودم و همه چی و همه کس بیزارم. ای خدا من باید کجا بغض مو فریاد بزنم. کجا باید برم کجا شکایت کنم؟ سه شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۳ ] [ 19:35 ] [ هستی. ] . و قتی ک سی تو را عاش قان ﮧ دوست دار د. شیو ه ی ب یاט ا سم تو. د ر ص دای او م ت فاو ت ا ست. و تو میدانی ک ه نام ت. د ر ل ب های او ایمن ا ست . طراح قالب: آسمان ایران.
چه روزایی که گذشت... -
http://www.gheseyesarnevesht.blogfa.com/post/160
چه روزایی که گذشت. من یک دخترم . مرا پریشانی موهآیت نه! مرا ته ریش خسته ات دیوانه میكند. چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ ] [ 14:20 ] [ هستی. ] . و قتی ک سی تو را عاش قان ﮧ دوست دار د. شیو ه ی ب یاט ا سم تو. د ر ص دای او م ت فاو ت ا ست. و تو میدانی ک ه نام ت. د ر ل ب های او ایمن ا ست . طراح قالب: آسمان ایران.
چه روزایی که گذشت... -
http://www.gheseyesarnevesht.blogfa.com/post/161
چه روزایی که گذشت. کمي بيا جلوتر . . مي خواهم در گوشت چيزي بگويم . . ! اين يک اعتراف است . . . من بي او دوام نمي آورم . . . حتي تا صبح فردا . . ! چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ ] [ 14:30 ] [ هستی. ] . و قتی ک سی تو را عاش قان ﮧ دوست دار د. شیو ه ی ب یاט ا سم تو. د ر ص دای او م ت فاو ت ا ست. و تو میدانی ک ه نام ت. د ر ل ب های او ایمن ا ست . طراح قالب: آسمان ایران.
چه روزایی که گذشت... -
http://www.gheseyesarnevesht.blogfa.com/post/275
چه روزایی که گذشت. کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز. کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده. کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته. کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت. گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده. کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام. کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام. و چقدر به حضور سبزت محتاجم. و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم. تو هم به من فکر می کنی؟ پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 11:48 ] [ هستی. ] .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
قصه ما
قصه ای پر غصه است! دل ام عکس یا فیلمی از اون شب می خواد! ريزش راي احمدي نژاد. یک سال و دو ماه بعد! همه چيز در اين يك هفته تعليق شد جز انرژي هسته اي! دعاي يك پيام نوري براي معلم ها ي مملكت :. برخورد خشن نيروي انتظامي. وقتی پیام نور منشور اخلاقی ساطع می کند :. متهم به قتل در دادگاه دخترم اصلاح نشد، او را كشتم. دل ام عکس یا فیلمی از اون شب می خواد! آخ آخ پست های قدیمی رو می خوندم! چه انرژی داشتم به خدا! ولی امسال یه هفته جوون بودم، جوون بودم و حسابی به مدل خودم جوونی می کردم! تعجب می کنم هنوز هست! ۳ ماهه ای...
قصه ی من
ولی واقعا دمت گرم. بهتر از این نمیتونستی برام پیش بیاری . شاید همین یه جمله کفایت کنه:. پدر شدنت مبارک . چهارشنبه شانزدهم بهمن 1392 ] [ 1:10 ] [ من ] . فقط در همین حد بگم که کماکان حال و روزم مثل قبله . یعنی دریغ از یخورده کم شدن این احساس بی سرانجام. تهش خدا قراره با این حس من چیکار کنه؟ قراره منو به نتایج خاصی برسونه؟ قراره دیگه هیچ حس قشنگی رو مثل این تجربه نکنم؟ یا قراره های متعدد دیگه؟ پنجشنبه نوزدهم دی 1392 ] [ 1:43 ] [ من ] . یعنی آسایش به من نیومده! امشب اومدن عید دیدنی . این پستم یجور غره. ولی خ...
ای شمعها بسوزید
دلگیرم از پنج حرف الفبا. بگو تو هم یادته. تو بودی و من و شروع یه رابطه. گفتی توی قلبت جام ثابته. گفتی عشقم مرحم دل بی تابته. بگو تو هم یادته. گفتم همونیم که تا ابد یارته. توی این رابطه. همیشه کنارته. بگو تو هم یادته. بگو توی قلبت کسی جامو نگرفته. دلم شده پر از حرف های نگفته. به تو فکر میکنم هفت روز هفته. نمی دونی خیلی وقته. می خوام بهت بگم بی تو بودن خیلی سخته. خیلی وقته میخوام ببینمت خیلی وقته. از رفتن تو گذشته خیلی وقته. دیگه چیزی نمی خوام ازت. دیگه حرفی ندارم فقط یادت بمونه. دیگه چیزی نمی خوام ازت.
gheseyemavakhoda.mihanblog.com
قصه ما و خدا
قصه ما و خدا. سلام،ما آمده ایم که . شنبه 14 مرداد 1391 : نویسنده : ریحانه. یادمون باشه که خدایی داریم که خیلی مهربونه، هوامونو داره، خاطرمونو خیلی میخواد، آنقدر که. بهترین بنده هاش به سختی افتادن برای اینکه ما راه رو پیدا کنیم و گمراه نشیم، همۀ عالم رو. بسیج کرده برای ما، ودر مقابل ازمون بندگی خواسته فقط بندگی خودش، اونم برای خودمونه،. یادمون باشه ما با خدا یه قصه داشتیم، یه قصه داریم، یه روزی، یه جایی، یه قولی دادیم، گفتیم. انگار فراموش کردیم، انگار فراموش می کنیم، مدام برای خودمون قصه می سازیم. پبروزی ...
