tapesh91.blogfa.com
" تورا می خواهم و این ها بهانست " -
http://www.tapesh91.blogfa.com/post/123
تورا می خواهم و این ها بهانست. عشق، فقط رمانتیک بودن نیست، در واقع عشق حقیقی یعنی یک عمر همدلی وتعهد! سلام این روزا خیلی کم پای نت میشینم. خودمم نمیدونم سرگرم چی هستم. بیشتر سرگرم زندگی. این مدت خیلی اتفاقا افتاده که خداروشکر همشون شیرین بوده. اصلا نمیدونم از کجا تعریف کنم؟ از اینکه یه شب رفتیم خونه دوست همسرم. شام دعوت بودیم و اونا عروسیشون خرداد همین امسال بود. از اینکه یه روز بهترین دوستم برای ناهار اومد خونمون. یا از تولد همسرم که خداروشکر خیلی عالی در حضور خانواده هامون برگزار شد. عکس های تولد همسری.
tapesh91.blogfa.com
" تورا می خواهم و این ها بهانست " - من اومدم...
http://www.tapesh91.blogfa.com/post/124
تورا می خواهم و این ها بهانست. عشق، فقط رمانتیک بودن نیست، در واقع عشق حقیقی یعنی یک عمر همدلی وتعهد! سلام دوستای خوبم. امیدوارم حال تک تکتون خوب باشه. میدونم خیلی بی معرفت شدم. ولی چیکار کنم؟ دست خودم نیست. حال و حوصله هیچ چیزو هیچ کاری رو ندارم. راستش چند وقتی درگیر کار همسرم بودیم و البته هستیم. اول قرار بود همسرم با برادرش اونجا رو به شراکت بردارن ولی باز تصمیمات عوض شد و همسرم تنهایی قرارداد بست. خلاصه این چند وقت به شدت درگیر اونجا بودیم همگی. از خانواده خودم تا خانواده همسرم. همسرم میگه تو همینجور...
tapesh91.blogfa.com
" تورا می خواهم و این ها بهانست "
http://www.tapesh91.blogfa.com/1393/10
تورا می خواهم و این ها بهانست. عشق، فقط رمانتیک بودن نیست، در واقع عشق حقیقی یعنی یک عمر همدلی وتعهد! تعجب نکنید. وبلاگ خودمه. قالب و عنوان وبلاگم به انتخاب همسرم عوض شد. لطفا اسم وبلاگمو عوض کنین تو وبلاگاتون. چون چند وقته ننوشتم، الانم اصلا حس و حال نوشتن ندارم. امیدوارم حال همتون خوب باشه دوستای مهربونم. راستش قبلا که همه میومدن میگفتن دچار وبلاگ زدگی شدیم، یه جورایی خندم میگرفت که یعنی چی این حرفا. ولی حالا خودم دقیقا همینجوری شدم. امیدوارم بتونم برگردم به همون روزای قبل. چند شب پیش هم رفتیم که یه مق...
niaz87.blogfa.com
مرا از نو بشناس - عمری که بر هیچ رفت!
http://www.niaz87.blogfa.com/post-76.aspx
مرا از نو بشناس. عمری که بر هیچ رفت! وقتی که به گذشته نگاه میکنم می بینم که چقدر برنامه داشتم برای وقتی که بزرگ شدم و الان چند سالی از اون بزرگ شدنه میگذره و به خیلی هاش نرسیدم! واقعیت اینه که نه به خاطر تنبلی خودم و کم کاری بلکه به خاطر سهل انگاری دیگران بوده! الان ۲۷ سالمه ولی تازه رفتم اول ۲۰ سالگی ایستادم و دارم به آینده نگاه میکنم! برام دعا کنید. خیلی عقبم خیلی! البته اگر همسرم به دادم نمی رسید و بیدارم نمیکرد فکر کنم حالا حالاها توی اون وضعیت می موندم! طراحي قالب : قالبفا. مرا از نو بشناس!
niaz87.blogfa.com
مرا از نو بشناس - از برف لذت ببریم!!!
http://www.niaz87.blogfa.com/post-79.aspx
مرا از نو بشناس. از برف لذت ببریم! همش میرم دم پنجره مطمئن شم که هنوزم برف میاد! اگه این استرس گذاشت از برف لذت ببریم! اول آهنگ گنجشکک اشی و مشی فرهاد رو دانلود میکنی و میریزی رو گوشی ات و بعد لباس گرم میپوشی و میری توی تراس (اگر حیاط داشتید که چه بهتر) و آهنگ رو پلی میکنید و از برف لذت میبرید . البته اگر میل داشتید یه فنجون اسپرسو هم مهمون من باشید! پ ن: این اسپرسو رو تقدیم میکنم به. پ ن: چقدر و و و. نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲ساعت 15:51 توسط نیاز. طراحي قالب : قالبفا. مرا از نو بشناس!
9224.blogfa.com
نارفـــــــــــــیق -
http://www.9224.blogfa.com/post/1
غم قفس به کنار آنچه عقاب را پیر می کند.پرواز زاغهای بی سروپاست . یعنی همه ی نوشته هام پر؟ نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 10:2 توسط میگرن. شیطنت های ذهن من.
niaz87.blogfa.com
مرا از نو بشناس - حال خوب به این میگن!!
http://www.niaz87.blogfa.com/post-75.aspx
مرا از نو بشناس. حال خوب به این میگن! نتیجه سفر یک روزه! با حال بسیار خوبی برگشتم! این ها هم هدیه من به دوستانم! فقط خیلی دوست داشتم ۳ تا از دوستان وبلاگی رو ببینم که واقعا وقت نبود! دوستان حاضر لطفا یه اعلام حضور کنید من نیاز به یه آمار دارم! Http:/ www.8pic.ir/images/97405714163169479651.jpg. Http:/ www.8pic.ir/images/81474984474884326483.jpg. Http:/ www.8pic.ir/images/29448459508418360907.jpg. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 18:9 توسط نیاز. طراحي قالب : قالبفا. مرا از نو بشناس!
wonderfullife.blogsky.com
3 - زندگی زیبای ما
http://www.wonderfullife.blogsky.com/1394/04/14/post-3/3
بیشتر وبلاگا تو بلاگفاست. هق هق . نمیدونم بذارم تو پیوندا یا نه! سه شنبه هفته پیش دل درد گرفتم. عصر با شوئر اومدم خونه مامی. هی نشسته بودیم فک میزدیم بعد میدیدم دلم درد میکنه ولی اهمیت نمیدادم. یکی دو ساعتی گذشت رفتم گلاب به روتون، یهو لک دیدم. انقدددددررررررررررررررررر ترسیدم که نگووووو. سریع اومدم از دستشویی بیرون و به مامی گفتم. مامی گفت عیب نداره، طبیعیه. ولی مگه نگرانی میرفت؟ یادم افتاد ظهر یه پوست تخمه افتاده بود زمین خم شدم برداشتم. یهو از همون موقع دلدرد گرفتم. من حتی نمیتونم به طبیعی فکر کنم.