hamsafar-man.blogfa.com

pareparvazeroz.blogfa.com

پر پرواز - حق داری بخند

http://www.pareparvazeroz.blogfa.com/post/16

چه تلخ است وقتی تو با بغض مینویسی و او با خنده میخواند. به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به شکست دل من یا پیروزی خویش؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟ یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیست؟ خنده دار است بخند. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۱ساعت23:55توسط ミ ミ رزینا ミ ミ. شده بعضي وقتا يهو ديگه دوستش نداشته باشي! به خودت مي گي اصلا واسه چي دوستش دارم! مگه واسم چيکار کرده! مگه چي داره که از همه بهتر باشه!

pareparvazeroz.blogfa.com

پر پرواز - خداحافظ............................

http://www.pareparvazeroz.blogfa.com/post/34

چه تلخ است وقتی تو با بغض مینویسی و او با خنده میخواند. سلام به همه دوستای عسلیم و وبلاگیم،وبلاگه من و خودم تا آخر این ماه هستیم یعنی تا آخر مرداد.واقعا ناراحتم ک دارم از پیشتون میرم همه دوستامو تو عسل چت و اینجا دوس دارم،بهترین اوقاتمو تو عسل چت داشتم و همچنین بهترین دوستامو. البته هستما تا اخر این ماه. این محبتی ک میگن " خارها رو گ ل میکنه ". واسه ما معکوس عمل کرد. انگار دیگه کار نمیکنه. نوشته شده در سه شنبه سوم مرداد ۱۳۹۱ساعت15:54توسط ミ ミ رزینا ミ ミ. شده بعضي وقتا يهو ديگه دوستش نداشته باشي!

magic-you.blogfa.com

صدایم کن - کاش

http://www.magic-you.blogfa.com/post/124/کاش

یک بیت از اخرین شعری که برای خانم طیبه چراغی ساخته ام و. هنوز به اتمام نرسیده. تقدیم به خانم طیبه چراغی و روزهای بی پایان دلتنگی. کاش می دانست بی او خواب هم زیبا نبود. بهترین تصویر عمرم در قاب هم زیبا نبود". نوشته شده توسط بهروز در دوشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۰۸ و ساعت 19. مرا دید و نشناخت . و این درد بود.

dokhtarebeheshti.blogfa.com

-‘๑’ - عــــآشقــآنهـ هآی -‘๑’ - me - نـــ ــ ـ ـرو

http://www.dokhtarebeheshti.blogfa.com/post/62

๑’ - عآشقآنه هآی -‘๑’ - me. وخدا هم عاشق میشود. 15:46 ıl ر ها جون lı سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱. جزمن وخدا کسی نبود. روزگار روبه راه بود. هیچ چیز نه سفیدونه سیاه بود. مثل اینکه چیزی اشتباه بود. بازی خدا نیمه کاره مانده بود. واژه ای نبود وهیچکس. شعری از خدا نخوانده بود. تاکه اومرا برای بازی خودش انتخاب کرد. توی گوش من یواش گفت:. بعدهم مرا مستجاب کرد. پرده ها کنار رفت. سال هاست اسم من وخدا زندگی ست. هیچ چیز مثل بازی قشنگ ما عجیب نیست. بازی که ساده است و سخت. بازی خدا ویک عروسک گلی ست! Illı DAILY .ıllı.

dokhtarebeheshti.blogfa.com

-‘๑’ - عــــآشقــآنهـ هآی -‘๑’ - me -

http://www.dokhtarebeheshti.blogfa.com/post/58

๑’ - عآشقآنه هآی -‘๑’ - me. وخدا هم عاشق میشود. زندگي به من آموخت چگونه اشك بريزم. ولي نياموخت چگونه سرازيرش كنم. زندگي به من آموخت چگونه دوست داشته باشم . اما نياموخت چگونه فراموشش كنم. اگر انسان زندگي را دوست داشت هرگز در آغاز تولد نمي گريست. 22:45 ıl ر ها جون lı سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱. جزمن وخدا کسی نبود. روزگار روبه راه بود. هیچ چیز نه سفیدونه سیاه بود. مثل اینکه چیزی اشتباه بود. بازی خدا نیمه کاره مانده بود. واژه ای نبود وهیچکس. شعری از خدا نخوانده بود. تاکه اومرا برای بازی خودش انتخاب کرد.

