goldendays.blogfa.com

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-77.aspx

بیکاری خیلی اذیتم میکنه و نداشتن استقلال مالی بیشتر و سرکوفت اطرافیان شخصیتمو خدشه دار میکنه. گاهی به عقب بر میگردم به سالهای دبیرستانم و به خودم فشار میارم تا تک تک آرزوها و برنامه ها و رویاهای اون روزا رو بخاطر بیارم! میخواستم تا جایی که میشه ادامه تحصیل بدم و یه مهندس برق شم با درآمد عالی و به همه ثابت شه که زن تفاوتی با مرد نداره و از این شعارهای مسخره که از قضا تو این جامعه تفاوتهایی داره.چقدر با اراده و محکم بودم و مغرور. یادم نمیره مقاومتی رو که واسه ادامه دادن برق به جای معماری به خرج دادم!

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-75.aspx

یه بغض گنده مدام راه گلومو سد کرده و احساساتم جریحه داره.دلم نخواسته روزمره های غمناکم اینجا ثبت شه اما اینم شاید قسمتی از همین زندگیه. قسمتی از همین زندگی که یک روز میام از خوشی ها و آخر هفته های خوبش می نویسم. اما الان دلگیرم! از آقای همسر به شدت عصبانی ام. گاهی جوری رفتار میکنه که تنها چیزی رو که بخواد می بینه و اون مسلما من نیستم. گاهی اوقات هیچ کدوم از رفتارهای بد بقیه رو نمی بینه و جوری وانمود میکنه که تنها خودش و رفتاری که با خودش بشه براش مهمه! دوشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۰۹ساعت 3:7 نویسنده رها.

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-74.aspx

تغییر روحیه بسیار عالی بود! خیلی اوقات به گذشته بر میگردم به روابطم به آدمها و داشته هام فکر میکنم. گاهی به دنبال دلیل و گاهی به دنبال راه حل برای همه اونچه آزارم میده. این روزها مخصوصا با بزرگتر شدن شعاع دایره رواط و دوستانم این سوال رو بیشتر از خودم میپرسم که چرا از قضاوت شدن می ترسم و اینکه اصلا چرا قضاوت بقیه تا این اندازه برام مهمه؟ وقتی داشته هامو در یک کفه و اعتماد به نفسمو در کفه دیگه میذارم این عدم تناسب اذیتم میکنه و یک علامت سوال دیگه که چرا خودمو دست کم میگیرم؟ نقاش خیابان بیست وسوم.

m-ylife2.persianblog.ir

آقا گلی و خانوم گلی >> اخبار خونه تکونی!

http://m-ylife2.persianblog.ir/post/162

گزارشات بعد از غیبت! من و آبله جون! 89 در یک نگاه! خنده هاتون از ته دل و گریه هاتون از سر شوق. دو لقمه خاطره سبز. تو را من چشم در راهم. روزنگار من و غزلم. پیاده روی روی مین. کفتر چاهی یک جفت. آقا گلی و خانوم گلی. وإ ن ی کاد ال ذین ک ف روا ل ی زل قون ک ب أ بصر ه م ل م ا س م ع وا الذ کر و ی قولون إ ن ه ل م جنون و م ا ه و إ لا ذ کر ل لع ال مین.

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-73.aspx

هرچه جلوتر میرم و زمان بیشتر میگذزه بیشتر به این موضوع پی میبرم که واقعا خودمو خیلی نمیشناسم! و از نظر عقاید و طرز فکر در حال تغییرم نه اینکه تممام افکار و هدفهام از ریشه و بن تغییر کنه اما به هر حال تغییراتی هست که در مقاطعی از زندگی خودی نشون میدن و حتی خودم رو غافلگیر میکنه. همیشه در مورد خودم فکر میکردم آدم اهل ثباتی باشم و یک روند تکراری و دور از تنش بهم آرامش میده ما به تازگی فهمیدم نخیر کاملا در اشتباه بسر میبردم! دلم کلی تغییرات مثبت می خواد به همراه مقداری هیجان.شاید هم یه مسافرت دونفره.

