hekmateslami.blogfa.com

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !!

http://www.asmaneha.blogfa.com/91014.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. گاه تنهایی صورتش را پس پنجره میچسبانید. وقتی بابا به دنیا آمد، زمستان سختی بود. بابایم را پیچیدند لای پتو و مادربزرگم را سوار قاطر کردند و راه افتادند به سمت خانه. اما مادربزرگم توی راه دوام نیاورد و همان جا روی قاطر مرد. چون راه طولانی بود، نشد که تا قبرستان محله برسانندش و همان جا گودالی کندند و خاکش کردند. یک فرشته مهربان به خدا گفت: خدایا آیا دیگر وقت آن نرسیده است که خیر تنهاییهای این پسر را نشان دیگران بدهیم؟ غلامعلی میرزای دشتی به ...

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !!

http://www.asmaneha.blogfa.com/90121.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. نان را از من بگیر،اگر می خواهی. هوا را از من بگیر، اما. خنده ات را نه . گل سرخ را از من مگیر. سوسنی را که میکاری،. آبی را که به ناگاه. در شادی تو سر ریز می کند،. موجی ناگهانی از نقره را. که در تو می زاید. از پس نبردی سخت باز می گردم. که دنیا را دیده است. اما خنده ات که رها می شود. و پروازکنان در آسمان مرا می جوید. تمامی درهای زندگی را. به رویم می گشاید. در تاریک ترین لحظه ها می شکفد. و اگر دیدی ،به ناگاه. خون من بر سنگفرش خیابان جاری ست،.

tabassumm.blogfa.com

لبخندخدابه تبسم

http://www.tabassumm.blogfa.com/9110.aspx

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است كه از حادثه عشق، تر است. وخدایی که به من میخندد. نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی 1391ساعت 21:44 توسط تبسم. Powered By BLOGFA.COM.

tabassumm.blogfa.com

لبخندخدابه تبسم - انتخاب کن..

http://www.tabassumm.blogfa.com/post-42.aspx

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است كه از حادثه عشق، تر است. وخدایی که به من میخندد. فقط اینجا به تو میگویم که درک کرده ام که گاه درنزدیکیه زیاد فاصله ایست به اندازه یک خاطره تا آن چه که هست. داستانمان رافراموش نکنیم :. پشت دریاها جایست که درآن پنجره ها رو به تجلی بازاست". دوست داشتم به تو مسرتی ببخشم که تا بحال کسی دیگری به تو نبخشیده است. چرا گامهایت رااستوار نمیکنی،چرادردنیای خاطرات خود داستانی از واقعیت گم شده خود نمینویسی چرا شعر. نوشته شده در جمعه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 15:55 توسط تبسم.

tabassumm.blogfa.com

لبخندخدابه تبسم

http://www.tabassumm.blogfa.com/9208.aspx

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است كه از حادثه عشق، تر است. وخدایی که به من میخندد. توبا من بامردم چه ارتباطی داری؟ این مردم که همه نگران گفته هایشان هستند،قادرند چه نقشی در زندگی شما داشته باشند؟ آنها نمیتوانند شما را در لحظه ای که در آستانه مرگ هستید ازمرگ برهانند ودر رنج ونگرانی شما سهیم شوند،وزمانی که در تاریکی فرو رفته وراه را گم کرده اید روشنگرراه شما باشند.ولی درعوض چون سدی در مقابل چراغ درون شما که درحال روشن شدن است،قرارمیگیرند واز نور محرومتان میکنند.با تمام این اوصاف این مردم چه کسانی هستند؟

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !!

http://www.asmaneha.blogfa.com/90124.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. امیدوارم سالی پر از زیبایی و آرامش. سالی پر از آرزوهای خوب خیر و شادی و برکت. نوشته شده در ۹۰/۱۲/۲۶ساعت 0:28 توسط ستایش. عزم ان دارم که امشب نیم مست. پایکوبان کوزه د ردی به دست. سر به بازار قلندر در نهم. پس به یک ساعت ببازم هر چه هست. تا کی از تزویر باشم خود نمای. تاکی از پندارباشم خود پرست. پرده پندار می باید درید. توبه زهاد می باید شکست. وقت ان امد که دستی برزنم. چند خواهم بودن اخر پای بست. ساقیا درد شرابی دلگشای. آنشرلی در سرزمین عجایب.

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !! - گاه تنهایی صورتش را پس پنجره میچسبانید...

http://www.asmaneha.blogfa.com/post-138.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. گاه تنهایی صورتش را پس پنجره میچسبانید. وقتی بابا به دنیا آمد، زمستان سختی بود. بابایم را پیچیدند لای پتو و مادربزرگم را سوار قاطر کردند و راه افتادند به سمت خانه. اما مادربزرگم توی راه دوام نیاورد و همان جا روی قاطر مرد. چون راه طولانی بود، نشد که تا قبرستان محله برسانندش و همان جا گودالی کندند و خاکش کردند. یک فرشته مهربان به خدا گفت: خدایا آیا دیگر وقت آن نرسیده است که خیر تنهاییهای این پسر را نشان دیگران بدهیم؟ غلامعلی میرزای دشتی به ...

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !!

http://www.asmaneha.blogfa.com/91012.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. هر جا که هستم پیدایم کن . از زیر سنگ هم شده پیدایم کن! دارم کم کم این فیلم را باور می کنم و این سیاهی لشکر عظیم عجیب خوب بازی می کنند. در خیابان ها کافه ها کوچه ها هی جا عوض می کنند و همین که سر برگردانم صحنه ی بعدی را آماده کرده اند از لابلای فصل های نمایش بیرونم بکش برفی بر پیراهنم نشانده اند که آب نمی شود از کلماتی چون خورشید هم استفاده کردم نشد! از پروژکتورهای روز و شب از سکانس های تکراری زمین، خسته ام! گفتم بزارم توی وبم . فرشته گفت ...

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !! - تو بخوان ...

http://www.asmaneha.blogfa.com/post-140.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می کرد. رفتن و ردپای آن را. و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری. قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند. پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.

asmaneha.blogfa.com

و اما عشق ... !!

http://www.asmaneha.blogfa.com/90064.aspx

و اما عشق ! بشوی اوراق اگر هم درس مایی . که علم عشق در دفتر نباشد. وقتی دوست داشنت زیباست . مثل خیال آبی نیلوفر. در باغ باژگونه تالاب. و مثل جشن سرخ شقایقها. بیدار خواب شادی دیدار. گیسوی باد را كه پریشان است. و مرگ عاشقانه ماهیها را. در چشمههای كوچك بارانی. وقت طلوع ساعت دیواری. و ازدحام مردم مبهوت،. گم میشوم در آن سوی تاریكی. در سایه بلند خیابانها. بیدار خواب شادی دیدار. آن لحظههای روشن زیبا را. وقتی كه دوستداشتنت زیباست. مثل خیال آبی نیلوفر. نوشته شده در ۹۰/۰۶/۳۱ساعت 18:45 توسط ستایش. دل نوشته های حوا.