khoda-ke-hast.blogfa.com
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست...گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست... -
http://khoda-ke-hast.blogfa.com/
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست... -
http://khoda-ke-hast.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
28
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.469 sec
SCORE
6.2
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست... | khoda-ke-hast.blogfa.com Reviews
https://khoda-ke-hast.blogfa.com
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست... -
khoda-ke-hast.blogfa.com
BLOGFA
http://www.khoda-ke-hast.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
من از آن روز که در بند توام،،، آزادم
http://www.khoda-ke-hast.blogfa.com/92073.aspx
من از آن روز که در بند توام، ، آزادم. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ . صدای ﻧﺎﺷﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ. ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺭﺩ و ﺩلم ﺑﮕﺬﺍﺭ . نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۲ساعت 12:46 توسط عاطی و مهدی. در اين دنياي وانفسا. كدامين تكيه گه را تكيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. كدامين حالت و حال و دل عالم نصيب خويشتن سازم. به جان لاله هاي پاك و والايت نمي دانم. خداوندا تو راهم ده. كه ديگر نا اميدم من و ميدانم كه نوميدي ز درگاهت گناهي بس ستمبار است و ليكن من نميدانم. چرا پنهان كنم در دل؟
من از آن روز که در بند توام،،، آزادم -
http://www.khoda-ke-hast.blogfa.com/post-12.aspx
من از آن روز که در بند توام، ، آزادم. این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند! بیکس ، بیمار ، بیزار ، بیچاره بیتاب ، بیدار ، بییار ،. بیدل ، بیریخت،بیصدا ، بیجان ، بینوا. بیحس ، بیعقل ، بیخبر ، بینشان ، بیبال ، بیوفا ، بیکلام. بیجواب ، بیشمار ، بینفس ، بیهوا ، بیخود،بیداد ، بیروح. بیهدف ، بیراه ، بیهمزبان . نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ساعت 17:40 توسط عاطی و مهدی. در اين دنياي وانفسا. كدامين تكيه گه را تكيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. وبا خود مي كن...
من از آن روز که در بند توام،،، آزادم -
http://www.khoda-ke-hast.blogfa.com/post-11.aspx
من از آن روز که در بند توام، ، آزادم. خدایا این روزها تنها کسی که برایم مانده تویی. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 14:19 توسط عاطی و مهدی. در اين دنياي وانفسا. كدامين تكيه گه را تكيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. كدامين حالت و حال و دل عالم نصيب خويشتن سازم. به جان لاله هاي پاك و والايت نمي دانم. خداوندا تو راهم ده. كه ديگر نا اميدم من و ميدانم كه نوميدي ز درگاهت گناهي بس ستمبار است و ليكن من نميدانم. چرا پنهان كنم در دل؟ چرا با كس نمي گويم؟ هفته چ...
من از آن روز که در بند توام،،، آزادم - خدایا
http://www.khoda-ke-hast.blogfa.com/post-13.aspx
من از آن روز که در بند توام، ، آزادم. کسی اینجابه یادش نیست که دنیازیرچشماته. یه عمره یادمون رفته،زمین دار مکافاته. فراموشم شده گاهی،که من اینجاچههاکردم. که روزی بایدازاینجا،بازم پیش توبرگردم. خدایاوقت برگشتن یکم بامن مدارا کن. شنیدم گرمه آغوشت،اگه میشه منم جاکن. نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۱ساعت 15:44 توسط عاطی و مهدی. در اين دنياي وانفسا. كدامين تكيه گه را تكيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. كدامين حالت و حال و دل عالم نصيب خويشتن سازم. و درمانم ف...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
๑۩۞۩๑سالار براتی و عشق*2 ๑۩۞۩๑ -
http://www.namberonelover1.blogfa.com/post-108.aspx
๑ ๑سالار براتی و عشق*2 ๑ ๑. نگران تنهايي هاي من نباش رفيق! خيال ميکني غريبه ام، اما اينجا شهر من است. توي شهر من، پر از کوچه هاي پهن و درختهاي بلنده که ميشه شبها برحسب اتفاق، يکيشون رو کشف کرد و توي تاريکي سري چرخوند و قصرهاي کوچيک و بزرگش رو سياحت کرد. شهري که ميدونم اگه دير بجنبم، همراه خيليهاي ديگه ، توش گم ميشم و حتي اسمش رو هم فراموش ميکنم. به حافظه ام و به خاطراتش اعتماد ميکنم تا تحمل تنهاييها و رنگهاي بي قافيه کوچه هاش برام راحتتر بشه. اما يک روز، شايد يک نفرين . يا نه . نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۲/...
