khatere84.blogfa.com
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من!خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! -
http://khatere84.blogfa.com/
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! -
http://khatere84.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
99
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.457 sec
SCORE
6.2
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! | khatere84.blogfa.com Reviews
https://khatere84.blogfa.com
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! -
khatere84.blogfa.com
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! - خونه مادر شوهر1
http://www.khatere84.blogfa.com/post-74.aspx
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! توي اون مهموني مادرشوهر گفت كه واسه خونشون مشتري پيدا شده و ميخوان بفروشن و يه خونه كوچيك همكف بگيره كه پله پله اي نباشه.آخه همه جاي خونشون با پله به هم وصل مي شدپذيرايي با هال و آشپزخونه . اتاق خوابها و دستشويي و انباري پايين همه بينشون پله بود.دردسرهاي من هم دوباره شروع شد. از اونروز به بعد فقط آخر شب موقع خواب شوهرخان و ميشد ديد چون تا ظهر كه اداره بود بعدم با مامان جونشون دنبال خونه از اين بنگاه به اون بنگاه. خدا خيرت بده من يك هفته است كه نديدمش! يه خورده خرت و پرت.
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! - ...........
http://www.khatere84.blogfa.com/post-73.aspx
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! دوسسسسسستاي خوبم ميام و مينويسم.كلي اتفاقات افتاده برام تا حالا .ميام و مينويسم. نوشته شده در پنجشنبه ۲۹ دی۱۳۹۰ساعت ۱۲:۱۹ بعد از ظهر توسط. هميشه تصميم مي گرفتم خاطراتمو از امروز بنويسم اما اين امروز هيچوت نمي امد تااينكه امروز شروع به نوشتن كردم، از تلخي ها و شيريني هاي زندگيم و پشيماني اينكه چرا زودتر شروع نكردم،كه بنويسم و بعضياش و گم كردم. اينجا مينويسم ازروزهاي خوب و شيرين و روزهاي تلخي كه حقم بود بهترين روزهاي زندگيم باشه و بعضي ها باخودخواهيشون ازم گرفتنش.
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! - بازم ماجراي خونه + زمين خوردن + اسباب كشي و ....
http://www.khatere84.blogfa.com/post-63.aspx
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! بازم ماجراي خونه زمين خوردن اسباب كشي و . سلام دوست جونيا ازهمتون ممنونم اما خوب چيكار كنم نميشه اينجا بشينم و جلوي همه مطلب بزارم و بايد كارمو انجام بدم اما همش تو فكرشم و اعصابم بهم ميريزه و وقتي نظرات پر محبت تونو ميخونم بيشتر خجالت مي كشم و همش تو اين فكرم كه زودتر بيام آپ كنم و يا يه جوري جواب نظراتتونو بدم. چندبارم اومدم از تو خونه اينكارو بكنم اما فقط ترسيدم كه يه وقت شوهر خان مطالبم و ببينه يا وبمو كشف كنه. شوهر خان خانوم كوچيكو برد بالا من خيلي ميترسيدمو گفتم خيلي...
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! - كار شناسي ارشد + روز مادر (شوهر)!!
http://www.khatere84.blogfa.com/post-62.aspx
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! كار شناسي ارشد روز مادر (شوهر)! سلام دوستاي خوبم . روز بعد مهموني رفتم اون شهري كه گفتم و امتحان دادم .رشته خودم نبود اما ازش خوشم اومد. و تازه ديدم ملت چه درساي آسوني مي خونن و اگه كتاباشونو يه نگاهي كرده بودم مي تونستم رتبه ام بيارم. خيلي خوش گذشت يه خورده گردشم كرديم آخه اونجا سرسبزه .بعضي از همكاراي اداره ام اومده بودن.دلم هوس قبولي كرده بود اما آزاد يه شهر ديگه هم گرونه و هم مشكله رفت و آمده با كار اداره و بچه كوچيك. خلاصه بگذريم .كلي احساس با سواد بودن بهم دست داد.