newvision88.blogfa.com

عبور

http://www.newvision88.blogfa.com/9107.aspx

امروز مثل تمام روزهای پاییزی قشنگه.هوای خنک اشعه های بی رمق خورشید برگ های ریخته شده روی زمین فوق العاده ان.فقط امروز یه فرقی با روزهای دیگه داره واسه من! ۲۵ مهر یعنی همین امروز همخونه بودنمون میشه یک ساله! آره به همین سرعت یک سال گذشت از روزی که اومدیم توی این خونه و جددا شدیم از روزهای مجردی و وابستگی.یک ساله که زیر یک سقف با هم خندیدیم گریه کردیم از خوشحالی در پوست نگنجیدیم قهر کردیم و و و هزار رو یک اولین بارهای ناب و لذت بخش داشتیم.همه اولین بارهایی که در قلبم ثبت شده. حالا بهتره از اطررافیانش بگم ا...

newvision88.blogfa.com

عبور

http://www.newvision88.blogfa.com/9105.aspx

واقعا نمی دونم این افکت های مسخره صدا چیه که قبل از اذان صبح شبکه استانی میذاره؟ دینگ دینگ "سحرخیزان گرامی ۵ دقیقه تا اذان.۲ دقیقه " ای بابا آدم یاد کنکور می افته و گذشته از اون اصلا فکر نمی کنند که ممکنه یه آدم بی جنبه مثل بنده یهو از این استرس به وجد بیاد و در ثانیه های آخر بطری آب رو بکنه تو حلقش و تا مرز خفگی حتمی پیش بره؟ واقعا فکر نمی کنن؟ اینقد سرفه کردم که حس میکنم ماهیچه های شکمم از جا کنده شدن. پس چرا از فرصتها استفاده نمی کنی دخترک؟ خیلی سنگین بود آیا؟ پن: خدایا بابت سلامتی ممنونم ممنونم ممنونم.

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-80.aspx

چند روز پیش یه خانوم در مورد موضوعی که مربوط به عروسش بود داشت تعریف می کرد که گویا پسرش بدون اطلاع زنش بهش گفته بود و خیلی هم سفارش کرده بود که همسرش چیزی نفهمه و این خانوم رازدار! یعنی الان اون منو خانواده اولش میدونه یا هنوز خونواده همون معنای قبلی یعنی مادرش رو داره؟ اگه اینجوری باشه دیگه امنیتی توی خونه وجود نخواهد داشت و البته اعتماد ۱۰۰ درصد! و همینطور از خودم میژرسم تا حالا تو این چند سال من چقد به این اصل که الان اینقد برام مهمه پایبند بودم؟ پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۶ساعت 1:12 نویسنده رها.

newvision88.blogfa.com

عبور -

http://www.newvision88.blogfa.com/post-79.aspx

امروز مثل تمام روزهای پاییزی قشنگه.هوای خنک اشعه های بی رمق خورشید برگ های ریخته شده روی زمین فوق العاده ان.فقط امروز یه فرقی با روزهای دیگه داره واسه من! ۲۵ مهر یعنی همین امروز همخونه بودنمون میشه یک ساله! آره به همین سرعت یک سال گذشت از روزی که اومدیم توی این خونه و جددا شدیم از روزهای مجردی و وابستگی.یک ساله که زیر یک سقف با هم خندیدیم گریه کردیم از خوشحالی در پوست نگنجیدیم قهر کردیم و و و هزار رو یک اولین بارهای ناب و لذت بخش داشتیم.همه اولین بارهایی که در قلبم ثبت شده. نقاش خیابان بیست وسوم.

newvision88.blogfa.com

عبور

http://www.newvision88.blogfa.com/9104.aspx

هرچه جلوتر میرم و زمان بیشتر میگذزه بیشتر به این موضوع پی میبرم که واقعا خودمو خیلی نمیشناسم! و از نظر عقاید و طرز فکر در حال تغییرم نه اینکه تممام افکار و هدفهام از ریشه و بن تغییر کنه اما به هر حال تغییراتی هست که در مقاطعی از زندگی خودی نشون میدن و حتی خودم رو غافلگیر میکنه. همیشه در مورد خودم فکر میکردم آدم اهل ثباتی باشم و یک روند تکراری و دور از تنش بهم آرامش میده ما به تازگی فهمیدم نخیر کاملا در اشتباه بسر میبردم! دلم کلی تغییرات مثبت می خواد به همراه مقداری هیجان.شاید هم یه مسافرت دونفره. این تجر...