باغی در صدا - پرواز، اندازه ی آدمو برملا می کنه ......
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-89.aspx
پرواز، اندازه ی آدمو برملا می کنه . بنام خداوند رحمت گر مهربان. کمبود دستی را در دستت احساس میکنی. که اگر هزار دست دیگر هم باشد، برایت "او" نمی شود. دارد فریاد می زند. نازت را می کشد. دستش بی حس می شود از بس به سمتت دراز بوده. و من پ رم از این "یک وقت ها". دستانش سالهاست که منتظر است. که به خود آیم، ببینم، بشنوم، بفهمم. تا شاید باشم . دست در دستت می نهم. و می دانم، مرا به جایی خواهی برد،. که از همه ی آرزوهایم بلند تر است . خاصیت دستان تو پرواز است . و خاصیت دستان من ، نیاز. و شاید یک مشت حرفهای اضافه .
باغی در صدا - سلام
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-90.aspx
چندوقت پیش، چند نفس پای حرفهایش نشستم. با هر کلامش، حادثه میآفرید، اما قلبش میبارید و نمناک بود. هرچند، دوستانی پیدا کرده بود، زلال و نگاهی به وسعت یک برگ. اما دلش نمیخواست بهزیستی خانهی آخرش باشد، بزرگ شدهی بهزیستی بود. از قدیمیهای آنجا. به خانه که برگشتم، پ ر بودم از خالی. ساز دلم، دیگر کوک نبود. مهتاب که بالاتر آمد، لرزش صدایش در س رم موج زد. گویی با آسمان، همدست بود. هوا ابر شد، مهتاب رفت و آنوقت. سکوتش، آه شد روی کاغذهای سفید دفترم. چند سالی است پاییز، حالم را دگرگون میکند. لباس رنگین میپوشانم بهسان...
باغی در صدا -
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-96.aspx
تو بهاری ترین بارانی . نوشته شده در ساعت توسط محیا. صحبت از تشنگی و خستگی باران نیست. پرواز، اندازه ی آدمو برملا می کنه . تو خدا را دریاب. فاستعذ بالله، انه هوالسمیع العلیم. زندگی شاید همین باشد. وب سایت رسمی شادمهر عقیلی. کاش میشد خدا را بوسید. حرفی برای تمام فصول.
باغی در صدا -
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-79.aspx
Http:/ www.youtube.com/watch? اگر یادتان بود و باران گرفت . دعایی به حال بیابان کنید. نوشته شده در ساعت توسط محیا. صحبت از تشنگی و خستگی باران نیست. پرواز، اندازه ی آدمو برملا می کنه . تو خدا را دریاب. فاستعذ بالله، انه هوالسمیع العلیم. زندگی شاید همین باشد. وب سایت رسمی شادمهر عقیلی. کاش میشد خدا را بوسید. حرفی برای تمام فصول.
باغی در صدا - روز میلاد
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-97.aspx
از رشته ی زلف یار تا یک جنون بی قانون. از گام های گرم تا روح پاک دیار خوبان. تو را ای دوست.ای یگانه ترین یار. تو را به خانه ی دوست می سپارم. خیابان بهار.کوچه ی اردیبهشت.پلاک 15. اینجا تویی و یک آغوش خاطره ی خوش. مبلادت فرخنده مادرم . نوشته شده در ساعت توسط محیا. صحبت از تشنگی و خستگی باران نیست. پرواز، اندازه ی آدمو برملا می کنه . تو خدا را دریاب. فاستعذ بالله، انه هوالسمیع العلیم. زندگی شاید همین باشد. وب سایت رسمی شادمهر عقیلی. کاش میشد خدا را بوسید. حرفی برای تمام فصول.