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من! - بازم دعوا...
http://www.khatere84.blogfa.com/post-59.aspx
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! وقتی رفتم یه سلام کلی کردم بهشونکه دور هم بودن . یادم نیست جواب داد یانه برام مهم نبود .خواهر شوهر یه خورده برنج دمپخت کرده بود و مرغ اورده بود واسه جوجه کباب.مادر شوهرم سرگرم به سیخ کشیدنشون بود. شروع کرد با خانوم کوچیک حال و احوال : جیگرت بشم سلام نمیکنی.فقط پای تلفن می گی سلام؟ گفتم شاید نفهمیده ومنم گفتم با لبخند : سلام کرد شما نشنیدین. خانوم کوچیک یه جا بند نمیشد اینام اینقده دیر اومده بودن که سایه کامل گیرشون نیومده بود.وسط خاک و خل تو سایه آفتاب نشسته بودن. برنج دمپ...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
روزگار تلخ و شیرین من در غربت
http://elmiradad.blogfa.com/9007.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. حس شیرین مادر شدن. همین اول بهتون بگم شما بایک مادر موفق در امر پروژه مهم که همان گفتن کلمه زیبای من جیش دارم همراه هستید .موفق شدم موفق شدم پروژم با موفقیت به پایان رسید . خوب میدونم همتون از دستم کلی شاکی هستید و همگی دوست دارید گردن منو از ته بزنید حق دارید خیلی دیر به دیر آپ میکنم ولی قول میدم جبران کنم آه آه. پی نوشت :امیدونم غلط املایی دارم ولی باور کنید بعضی از کلماتو نمیتونم با فارسی نویس گوگل درست تایپ کنم از همینجا از همه ی شما عزیزان عذر خواهی میکنم. گفتم اره وقت...
روزگار تلخ و شیرین من در غربت
http://elmiradad.blogfa.com/9103.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. مامانم دیگه طاقت نیاورد و یه دفعه دوید وسط حیاط و داد زد آفرین آفرین خوب جواب زحمت ها ی هممونو دادی باریکلا پسر خوب به مامانت باید تبریک گفت واسه داشتن همچین پسری! و اومد تو .من یه دفعه انگار که آتیشم زده باشند پریدم وسط حیاط مثل خودش و خانواده ش دریده شده بودم و بی حیا چنان داد هایی میزدم و چنان فحشایی میدادم که تو حالت عادی اگر میشنیدم قطعا آب میشدم از خجالت! به نظرت این زندگی ارزش ادامه دادن داره؟ با سر تائید کردم . پس امیدوارم گلگی نباشه! آغاز بدبختیهای مجدد من. یادداشت...
(¯`· انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود·´¯)
http://www.khoda-man-to.blogfa.com/8612.aspx
انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود ). کسی که چرای زندگی را یافته است با هر چگونگی خواهد ساخت. چه چیز تو را بر گناه جرات داده؟ چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و چه چیز تو را بر هلاکت خویشتن علاقمند نموده است؟ مگر این بیماری تو بهبودی نمی یابد؟ و یا این خوابت بیداری ندارد؟ چرا همانگونه که به دیگری رحم می کنی به خود رحم نمی کنی؟ تو که هر گاه کسی را در دل آفتاب سوزان بیابی , بر او سایه می افکنی و هرگاه بیماری را ببینی که سخت ناتوان گشته از روی رحم بر او میگریی! و بر این مصائب صبور ساخته! ღღبنام زیبای...
روزگار تلخ و شیرین من در غربت
http://elmiradad.blogfa.com/9104.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. وای وای خبر دارم بدجوری خبرهای ناببببببببببببببببب مادر شوهر جان زنگ زدند و رسما به غلط کردن افتادند کلی ازم به خاطر رفتارهای گذشته ش و عذر خوایی کرد بعد هم رسما دعوت فرمودند که بریم خونه ش و خبر های توپ دیگه .داریم میریم ایران :د ولی سعی میکنم تا قبل از رفتن یه آپ توپ کنم. نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 23:35 توسط المیرا. خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود. خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود.