magic-you.blogfa.com

صدایم کن

http://www.magic-you.blogfa.com/1394/05

کاش می دانست بی او خواب هم زیبا نبود. بهترین تصویر من در قاب هم زیبا نبود. کاش می دانست حس شاعری را دربهار. بی وصالش لحظه های ناب هم زیبا نبود. کاش می دانست نازی را که یک قو میرود. گرچه دیگر مرگ با سیلاب هم زیبا نبود. کاش می دانست بی او از دلم شرمنده ام. چون که دیگر شب نه بل مهتاب هم زیبا نبود. کاش می دانست محشر برلبانش نقش بود. با تبسم هر لبی در خواب هم زیبا نبود. نوشته شده توسط بهروز در یکشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۱۸ و ساعت 20. مرا دید و نشناخت . و این درد بود.

magic-you.blogfa.com

صدایم کن - تکه های دل

http://www.magic-you.blogfa.com/post/148/تکه-های-دل-

دلم را تکه تکه کرده اند. و من از خویشتن خویش برون امده ام و بر کالبد خویش می نگرم همچون مردی که خانه ای. را که با سالها رنج و درد و کار تلاش بسیار ساخته بود خانه ای که جای جایش خاطره ای. شیرین به یاد عزیزان دارد حادثه هایی دلپذیر چون به دنیا امدن فرزندی و لبخند زیبایش،. خانه ای که پر از خنده های عاشقانه ای از امدن و بودن دلبری بود ،خانه ای که ناودانش به. هنگام باران های بهاری اهنگ های دلنواز بر دل خانه نشینانش می ریخت. و حال من همچو ان مردم که با چشمان اشک بار دل ویران شده ی خویش را با حسرت. از وقتی که خ...

magic-you.blogfa.com

صدایم کن - تنهاترین

http://www.magic-you.blogfa.com/post/141/تنهاترین

تقدیم به خانم طیبه چراغی. از اولین عشق برای اخرین بار نوشتن سخت است. در کنارش انگونه دوستش داشته باش که گویی جز هیچ کس در جهان نیست و در نبودش چنان فراموشش کن که انگار جهان بی او بوده است این روزها احساس می کنم که دنیا خالی از حیات است و من تنها در ان زندگی می کنم در کنار چشمه خضر ارام ارام جان می سپارم. نمی دانم چرا عده ای می گویند چشم انتظار کسی بودن سخت است مگر نمی دانند که چشم انتظار کسی نبودن سخت ترین است. نوشته شده توسط بهروز در سه شنبه ۱۳۹۳/۰۷/۰۸ و ساعت 21. مرا دید و نشناخت . و این درد بود.

magic-you.blogfa.com

صدایم کن - ازادی و نوشتن

http://www.magic-you.blogfa.com/post/143/ازادی-و-نوشتن

روزهاست که ننوشته ام احساس می کنم که قرن هاست مرده ام ،از. نگفتن برای تو نخواندن نسرودن . ننوشتن یعنی در حصار و. زندان بودن ،بودنی چون نبودن،در زیستنی توام با مرگ و دلهره به. سر بردن،در انتظاری بیهوده ماندن و . ،که از خیال تو چه شعرها. که سروده ام و چه ترانه ها خوانده ام و با چه عاشقانه ایی. از تو ننوشتن یعنی ازاد نبودن که من برای ازادبودن و داشتن ازادی. ذلت نوش دارویم،دشنام طعامم،بدنامی ابرویم،اسارت. تهمت پاداشم،غربت وطنم،تبعیدسفرم،گمنامی شهرتم،شکنجه. سرگرمی ام،تحقیر بزرگ داشتم،مرگ لذت وصف ناشدنی ام،.

magic-you.blogfa.com

صدایم کن - هر گاه که می بینی او را ...

http://www.magic-you.blogfa.com/post/121/هر-گاه-که-می-بینی-او-را-

هر گاه که می بینی او را . تقدیم به خانم طیبه چراغی. هرگاه که می بینی او را تمام بدنت سرد شدن و لرزیدن. هرگاه که می بینی او را گویی برای اولین بار شوق عشق در روحت دمیده شدن. هرگاه که می بینی او را انگار زمان می ایستد و تنها اوست در مقابل چشمانت و او گشتن. هر گاه که می بینی او را خیال انگیزترین عطرها از دیدنش مشامت را نوازش کردن. هرگاه که می بینی او را گل های خاطره بر لبانت از لحظات با او بودن نشستن. هرگاه که می بینی او را خیال گرمی دستانش یخ نبودنش را اب نمودن. مرا دید و نشناخت . و این درد بود.