باغی در صدا -
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-94.aspx
گوسفندان را که برای چرا به بیرون از آبادی بردم، کمی هم قدم زدم، درخت را دیدم،. آب را بوسیدم و به آتش عشق ورزیدم. بعد از چندی که برای پدرم آب برداشتم،. راهی آبادی شدم، گوسفندها را برگرداندم، برای پدرم چای ریختم ،اما . مثل یک. جذبه ای نهان، در راه که می آمدم، درگیر آرامشی بودم که شبیه چیزی نبود. تصمیم گرفتم راه بیفتم، تمام مسیری که آمده بودم را برگشتم. ناگهان چیزی توجهم. را به خودش جلب کرد. آن سمت کوچه، مزرعه ای سبز بود و ان طرف تر،باغی از گل. شد پدرش همیشه سرش داد می کشید. آی پسر! مواظب باش وگرنه چوب در.
باغی در صدا - تو خدا را دریاب
http://www.baaghi-dar-sedaa.blogfa.com/post-88.aspx
تو خدا را دریاب. هرکجا هستی باش، من به تو نزدیکم. گر تو امروز به سان دل آن لولی بی تاب و ملول، پا به دنیای مه و ابر و فلک، دل در آغوش دل نور و ملک بگذاری،. من خدایت گردم ، و تو تنها با من. به سرا تپه ی معراج شقایق بروی. اندوه نبینم که تو را زار کند! دل دلدار تو بیمار کند! من تنها و غریب، از تو به میدانم. درد، درد است چه در سایه ی بید، چه در عرش افق. ورنه این درد که از هر طرفش میخوانی، دل بی تاب دگر تاب نمی آرد. تو خدا را دریاب. درد درمان گردد . پنجره، فکر، هوا ،عشق ،زمین، تا ابدیت جاری است.
๑۩۞۩๑سالار براتی و عشق*2 ๑۩۞۩๑ -
http://www.namberonelover1.blogfa.com/post-109.aspx
๑ ๑سالار براتی و عشق*2 ๑ ๑. تنهایی رابلندترین شاخه درخت خوب میفهمد. راستی خدا ازبزرگی تنهاست؟ یا از تنهایی بزرگ؟ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۹ساعت 18:9 توسط سالار براتی. بهانه شعر هایم فقط حضور تو بود ولی تو رفتی و دیگر دلم شعری نسرود برای آمدنت ماههاست که منتظرم چقدر دلم گرفته ای کاش میرسیدی زود. آنگاه كه . ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس مي كني به خاطر بياور كه. زيبايي شهاب ها از شكستن قلب ستارگان است. دوست داشتن هميشه گفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگاه . غريبه! تنگ ديدارت هستم اگر چه خودم ...
๑۩۞۩๑سالار براتی و عشق*2 ๑۩۞۩๑ - آ ــــهــــای
http://www.namberonelover1.blogfa.com/post-107.aspx
๑ ๑سالار براتی و عشق*2 ๑ ๑. آهاى تویى که جاى منو گرفتی. شاید به ظاهر جدى باشه ولى قلب مهربونى داره. بد قول نیست اما گاهى وقتا گرفتاره. سعی کن باهاش حرف بزنی. خیلی کاکائو دوست داره. هی بهش نگو این کارو کن اون کارو کن, عصبی میشه. خسته که باشه بهتره تنهاش بزارى. اون همه چیز من بود حق ندارى اذیتش کنی ! نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۲۰ساعت 18:44 توسط سالار براتی. بهانه شعر هایم فقط حضور تو بود ولی تو رفتی و دیگر دلم شعری نسرود برای آمدنت ماههاست که منتظرم چقدر دلم گرفته ای کاش میرسیدی زود. تنگ ديدارت هستم اگر ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
28
خـــــــــــــدا جــــــون عــــــاشـــــــقــــــــــتم
1662;شتیبانی. Bull; گفته ها و ناگفته هایم با خدا •. تاریخ : یکشنبه 29 فروردین 1395 07:26 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : دوشنبه 22 آذر 1395 05:40 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : دوشنبه 1 آذر 1395 04:30 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : جمعه 7 آبان 1395 07:48 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : دوشنبه 5 مهر 1395 08:20 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : سه شنبه 16 شهریور 1395 01:12 ب.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : دوشنبه 25 مرداد 1395 11:21 ق.ظ نویسنده : yegneh. تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1395 09:14 ب.ظ نویسنده : yegneh. فروردین 1...