روزگار تلخ و شیرین من در غربت
http://elmiradad.blogfa.com/9003.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. فرشاد منو با این بچه تنها بزاره بره خارج خودتون حاضرید دومادتون همچین کاری بکنه؟ همونجا بود که خواهر شوهر مادر شوهر لبخند موزیانه ی زدند گفتند ا ما فکر کردیم تومی خواهی بره (بعد ها فهمیدم وقتی دیدند من راضی نیستم اونا تلاش شون بیشتر کردند و برای رفتن بیشتر حمایتش میکردند ) همون موقع فرشاد هم دنبال من اومد اونجا متاسفانه مادر شوهرم خواهر شوهرم. این که حمایت من کنند بدتر فرشادو تحریک میکردند اره تو عرضه نداری و زنت اجازه نمیده خارج رفتنت چیه؟ تو ماهای آبان بود که رفتم سونو گر...
روزگار تلخ و شیرین من در غربت - خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود
http://elmiradad.blogfa.com/post-62.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود. فردا صبح زود ادامه رو میزارم. نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 23:5 توسط المیرا. خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود. خواندن ادامه داستان برای کسانی که قلب ضعیف و ضعف اعصاب دارند توصیه نمیشود. آغاز بدبختیهای مجدد من. حس شیرین مادر شدن. به دنیا اومدن دخترم. خاطرات یک کهنه عروس. خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! ماجراهای من و مادرشوهر جانم.
هدیه ی زیبای خدا
http://godgiven.persianblog.ir/1390/1
هدیه ی زیبای خدا. این غیبت طولانی تموم شد! تا تولد ٢۴ ماهگیه همه امید زندگیم دو هفته مونده.دلم میخواست یه جشن تولد براش بگیرم اما فعلا که اینجاییم و تنها. اما این روز عزیز رو سعی میکنم که شاد و به یاد موندی کنم برای رونیکا یکی یدونه ی خونه ی ماااا. رونیکا این روزا شیرین زبونی میکنه یه کارایی میکنه میخوام درسته بخورمش. حرف زدنش که دیگه نگو فرهنگ لغت رونیکا همین رو زا چاپ میشه. عکس خودشو میبینه میپرسم این کیه میگه:نم! به خودکار و مداد هم میگه اوککار! فکر کنم میخواد نقاش بشه انقدر که نقاشی میکشه. My Stick F...
هدیه ی زیبای خدا
http://godgiven.persianblog.ir/1389/3
هدیه ی زیبای خدا. من و رونیکا و بابایی خدا رو شکر خوبیم.فقط در گیر دید وبازدید و انجام دادن کارهای قبل از سفر هستیم. بازم میگم دلم برای همتون تنگ شده. دوستون دارم خیلی زیاد.سعی میکنم تند تند آپ کنم. پن:عکسهای آتلیه رونیکا جون رو تو پست بعدی میزارم انشاالله. 1638;:٢۱ ب.ظ ; شنبه ۸ خرداد ،۱۳۸٩. پروفایل سمانه بیات ترک. یه پست مفصل با دو موضوع وکلی عکس برای جبران کم کاری. هدیه ی زیبای خدا دوساله شد. این غیبت طولانی تموم شد! یک و نیم سالگیه هدیه ی زیبای خدا. عاشقان عیدتان مبارک باد. بوی گندم عطر نان.
(¯`· انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود·´¯) - مرخصی مهدی+ سپیده
http://www.khoda-man-to.blogfa.com/post-81.aspx
انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود ). کسی که چرای زندگی را یافته است با هر چگونگی خواهد ساخت. امروز مهدی میاد مرخصی. خیلی دلم براش تنگ شده. از صبح کلی خوشحال شدم و نقشه کشیدم که برم آرایشگاه ،کلی خوشگل کنم. بعد با خودم گفتم بذار یه کم از پستهای سپیده رو بخونم. بعدش دیگه اضافه کاری نمی مونم و میرم . ولی خوندم و یاد خودم افتادم و همه خاطراتی که سعی می کنم فراموششون کنم دوباره اومد جلوی چششم. الانم اصلا حوصله آرایشگاه رو ندارم . یعنی دیگه نمی رسم.ایشالله که سپیده و شوهرش هم با هم خوب خوب بشن. و خلاصه خوشگل کنم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
99
Hacked By mr.habib&sarbaz&pitbull
شاخ بازی ممنوع ،غیرممکنو ،ممکن می کنیم ،معجزه یکمی، ، وقت می بره arazel-team.blogfa.com. ID :mr.habib21@yahoo.com.
