nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!... - هفت دوست به یاد ماندنی..........!!!!!!!
http://www.nazanin77.blogfa.com/post/10
هفت دوست به یاد ماندنی! عاشق روز هایی هستم که هفت نفری در کنار هم مینشستیم و بی ریا میخندیدیم! همان روزهایی که خیلی زود گذشتند و در حال گذر هستند. ولی با جدایی چه کنم؟ افسوس از حیله ی جدایی. امان از دست های سردش که مرا با خود به آن سوی زندگی می برد. آن سوی زندگی کجاست؟ ولی هر گاه گرفتارش شدم یاد مهربانی هایتان می افتم. مهربانی هایی که حقیقتا به یاد ماندنی اند! دوست میدارم آن روز هایی را که همه با هم در کلاس فریاد میزدیم:. به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! تقدیم به هفت دوست به یاد ماندنی! دلنوشته های یک پری.
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!...
http://www.nazanin77.blogfa.com/1391/08
و به دنیا آمد یک پری زمینی. دیروز غروب خورشید را دیدم. یادم آمد دوستی روزی به من وعده ی آمدن یک پری زمینی را داده بود. غروب خورشید غم انگیز بود اما. من به امید طلوع خورشید و دیدن پری زمینی دوباره لبخند را مهمان لب هایم کردم. سکوتی هست که فقط با یک خبر شکسته می شود. طلوع خورشید،زندگی آرام و سکوتی غریبانه. همه مژده می دادند به دنیا آمد پری زمینی. تقدیم به تنها پری زمینی زندگیم. تاريخ شنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 17:49 نويسنده نازنین. می رفت با دلی پر از ایمان. می رفت با دلی پر از امید. می بوسید اسماعیل را.
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!... - افسانه ی انتقام...
http://www.nazanin77.blogfa.com/post/8
چه شب های بسیاری که برای انتقام گرفتن از تو نقشه می کشیدم. خواب هایی که تو در آن بودی چهره ی کسی را نشان می داد که انگار کسی از او انتقام گرفته است. تو را با چشمانی می دیدم که روزی با چشمانت مقابلشان ایستادی و گفتی:دوستت دارم! ولی افسوس که انتقام را در سر دارم. آن هم در موقعی که جز تو به هیچ کس فکر نمی کردم. امروز وقتش رسیده تا این افسانه را به حقیقت تبدیل کنم. عابری آمد و مانع شد! گفت:روز ها بود که حال خوشی نداشت. چرایش را نمی دانم. ولی همیشه فقط یک کلمه را بر زبان داشت. بلکه حقیقت محض است. من و عشقم اف.
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!... - و به دنیا آمد یک پری زمینی...
http://www.nazanin77.blogfa.com/post/4
و به دنیا آمد یک پری زمینی. دیروز غروب خورشید را دیدم. یادم آمد دوستی روزی به من وعده ی آمدن یک پری زمینی را داده بود. غروب خورشید غم انگیز بود اما. من به امید طلوع خورشید و دیدن پری زمینی دوباره لبخند را مهمان لب هایم کردم. سکوتی هست که فقط با یک خبر شکسته می شود. طلوع خورشید،زندگی آرام و سکوتی غریبانه. همه مژده می دادند به دنیا آمد پری زمینی. تقدیم به تنها پری زمینی زندگیم. تاريخ شنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 17:49 نويسنده نازنین. او را بگو نسیم سیاه چشمانت را،نوشیده ام! نوشیده ام که پیوسته آرامم!
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!...
http://www.nazanin77.blogfa.com/1391/09
چه شب های بسیاری که برای انتقام گرفتن از تو نقشه می کشیدم. خواب هایی که تو در آن بودی چهره ی کسی را نشان می داد که انگار کسی از او انتقام گرفته است. تو را با چشمانی می دیدم که روزی با چشمانت مقابلشان ایستادی و گفتی:دوستت دارم! ولی افسوس که انتقام را در سر دارم. آن هم در موقعی که جز تو به هیچ کس فکر نمی کردم. امروز وقتش رسیده تا این افسانه را به حقیقت تبدیل کنم. عابری آمد و مانع شد! گفت:روز ها بود که حال خوشی نداشت. چرایش را نمی دانم. ولی همیشه فقط یک کلمه را بر زبان داشت. بلکه حقیقت محض است. من و عشقم اف.
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!...
http://www.nazanin77.blogfa.com/1391/07
به صفحه ی روزگار رسم کن،. تمام نوشته های زیبایت را. شادی های زندگی را با خود مرور کن. سختی ها را برای من گذار! به عرصه ی نویسندگی خوش آمدی! از طرف سمانه دوستت". تاريخ شنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۱ساعت 18:36 نويسنده نازنین. او را بگو نسیم سیاه چشمانت را،نوشیده ام! نوشیده ام که پیوسته آرامم! جهنم سرگردان،مرا تنها گذار. شاعرانه.عاشقانه.بی کسی. دلنوشته های یک پری. دلتنگی تنها نصیب من از همه ی زیباییه تو. M & Y* -* * -*. یه وقت نیای تو! اینجا همه چی در همه. کلبه ی کوچیک رها. خواف شهر دیار ماندگار. من و عشقم اف.
nazanin77.blogfa.com
واژه های مانـــــــــــــــــــــدنی!...
http://www.nazanin77.blogfa.com/1391/10
هفت دوست به یاد ماندنی! عاشق روز هایی هستم که هفت نفری در کنار هم مینشستیم و بی ریا میخندیدیم! همان روزهایی که خیلی زود گذشتند و در حال گذر هستند. ولی با جدایی چه کنم؟ افسوس از حیله ی جدایی. امان از دست های سردش که مرا با خود به آن سوی زندگی می برد. آن سوی زندگی کجاست؟ ولی هر گاه گرفتارش شدم یاد مهربانی هایتان می افتم. مهربانی هایی که حقیقتا به یاد ماندنی اند! دوست میدارم آن روز هایی را که همه با هم در کلاس فریاد میزدیم:. به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! تقدیم به هفت دوست به یاد ماندنی! دلنوشته های یک پری.