jooje99.blogfa.com

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-36.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. غریبه شد.عادت شد.عشق شد.هستی شد.روزگارشد. خسته شد.بی وفا شد.دور شد.بیگانه شد.حسرت شد. فراموش نشد.فراموش نشد. تاريخ پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 18:19 نويسنده اشک. شیشه پنجره را باران شست! از دل من اما,. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست! دختری با دستکش های قرمز. خداییش اینطوری بود حال و روزم . بهانه ای برای دوستی. بهانه ای برای دوستی. خسته ام از همه.حتی دنیا. Ť- - عشق مرده .- -Ť-. بدون که بی تو غریبم.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-28.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. جز تو به هیچکی دل ندم. هر کی بیاد سراغ من. جواب رد بهش بدم. میگم که عشق من تویی. بود و نبود من تویی. هر کی بگه دوست دارم. میگم وجود من تویی. بیا یه کاری بکنیم. عشق ازمون دل نکنه. از تو میخوام که قلبتو. فقط نثار من کنی. باشی به یادم شب و روز. قصه ی عشق تو به دل میشینه. خواب تورو هر شب دلم میبینه. اینو بدون تمام خاطراتم. با تو دیگه تا عمر دارم عجیبه. دلم میخواد که با دلم بمونی. منو تو عشق اخرت بدونی. دلم میخواد که مثل من همیشه. پا بند عشقمون تو هم بمونی. از دل من اما,.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-32.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. دیگه دیر واسه موندن. دارم از پیش تو میرم. شده این حس تقدیرم. دیگه دیر دارم میرم. چه قدر این لحظه ها سخته. جدایی از تو کابوس. شبیه مرگ بی وقته. دارم تو ساحل چشمات. دیگه اهسته گم میشم. برام جایی تو دنیا نیست. تو اوج قصه گم میشم. تاريخ پنجشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:33 نويسنده اشک. شیشه پنجره را باران شست! از دل من اما,. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست! دختری با دستکش های قرمز. بهانه ای برای دوستی.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-40.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. به لب های ساده ات بیاموز که گول هر لبی را نخورد! روزی لب های کثیفش را باز میکند. و برای بزرگ کردن شخصیت کوچکش تورا هرزه یاد میکند. تاريخ پنجشنبه دوم آبان ۱۳۹۲ساعت 12:36 نويسنده اشک. شیشه پنجره را باران شست! از دل من اما,. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست! دختری با دستکش های قرمز. خداییش اینطوری بود حال و روزم . بهانه ای برای دوستی. بهانه ای برای دوستی. خسته ام از همه.حتی دنیا. Ť- - عشق مرده .- -Ť-.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-25.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. چند روز که تو رفتی. انگار برام یه سال. به یاد تو نباشم. یه لحظه ام محال. الان تو در چه حالی؟ برای اون که رفته. ۲ روز حالم اینه. میمیرم تا ۱ هفته. خدا کنه که اونم. به یاد من بیفته. دلش برام تنگ بشه. خودش که اینو گفته. از راه دور شنیده. اون روزی که بیادش. براش یه گل میگیرم. خدا کنه تا اون روز. تاريخ جمعه سوم تیر ۱۳۹۰ساعت 11:33 نويسنده اشک. شیشه پنجره را باران شست! از دل من اما,. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. خیال کن که غزالم.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-22.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ به شالاپ شلوپ های گل الود عشق ورزیدیم. پیش بینی اش کرده بودی. سعی میکردی من خیس نشوم. شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود. گفتی سرت درد میکنه. حوصله نداشتی سرما بخوری. چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی. و شانه راست من کاملا خیس شد. و چند روز پیش را چطور؟ با یه چتر اضافه اومدی. مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چشم و چالمون نره دو قدم از هم دورتر برویم. فردا دیگر برای قدم زدن نمی ایم.تنها برو! تاريخ سه شنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:40 نويسنده اشک.

baranebiseda.blogfa.com

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست... -

http://www.baranebiseda.blogfa.com/post-41.aspx

شروع عشق پایان بی تفاوتی هاست. ترس از هیچ چیز ندارم. وقتی یقین دارم بیشتر از من. کسی دوستت نخواهد داشت. بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد. وقتی میدانم یه روز تف می اندازی. به روی تمام ان هایی که. به خاطرشان من را از دست دادی. تاريخ چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 20:18 نويسنده اشک. شیشه پنجره را باران شست! از دل من اما,. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست! دختری با دستکش های قرمز. خداییش اینطوری بود حال و روزم . بهانه ای برای دوستی.

2nyayekhamusheman.blogfa.com

ღღمحدودھ ے شیشہ اےღღ - خوش خیال کاغذی

http://www.2nyayekhamusheman.blogfa.com/post-15.aspx

ღღمحدودھ ے شیشہ اےღღ. دستمال كاغذي به اشك گفت:. قطره قطره ات طلاست. يك كم ازطلاي خود را حراج مي كني؟ با من ازدواج مي كني؟ ازدواج اشك و دستمال كاغذي؟ تو چقدر ساده اي. تو مچاله مي شوي. چرك مي شوي وتكه اي زباله مي شوي. پس برو و بيخيال باش. دستمال كاغذي دلش شكست. گوشه اي كنار جعبه اش نشست. گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد. در تن نازك و سفيدش دويد:. آخرش دستمال كاغذي مچاله شد. مثل تكه اي زباله شد. او،ولي شبيه ديگران نشد. چرك و زشت و مثل اين و آن نشد. رفت اگر چه توي سطل آشغال. پاك بود و عاشق. دانه هاي اشك كاشت.