بانوی بارانی
درد من این است که عاشق رد عبور یک عابر شده ام. تاريخ شنبه سیزدهم دی ۱۳۹۳ساعت 23:58 نويسنده پریا. تو انتخاب من نبودی. در این وانفسای شلوغ. در این زندگی بی اعتبار. باید به یکی گقت پریشانی خود را. واژه ها درد را نمي فهمند . . . حرف هایی که از دل، سر میروند. دختری با چشم های کودکی من.
چه روزایی که گذشت...
چه روزایی که گذشت. کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز. کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده. کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته. کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت. گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده. کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام. کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام. و چقدر به حضور سبزت محتاجم. و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم. تو هم به من فکر می کنی؟ پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 11:48 ] [ هستی. ] . شدن همیشه تو آب.
gheseyesetare20.persianblog.ir
قصه های ستاره
کمتراز ۲۰ دقیقه خواب بودم که یه دفعه از شدت درد سینه به خودم پیچیدم.نمی دونستم چی شده؟ اونقدر شدت درد زیاد بود که قدرت تجزیه تحلیلم رو از دست داده بوده بودم.خواستم از جام بلند شم ولی نتونستم ، نفسم در نمی اومد. با صدای ناله ای که خودمم به زور می شنیدم مامانم رو صدا کردم.کوچکترین حرکتی فشار رو چند برار می کرد طوری که می خواستم قلبم رو از سینه در بیارم. مامان با وحشت اومد بالا سرم و وقتی منو دید کم مونده بود غش کنه. گفت: آخه وقتی نمی زنم خوشم میاد! آنگاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت : ای پيامبر جويای کمال...
همه قصه تنهایی من
همه قصه تنهایی من. دل نوشته های لحظه های تنهایی. کوتاه بود، کوتاه تر از هر آنچه بتوان تصور کرد به کوتاهی نیم روز آفتابی در زمستان طولانی،برفی و یخ زده آب تمام حوض های شهر غبار گرفته خاکستری. آمد، اما آمدنش رنگ و بویی از جنس تمام خستگی ها بود. برف که نمی آمد غوغایی به پا می شد از دود دودکش ها در آسمان که تنوره می کشیدند به رخ آسمان خاکستری. اینجا سکوت بود، سکوتی از جنس هیایو. و بالاخره آمد از پیچ کوچه که پیچید، می شد دید که به اندازه هزار سال زندگی کرده است. هزار سال به اندازه یک روز برفی زمستانی. بدون هی...
دهکده ی تنهایی
كد موسيقي براي وبلاگ. دل شکستن هنر نیست. امشب دلم برایت تنگ شده به اندازه تمام بی احساسیت. به اندازه تمام لحظاتی که به من فکر نمی کنی. به اندازه تمام شب هایی که با حرف هایت آزرده ام کرده ای. به اندازه تمام وعده وعید های دروغی ات. آری دلم برایت تنگ شده. به اندازه تکه های قلب شکسته ام. دیگر سمت من نیا. نه اینکه نمیخواهم.نه. میترسم لبه های تیز تکه های قلب شکسته ام زخمی ات کند. نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1392ساعت 11:32 توسط دل شکسته. اگه خیال تو همش باهام نیس. خلوتمو چرا خراب می کنن؟ واسه ی برف زمستون.
قصـــه ی تنهایی ما
قصه ی تنهایی ما. نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺸﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ : ﺳﻼﻡ ﺩﻟﯿﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ! ﺻﺒﺢ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﺑﺨﯿﺮ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺮﯼ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﻔﺮ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﻧﺒﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺍﻡ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺷﺐ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﯽ! ﺭﺍﺳﺘﯽ . ﻗﺮﺑﻮﻥ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﺘﻌﺠﺒﻪ ﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﺯﺩﯼ ﺑﻐﻠﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﭘﺲ ﻟﻄﻘﺎ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻭ ﯾﻪ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﻢ ﺑﺪﯼ! نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. 1575;ب&...
کلید شهره قلب
من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست. خوشحالم.خوشحالم از اینکه فردا بازهم کنارمه.خوشحالتر از اونم چون دیگه چیزی واسه پایان دوریمون نمونده.خدایا ازت ممنونم. عجب موجود سخت جانی ست دل. هزار بار تنگ میشود. میمیرد و باز هم برایت میتپد. نوشته شده در ۸۹/۱۲/۰۲ساعت 3:0 توسط خط منحنی. من همه حرف های خوب رو ، از لب های تو شنیدم. خود خورشید رو می دیدم. من با اون رعد نگاهت ، خودمو زدم سوزوندم. خودمو هر جوری که بود به نگاه تو رسوندم. ذره ذره ی وجودم ، روی خاک تو می ریزه. من دارم میام کنارت. وقتي ب...