http://khatere jg.blogfa.com
Http:/ khatere jg.blogfa.com. سیییییییییلام من خاطرم به وبلاگ من خوش اومدین راستش زیاد اهل اینترنت و این چیزا نیستم از روی بیکاری این وبلاگو درست کردم برای اینکه منو بیشتر بشناسید یکم از خودم میگم خخخخخخب شروع میکنیم من خاطره هستم یه دختر بسیارخوشگل و دوست داشتنی ودل نازک وباحال و.خب این یه طرف ماجراست و اما طرف دیگه =خیلی زود رنج وزیادی احساساتی و بعضی وقتا هم که چشمتون روز بدنبینه نمیشه طرفم بیای دست خودم نیست خب چیکار کنم؟ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم تیر 1392ساعت 19:49 توسط khatere. قلابت را بدون طعمه...
STOP LOVE
من کہ نمیگم وایسا . . من کہ نمیگم مال من شو . . فقط جواب یہ سوالمو بده بعد برو . . اون روزاے اول گوشیت دست کے بود؟ آخہ خیلے قشنگ مے نوشت . . برو گوشیتو بده بہ همون آدم . . همون کہ خیلے نگرانم بود . . همون کہ خیلے دوسم داشت . . همون کہ با مهربونیش منو عاشق خودش کرد . . همون کہ نمیذاشت گریہ کنم . . همون کہ واسش مهم بود "بودنم" . . فقط اونو میخوام . . تویے کہ اشکام واست مهم نیس . . تویے کہ شکوندن دلم واست تفریح شده . . ولے بدون زمین گرده . . یہ روز . . دیدن بالش خیس دخترت ، داغونت میکنہ. حالم اصلا حوب نیس.
تنهـــــــــــایی های نفس گیر
مشاهده قالب های وبلاگ. طراح قالب : آی تم. تنهایی های نفس گیر. تنهایی چه دلچسب تر میشه وقتی میفهمی آدما اونجوری که نشون میدن نیستن! هرچے عشقҐ بڪشہ مینویس Ґ. خوشت نیومב مجبور نیسے. مخآطب פ آص نבارم. ڪپے ڪن.فבای ωرم.فבای ωرت! پنجشنبه هفتم فروردین 1393 15:2. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. به جایی که تعلق دارم. به یک اتاق سیاه با پر از حرف های ناگفته . خلوت من و سیگارم. دوباره مینویسم از حرف هایی که واهمه دارم . یک دل پر از رویاهای واهی. این بار تنها تر از همیشه . چهارشنبه هفتم خرداد 1393 21:17. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ.
خاطرات من
23 رمضان ، nام تیر ! میدونم موقع زیادی هس مطلبی ننوشتم از وقتی اینجا رو باز کردم.خب میدونی من تو از دست دادن اینطور فرصت ها استادم :. این استعداد بزرگ من خیلی بزرگتر شد زمانی که یه مطلب نوشتم و وقتی خواستم ارسالش کنم به لطف همه دوستان ( ذخیره خودکار ، سیستم عامل ای او اس، گوگل کروم و در آخر تشکر ویژه به این شکلک عزیز. کل متنم با ایشون عوض شد و اینگونه بود که من تصمیم گرفتم که دیگر هرگز از ویندوز روی برنگردانم :. ولی واقعا حیف اون همه چرت و پرتایی که نوشته بودم :. فقط میخوام یه سری چیزا رو بگم. تازه مشخص ...
خانم كوچك + پلیدیهای مادرشوهر من!
