jabeyepandora.blogfa.com
جعبه ی پاندوراجعبه ی پاندورا -
http://jabeyepandora.blogfa.com/
جعبه ی پاندورا -
http://jabeyepandora.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
11
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
جعبه ی پاندورا | jabeyepandora.blogfa.com Reviews
https://jabeyepandora.blogfa.com
جعبه ی پاندورا -
جعبه ی پاندورا
http://www.jabeyepandora.blogfa.com/9005.aspx
حواسم پرت شده به حمید و اینکه خستگی از چشمانش معلوم است اما لبخند می زند. برمیگردد به طرف ما، چشمکی میزند، و باز رو به جمعیت می گوید:. این آهنگ رو خودم خیلی دوست دارم و میدونم شما هم خیلی دوستش دارین! یک هفته تمرینهای پیاپی شبانه در استودیو و صبح های خوابالو با استرس اجرا و امتحان، امشب باید نتیجه می داد و من نگران بودم. نگران اینکه مبادا کم بیاورم. دوشب، سه اجرا، 4000 تماشاچی . ظهر، رأس ساعت 1 ماشین گرفتم برای برج. سر راه یک دراژه "ژلوفن" گرفتم و 2 پاکت "وینستون اولترا". نه چون معروف اند و خوشتیپ اند و .
جعبه ی پاندورا - به یاد گذشته ها...
http://www.jabeyepandora.blogfa.com/post-15.aspx
به یاد گذشته ها. این مطلب را لطفا درحال شنیدن "Nothing else, matters" از متالیکا بخوانید. از اینجا دانلود کنید. صدای آهنگ را میبرم بالا. سرم را میگذارم روی میز و سعی میکنم کمی خستگی در کنم. خستگیه تمام لحظه هایی که ایکاش هرگز نمیرسیدند. انگار روی یک تاب نشسته ام و صدای گیتار مرا هل میدهد. حسی عجیب پیدا میکنم. کم کم چشمهایم پر از اشک میشود. زار میزنم از دلتنگی. دلتنگم برای مردی که سالها داخل آینه ی اتاقم زندگی میکرد. دلم برای کودکی هایش تنگ میشود. تنها هم بازی ام بود. باهم ساعتها درباره ی آینده حرف میزدیم.
جعبه ی پاندورا
http://www.jabeyepandora.blogfa.com/archive.aspx
جعبه ی پاندورا -
http://www.jabeyepandora.blogfa.com/post-16.aspx
درش را فعلا گ ل رفتیم. نوشته شده در جمعه یازدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 13:21 توسط امیر. همه ی دنیا منهای تو. مهربان ترین راننده تاکسی تهران.
جعبه ی پاندورا - سلطان و شبان
http://www.jabeyepandora.blogfa.com/post-13.aspx
حواسم پرت شده به حمید و اینکه خستگی از چشمانش معلوم است اما لبخند می زند. برمیگردد به طرف ما، چشمکی میزند، و باز رو به جمعیت می گوید:. این آهنگ رو خودم خیلی دوست دارم و میدونم شما هم خیلی دوستش دارین! یک هفته تمرینهای پیاپی شبانه در استودیو و صبح های خوابالو با استرس اجرا و امتحان، امشب باید نتیجه می داد و من نگران بودم. نگران اینکه مبادا کم بیاورم. دوشب، سه اجرا، 4000 تماشاچی . ظهر، رأس ساعت 1 ماشین گرفتم برای برج. سر راه یک دراژه "ژلوفن" گرفتم و 2 پاکت "وینستون اولترا". نه چون معروف اند و خوشتیپ اند و .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
11
واژه: July 2010
http://vaaje.blogspot.com/2010_07_01_archive.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه. طبقه بندی ای از نگاه من. درابتدا خواهش می کنم هر آنچه داخل پرانتز نوشته شده است را با ریتم خودش بخوانید تا حسش دربیاید . با تشکر. پس بقیش رو نمی نویسم تا بغضم نترکیده و برای معشوق فوق که با عاشق مذکور این چنین رفتار کرده که به راستی دل آدم ریش می شود ، مرگی زجر آور آرزو دارم و شما رو به یک رقص تانگوی زیبا با این ترانه توصیه می کنم ، باشد که در آن لحظه به یاد من باشید! هیچ نظری موجود نیست:.
واژه: August 2010
http://vaaje.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه. و من هنوز هستم . دوستی داشتم که برادرش ناکام از دنیا رفت ، علت مرگ را جویا شدیم گفت : ( شب در هنگام خواب ، حالت تهوع به او دست می دهد و دچار انسداد مجاری تنفسی می شود و در نهایت منجر به خفگی و همان اتفاق می شود ) . به همین سادگی! یا همین الان که شما مشغول خواندن این متون هستید زلزله ای عظیم بیاید و . بازهم تمام! اصلا با توشه ی آخرت و تقوی وعمل صالح و بحث شرعی و دینی کار ندارم ، آیا ...