خدایا در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم..
خدایا در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم. قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین " . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .سگ هم کیسه راگرفت و رفت . قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد . مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و ...
دختری که میخواست فرشته باشد
دختری که میخواست فرشته باشد. دلم لاک بنفش میخواد. جمعه هارو دست نداشتم چون فکرمیکردم خیابون خلوته. اما بعد دیدم همه میان واسه پیاده روی خلوت نیس. نزدیکای شب میرم پیاده روی. دوباره ارامشمو بدست اوردم. یه سری اتفاقات افتاده بود که اگه بشه اینجا مینویسم. الانم دارم لاکمو پاک میکنم که لاک بنفش بزنم. چندروز پیش هس لاک قرمز کردم لاک قرمز زدم اما الان دلم بنفش میخواد. بهار ودست دارم :). کودکانه های بیست سالگی. از صورتی خسته نمیشم اگه قرار بود توی یه رنگ زندگی کنم. نگاهم به دنیا قشنگ شده. موهامو هم به خودش سپردم.
خدا جون!
Http:/ khoda-joon.persianblog.ir. دو کلمه حرف حساب! به وبلاگ شخصی من خوش اومدید. یعنی هیچ ربطی به کار و شغل و سفارشات نداره! دوستانی که سفارش دارند، روی این لینک. یا به ستون سمت چپ نگاه کنید! خب خب خب. ببین کی اینجاست! برنامه نویس VB و C#. پروژه های تحت وب و ویندوز. لطفا فقط برای پروژهها تماس بگیرید. یا به سایت زیر مراجعه کنید. تاریخ: ٤ اردیبهشت ۱۳٩٤ - ساعت: ۱:٤۳ ب.ظ - لینک کوتاه. توسط مسعود چگنی -. میروم جایز نیست، من رفتم. این وبلاگ دیگه به روز نمیشه. اینجا هستم: وبسایت شخصی مسعود چگنی. امروز هم گذشت ...
هميشه لحظه ي آخر خدا نزديكتر ميشه
هميشه لحظه ي آخر خدا نزديكتر ميشه. عشق من فاطمه کوچولو. خیالت را پی نخود سیاه فرستادم! چه رویی دارد ! نوشته شده توسط ملقب به عمه سی دی در پنجشنبه بیست و دوم تیر 1391 و ساعت 22:36. به نام خدای قشنگم. دوستان عزیزم سلام . به زودی مستندی فاخر درباره شهر بردسیر استان کرمان به کارگردانی و تصویربرداری آقای امیر شجاع حیدری ساخته میشه. این مستند روز شنبه 25 شهریورماه کلید میخوره. امیدوارم همشهریان عزیز در این زمینه همکاری کنند. نوشته شده توسط ملقب به عمه سی دی در دوشنبه بیست و یکم شهریور 1390 و ساعت 9:39. خدای من...
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست...
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست. نوشته شده در پنجشنبه پنجم اسفند 1389ساعت 11:48 توسط عاطی. از آنجایی که ماندم ناتمام آغاز خواهم کرد. نوشته شده در جمعه دوم آبان 1393ساعت 1:58 توسط عاطی. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ . صدای ﻧﺎﺷﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ. ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺭﺩ و ﺩلم ﺑﮕﺬﺍﺭ . نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر 1392ساعت 12:46 توسط عاطی. ایט روزها آنق בر ب غض م س نگیט ش בه. ڪہ، ا گ ر گ رבن م را ه م ب ز نے. بہ جاے פ وט. نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین 1392ساعت 15:10 توسط عاطی. کسی اینجابه یادش نیست که دنیازیرچشماته. یکی ب...