خانم كوچك پلیدیهای مادرشوهر من! دوستای خوبم بالاخره شرایطم جور شد تا از خونه بهتون سر بزنم و پست جدید بزارم. عزیزای من اینقدر ننوشتم که دیگه نمیخوام ادامه اون اتفاقاتو بنویسم. یه چیزایی هست که خیلی تغییر کرده. خاطرات تلخمو مینوشتم تا از ذهنم دور بریزم. دیگه اون وقتا تو ذهنم کمرنگ شده چون زمان زیادی گذشته. هرچند که گاهی وقتا یاداوری میشن و حالمو بد می کنن. اما دلم میخواد هیچوقت اتفاق نمیافتادن. اگه میخواید اونارم ادامه بدم تا حالا . اگه نه ازحال و روز الانم بگم. خدا خيرت بده من يك هفته است كه نديدمش!
رها
عادت های یک زوج خوشبخت. یکدیگر را خوشحال کنید. برای آنکه به نتیجه برسید، هریک از شما باید 2 لیست تهیه کنید یک لیست در مورد کارهایی که موجب ناراحتی شما میشود و لیست دیگر برای نشان دادن کارهایی که دوست دارید همسرتان برای خوشحالکردن شما انجام دهد. سپس لیستهایتان را با یکدیگر عوض کنید، خواهید فهمید چه کارهایی را باید و نباید انجام میدادید. آداب مسرت بخش عشق و دوستی را کاملا بهجا آورید. در اینجا چند پیشنهاد در مورد آدابی که شما و همسرتان باید در باره آن فکر کنید، ارائه میدهیم:. هر روز به یکدیگر زنگ بزنید.
من و خواستگارانم!!! | وبلاگ فارسی
سلام سال نو مبارک امیدوارم سال جدید براتون سال خوبی بوده باشه بعد از بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدم . ادامه مطلب. چند نفر از من سوالاتی بصورت خصوصی پرسیدن که گفتم شاید سوال خیلی از شما باشه به این خاطر اینجا . ادامه مطلب. خواستگاری همسری از من 5! با عرض شرمندگی همسری اومده بود تهران و مشغول نومزد بازی بودم بهله داشتم می گفتم : در کل همه چیز . ادامه مطلب. خواستگاری همسری از من! بعد از اون مهمونی بازیها همسری رفت مامورت باز هم تلفنی ادامه ماجرا! روابطمون صمیمی تر شده بود واین دید . ادامه مطلب.
خاطره ی رویایی
سلام میکنم به دوست جونیای خودم.این مطلبو ساعت ها فکرکردم تانوشتم البته باتمام احساسم خواهش میکنم باتموم وجودتون بخونیدش.راستش تقدیمش میکنم. به کسی که اوج خوبی وپاک بودنه بااینکه اهل ی شهردیگس اما ازتموم هم شهریامو دوستام بامعرفت. تره ازهمینجا میخوام بهش بگم که خیلییییییییییییی دوسش دارم و همیشه به یادش میمونم. می نویسم، اما نمی دانم چگونه؟ چون همه کلمات دردنیای کوچک دلتنگی ام برای تو دلتنگند. دال" در دلتنگی هایم دوریت رابه رخم می کشد. لام" بازهم درگوشم می خواند که لایق تونیستم. کجای جاده عشق ایستاده ام؟
پريا و آريا عشق زندگي مامان و بابا
پريا و آريا عشق زندگي مامان و بابا. خاطرات پرنسس و شاهزاده كوچولو ي خونه ما. عكسها وشكلكهاي مژي جوووووون* *. دخمل ناز ( زينب طلا). پريا و هليا جون. ني ني آي كيو. ني ني به به. پاييز زيباست چون با "مهر" آغاز مي شود . مهر زيباست چون "محبت" به همراه مي آورد . محبت زيباست چون "عشق" ورزيدن را سبب مي شود . و عشق زيباست چون "پاييز" فصلي عاشق و فصل عشق است . روز اول مهر برای منم مانند خیلی از مامان های دیگر یک حس و حال خاصی داره . قبل از این که وارد کلاس بشه پریا می گفت من معلم کلاس اول مو دوست دارم . 1سال ونیم ا...