واژه: January 2011
http://vaaje.blogspot.com/2011_01_01_archive.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه. پارك دوبل ( قسمت دوم ). ماشینی که اردیبهشت 88 تحویل گرفته بودیم و در حفظ و نگه داریش بسیار کوشا بودیم و بسیار تمیز و فنی سالم بود و دست یک خانم دکتر بود که فقط می رفت مطب و میومد! عمه سوار می شود و دوبل پارکش می کند ، جرثقیل ماشین را می برد . حالا پدر یا مادر یا همسر یا خواهر یا برادر یا فرزند مالک باید برای ترخیصش اقدام کند . من که هنوز آنجا نرفته ام . چیزی ندارم بگویم! جوانی را می بینم ک...
واژه: کافه ها ( قسمت اول )
http://vaaje.blogspot.com/2011/01/blog-post.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه. کافه ها ( قسمت اول ). یادش به خیر ، ترم اول دانشگامون بود . حالا نه اینکه مثلا الان ترم هشتیماااا! با توجه به اینکه همونطور که گفتم کوچه تنگ و تاریک بود و دیده ها و شنیده های ما حاکی از این بود که ره هایی که در کوچه های تنگ و تاریک قرار دارند معمولا پایان خوشی ندارند سعی کردم یه نفر دیگه از جمع را قانع کنم که باهام بیاد تا بریم ببینیم تو اون کافه چه خبره تا به بقیه بگیم بیان یا نیان! 8207;اشتر...
پـــــایـــــیــــــز
http://www.herbest.blogfa.com/8910.aspx
با نهایت تأثر و تأل م به اطلاع میرساند که این وبلاگ سر انجام پس تحمل رنجهای بسیار، دارفانی را وداع گفت. از تمام دوستان، آشنایان و بستگان عزیز دعوت می شود که با حضور در وبلاگ:. Http:/ jabeyepandora.blogfa.com. موجبات شادی روح آن مرحوم را فراهم آورند. نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم دی ۱۳۸۹ساعت 21:52 توسط امیر. من ۱۰ سالم بود، و میخواستم اولین کنسرتم رو بدم توی سالن همایشهای صدا و سیما. عرق کرده بودم اما دستام یخ بود! درست انگار که همین دیروز باشه. اون موقع ها من هنوز ویولن میزدم. Design By : Night Melody.
واژه: شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
http://vaaje.blogspot.com/2010/12/blog-post.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه. شاید برای شما هم اتفاق بیفتد. در چهارراه ولیعصر ایستاده ام . بعد از آن موقعی که در هنگام عبور از این خیابان بوسه بر لبان اذرائیل زدم محال است که بیگدار به آب بزنم . منتظرم که چراغ سبز شود . پسر جوان و ریز نقشی با لباس و پوششی معمولی به سراغم می آید . میپرسد : ( دانشجویی ؟ ) . بله! اونای دیگه هم تیپشون مثل منه ؟ مثل من دانشجواند ؟ ) بله آقا تازه بعضیاشون مهندسن! آن مرد هم بدون معطلی گفت : ...
واژه: December 2010
http://vaaje.blogspot.com/2010_12_01_archive.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۷, سهشنبه. شنبه های خوب من. شنبه صبح بود ، 29 آبان 1389 ، باز هم اول هفته ، مثل همیشه هفته ام را با تو شروع می کنم! چقدر زیبا شده بودی ، مثل همیشه! هیچ وقت برایم تکرای نشدی و هنوز هم که عکس هایت را نگاه می کنم انگار بار اولم است! من هم با تو هم سو می شدم و همش به خودم می گفتم چقدر ما مثل همیم! ای کاش چراغهایت را خاموش نمی کردم تا همین یک مطلب را برای امروزم نگه می داشتم که انقدر دل تنگ تو ام! ولی خیلی ...
واژه: کافه ها ( قسمت دوم )
http://vaaje.blogspot.com/2011/01/blog-post_11.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۲۱, سهشنبه. کافه ها ( قسمت دوم ). در منو هم خبری از شیک و کوکتل و تست و چیپس و پنیر نیست . اینجا فقط. قهوه و کیک دارند ولی چه قهوه ها و چه کیک هایی! زمستان که می شود ، البته زمستان واقعی ، سرمای جان کاه و بی رحم ، از آن سوز سرماهایی که دندانهایت را بی اختیار به هم می کوبد ، همان سرماهایی که در وصفش گفته اند بس ناجوانمردانه! مبادا نی خود را در شیر کاکائوی مذکور فروکرده و یک قلپ برای چشیدن بالا بکشید ...
واژه: November 2010
http://vaaje.blogspot.com/2010_11_01_archive.html
واژه رنگ زندگی بود . من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس . ه.ش. ۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه. کافه تابلوی sale را هیچ وقت از پشت شیشه بر نمی دارد. حرف می زنی ، دانسته هایت را بیرون می ریزی ، معلوماتت را نشان می دهی ، حرف می زنی ، تا سبک شوی . تا مطمئن شوی که مشتری ات فهمیده است تو پر از شعور و فهمی . سبک که شدی بلند می شوی ، میز را خالی می کنی . نوبت مشتری بعدی است ، که سبک شود . خود فروشی درونی ، فحشای مدرن روزگار . خریدار می فروشد ، فروشنده می خرد در این حراج . مشاهده نمایه کامل من.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
Welcome jabeye.org - BlueHost.com
This content is password protected. Please enter the password to view the content.