khoda-kheyli-bozorge.blogfa.com
خاطرات داداش علی و آبجی کوچولوی شیطونش
خاطرات داداش علی و آبجی کوچولوی شیطونش. خاطرات داداش علی و آبجی کوچولوی شیطونش. خاطرات داداش علی و آبجی کوچولوی شیطونش. خاطرات داداش علی و آبجی کوچولوی شیطونش. دوست عزیز من چاکر شما هم هستم. اگه اومدی وب من نظر فراموش نشه. چون منم مثل شما از دیدن نظر جدید خوشحال میشم. پس خوشحالم کن که خوشالت کنم. راستی فقط در صورتی لینک میکنم که نظر بدیا. چاکر همه دوستای گلم. قالب وبلاگ حرفه ای. دختری از جنس یخ. تا شقایق هست زندگی باید کرد. من اگر ضعیفم .پناهم قویست. دل نوشته های عاشقانه. یک کلمه حرف حساب. کل مشغله ذهنیم...
برای دل خودم
بیمارخنده های توام بیشتربخند. من آیینه ی تو. هوای مه آلوداین روزها. گوش هایم سنگین شده. نوشته شده در یکشنبه ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:12 توسط خودم. نوشته شده در دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ساعت 7:44 توسط خودم. باورم نمیشه این آدرس مال من باشه. درست مثل یه خط یه طرفه است. هرچی بگی الوکسی اون طرف نباشه جواب بده. نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 13:21 توسط خودم. من نمی خوام خاطراتم روپاک کنم. می خوام زندگی روتجربه کنم. خوبی ها وبدی ها. نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 12:54 توسط خودم.
تنهاي تنها . ساكت ساكت . غمگين غمگين
تنهاي تنها . ساكت ساكت . غمگين غمگين. شاید این جمعه بیاید.شاید! چه زود دیر می شود آمدنت. یکشنبه چهارم دی ۱۳۹۰ : 17:48 :. کاش میشد هیچکس تنها نبود. کاش میشد دیدنت رویا نبود. چت روم دنیای خیالی. شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۴ : 22:17 :. جمعه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۳ : 19:35 :. مرا بضاعت به قدريست كه نميدانم در حق عزيزانم چه دعايی كنم،اما تو از حال آنان آگاهی،پس آنچه که لیاقتشان هست از بهترينها برايشان آماده ساز كه خزانه تو هرگز تهی نميگردد. شنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۳ : 0:24 :. هر کس بهایی می پردازد. این زن، هرز...
من وتو
اینجا دلی شکست، در انتظار تو. هم با تو هست و نیست، هم بی قرار تو. هر صبح با تو شد،آغاز عشق او. آن مغربی که رفت، شب از کنار تو. ای کاش سبز بود و سبز،همواره بودنت. زردی نمی نشست بر شاخ و بار تو. اینجا منم کنون چون برگ خشک و زرد. در حسرت تو و پیک بهار تو. آن قلب سرکش و آن جان بیقرار. اکنون چو طفل رام ، خفته کنار تو. ای حسرت طلوع در غربت تنم! خورشید مشرقم ، در انتظار تو. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند 1390 5:6 توسط مهدی. دوباره من.دوباره تو. دوباره ان نگاه تو. دوباره قلب من که می تپدبرای تو. نوشته شده ...
(¯`· انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود·´¯)
انگار قسمتم ز جهان عاشقی نبود ). کسی که چرای زندگی را یافته است با هر چگونگی خواهد ساخت. دیشب مامان اینای مهدی همه رو شام دعوت کردن بیرون. مهدی گفتش بریم نایب ، فریبا گفت بریم اسپیو تو درکه. و طبق معمول باباش بدون اینکه به نظر مهدی حتی فکر هم کنه گفت بریم اسپیو. خلاصه رفتم اسپیو ، جا نبود بشینیم. فریبا هم یه کم سر محمد جیغ جیغ کرد که برو جا پیدا کن. محمد هم بالاخره کنار آب یه جایی پیدا کرد و از اون جایی که کسی لباس گرم نپوشیده بود همه داشتن می لرزیدن. سر شام من سالاد هم سفارش دادم. خلاصه رفتم اسپیو ، جا ...