جعبه جادو
یادداشت های یک آدم تلویزیونی. سالهابودکه خبری ازایشان نداشتم هربارکه ازتبریزمیگذشتم به یادم می افتاد که باید سری به ایشان بزنم وبازنمی شد.باخود فکرمیکردم که این بارکه ببینم لابد باید کلی توضیح بدهم وخاطره هارایادآوری کنم تا مرابه یادش بیاورد. ۱۶ سال پیش آخرین باری بودکه خدمت شان رسیدم .به سختی مرابه جاآورد ولی وقتی به یادآورد محبت هاکرد.حال که لابد پیرترشده بود معلوم بود که سخت تربه جا می آورد امادیدارش بازمی توانست غنیمتی باشد. نوشته شده در دوشنبه دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 21:8 توسط محمدابراهیم حایری. در پي اين...
جعبه جادویی
شریفترین دانش، آن است که در اعضا و جوارح تو پدیدار شود . [امام علی علیه السلام]. اس ام اس (جوک). یک مورچه و یک زرافه با هم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه. زرافه بهش میگه این همه مدت کجا بودی مورچه می گه تو راه بودم که بیام بوست کنم. ترکه می خواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه هر چی می زده کبریت مادر مرده روشن نمی شده. رفیقش بهش می گه : بابا خوب شاید کبریت خراب باشه . ترکه می گه نه بابا همین پنج دقیقه پیش روشن شد! می گه خب بابا! هر وقت اومد بلند می شم . کار با کیبورد و عمل...
jabeyejavaher-ms.mihanblog.com
(◕‿◕)جعبه جواهر(◕‿◕)
عاشقانه های مهدیس و حمید. قالب و ابزار وبلاگ. سریالای ایرانی و سوالای کودکان کنجکاو! تاریخ : یکشنبه 5 شهریور 1391 12:50 ق.ظ نویسنده :! یکی از جذابیت های انکارناشدنی تلویزیون کشورمان، نقش آفرینی بانوان ایرانی. در سریال هایی ست که جدای از ساختار نامناسب و مفاهیم پیش پا افتاده، مشکل. حاد دیگری ندارند. حتما شما هم در این فیلم ها و سریال ها دیده اید که زن های. ایرانی در خانه های خود با چه سر و وضعی به رختخواب می روند و یا از خواب. بیدار می شوند البته اعتراف می کنیم که مردها هم در در این فیلم ها و سریال ها.
مداد رنگی هایت را بردار
مداد رنگی هایت را بردار. در جعبه ی مدادرنگی من تو تنها مداد ماندگار باش. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 11:54 توسط بهناز. یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند. یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند. یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ. شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم. آری تو راست می گویی . آسمان مال من است. نمیدو...
جعبه ی پاندورا
درش را فعلا گ ل رفتیم. نوشته شده در جمعه یازدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 13:21 توسط امیر. به یاد گذشته ها. این مطلب را لطفا درحال شنیدن "Nothing else, matters" از متالیکا بخوانید. از اینجا دانلود کنید. صدای آهنگ را میبرم بالا. سرم را میگذارم روی میز و سعی میکنم کمی خستگی در کنم. خستگیه تمام لحظه هایی که ایکاش هرگز نمیرسیدند. انگار روی یک تاب نشسته ام و صدای گیتار مرا هل میدهد. حسی عجیب پیدا میکنم. کم کم چشمهایم پر از اشک میشود. زار میزنم از دلتنگی. دلتنگم برای مردی که سالها داخل آینه ی اتاقم زندگی میکرد. میگویند عاش...
jabeyrinamanoynakeyri.wordpress.com
PALPATION OF THE PALPITATION | killing time by trying to matter
PALPATION OF THE PALPITATION. Killing time by trying to matter. May 29, 2013. I kept a diary when I was in fifth grade, after reading a book about Anastasia Krupnik, a girl who marveled at the beauty of her wart and believed her father when he told her ‘humongous’ is not a real word. I wanted to. Only this Anastasia Krupnik forgot that parents existed in Sweet Valley, and they can also. Only when I became a corporate rat did Anastasia Krupnik rouse from slumber. The best thing about having a journal is g...
Startseite - Jabez AG Generalunternehmung
Umsetzung von ganzheitlich geplanten Projekten, in Abhängigkeit von Qualität, Kosten und Terminen. 41 44 937 46 04. 41 44 938 12 92.
jabez-and-britty.deviantart.com
Jabez-and-Britty (Stephanie Odendahl) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) " class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Deviant for 4 Years. This deviant's full pageview. Last Visit: 58 weeks ago. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets. Why," you ask? I haven't like...