lahzehayebarani.blogfa.com
لحظه هاي بارانيلحظه هاي باراني - من آن ابرم که می خواهد ببارد
http://lahzehayebarani.blogfa.com/
لحظه هاي باراني - من آن ابرم که می خواهد ببارد
http://lahzehayebarani.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
14
SSL
EXTERNAL LINKS
55
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
لحظه هاي باراني | lahzehayebarani.blogfa.com Reviews
https://lahzehayebarani.blogfa.com
لحظه هاي باراني - من آن ابرم که می خواهد ببارد
lahzehayebarani.blogfa.com
لحظه هاي باراني -
http://www.lahzehayebarani.blogfa.com/post-40.aspx
من آن ابرم که می خواهد ببارد. خدایا خیلی وفته ترکم کردی. من که جز تو کسی رو ندارم. به انتهای کوچه ی زندگیم رسیدم. کاش می دونستم گناهم چی بوده. کاش دوباره دستمو می گرفتی. نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 21:31 توسط بي كس. در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون. در شبی تاریک روییدم. تشنه لب بر ساحل کارون. من و سايه ام. گروه نرم افزاري Danger $kull. شعر بهروز و بهزاد.
لحظه هاي باراني -
http://www.lahzehayebarani.blogfa.com/post-39.aspx
من آن ابرم که می خواهد ببارد. از كوچه سارهاي بي انتهاي خزان. از اغواي شبانه شان. كه مرا به عشق بازي اندوهگين شب مي كشانند. از تماشاي بي حد مجنون ها ،. از بوسه ي بي دليل بادها. كه مرا با سرمستي بيهوده ،. از لالايي هاي خوفناك شب ،. از گستاخي اين اسب افسار گسيخته شر. كه مرا باز، بسته است به صخره هاي درد. ناله از اين دنياي خواب ديده كنم ،. يا شكايت از خداي آسمان كنم. خواهم كه خزان شوم. يا كه خود باد شوم. نخواهم ، ترانه ي غم سازم. يا لانه ي بي امان سازم. خواهم كه بال سازم ،. خبر از آسمان و ابر گيرم.
لحظه هاي باراني
http://www.lahzehayebarani.blogfa.com/archive.aspx
من آن ابرم که می خواهد ببارد. در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون. در شبی تاریک روییدم. تشنه لب بر ساحل کارون.
لحظه هاي باراني
http://www.lahzehayebarani.blogfa.com/8606.aspx
من آن ابرم که می خواهد ببارد. شبی را به یاد می آورم که در کنار دریای عشق ، امواج بر ساق پاهایم بوسه می زدند. چشمانم را که بر روی دنیا بسته و در هیاهوی امواج غرق شدند. صخره هایی که بی ریا درد عشق را به من می فهماندند،. و عشقه هایی که دور می پیچیدند تا عشق را جستجو کنند. پاهایم التماس برگشت می کرد و دل اشتیاق رفتن. سوی دریا پر تلاطم را گرفتم، افسوس ، جز امواج وحشی شب چیزی دز انتظارم نبود. من دریازده ای هستم که از ترس شکست سکوت به آسمان پناه آورده ام. خدای من ، صدای مرا از میان ابر ها بشنو. راه را خطا مرو.
لحظه هاي باراني -
http://www.lahzehayebarani.blogfa.com/post-35.aspx
من آن ابرم که می خواهد ببارد. رساله ي قلب تنها را. غبار اندوهگين خيال را. شيشه ي عمر تلخ را. سوي جاده ي مهتاب. به دقايق و لحظه ها. خفته ي شب با من آي. اكنون زمان رقود نيست. رقاص شب تنها پاي مي كوبد. اكنون زمان افول نيست. نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ مهر۱۳۸۶ساعت 13:20 توسط بي كس. در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون. در شبی تاریک روییدم. تشنه لب بر ساحل کارون. من و سايه ام. گروه نرم افزاري Danger $kull. شعر بهروز و بهزاد.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
14
زمزمه های تنهایی - خواب عروسكي-
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-65.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . همیشگی ترم اين روزها. كمي کمتر. شبيه تر به هميشه ، ببین. ولي کمتر. كسي درون سرم فال مي زند، اين بار:. گداخت جان كه شود كار دل." ولي كمتر. چگونه عادت هر روز من شدی؟ به يك نگاه تو من قانعم. گهی كمتر. شنیده ام كه تو هم. گاه آه، مي دانم:. قرار بين من و تو: شباهتی كمتر. دو خط صاف و موازی، بدون برخوردیم. در امتداد مسيري كه عاشقی كمتر. مسافرش شده تا انتهای بي برخورد. مگر به شرط شکستن! تمام حادثه ها را ردیف مي چيند. سيد محمد علي آل مجتبي.
زمزمه های تنهایی - آخرین غزل- بیست و سوم آذر 85
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-57.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . آخرین غزل- بیست و سوم آذر 85. تو آخرین غزلی: نغمه ای جسورانه. بدون وزن و ردیفم ببین: غریبانه. تو را به قافیه هایم سپردم و رفتم. هزار آینه تکرار شد صمیمانه. میان فصل چهارم رسیده بودی تو. به پیشواز حضورت: دلم بهارانه. هوای حافظ و یک شب تفالی با تو. حریص دیدن یوسف: ببین چه گرگانه. تو را میان غزل های دیشبم آرام. به نیل دادم و فرعون هم صبورانه. به انتظار غزل های تازه اش با تو. کنار نیل قدم می زند عجولانه. سيد محمد علي آل مجتبي.
زمزمه های تنهایی
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/8710.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . سلام بعد از مدت ها سلام. خيلي هاتون از اين غيبت طولاني ام تعجب كرديد، بعضي ها تون از طرق مختلف تعجبتون را به گوشم رسونديد و بعضي هم كه اعتراض كردند! مثل هميشه منتظر نظرات و راهنمايي هاي ارزشمندتون هستم. يا علي. نشسته اند ملخ های شک به برگ یقینم. ببین چه زرد مرا می جوند سبزترینم. و از احساس غزل غواني يك حنجره درد! من تهي از هيجان يك عشق. از نفس هاي پر اكسيژن اين انسان ها! و به تعبير جديدي شايد. كه به دور تنه ي شك و عدم مي پيچم.
زمزمه های تنهایی -
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-64.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . يك غزل در همه ي شهر، مكرر رقصيد. مرگ بر حادثه ي غم زده يكسر رقصيد. شاعري با تپش قلب تو طبعش گل كرد. بي خبر بود ز مرگ خود و بي سر رقصيد. دوازدهم دی ماه 86. دلم به جای تو اسم تو را بغل کرده. میان خواب دوتا واژه را غزل کرده. یکی تو -قافیه های غزل تویی- . بعدی. منم که مثل ردیفی تو را بغل کرده. چهاردهم دی ماه ۸۶-. نوشته شده در چهارشنبه سوم بهمن ۱۳۸۶ساعت 11:18 توسط ف.ب. سيد محمد علي آل مجتبي. روح الله كرهاني شيرازي.
زمزمه های تنهایی -
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-58.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . دوباره ثانيه ها مانده اند پا برجا. دوباره قافيه ها مانده اند بي معنا. چگونه دل به تو دادم ، خودم نفهميدم. ولي دلم به هواي تو دل بريد از ما. بريد و رفت و نديدم كجا نشست اين بار. ولي يقين كه تو را برگزيده او از ما. يكي نبود و يكي بود و هيچكس جز تو. ورق نزد به نگاهي حكايت ما را. هنوز قصه ي من بي كلاغ و بي خانه. به سر رسيده حكايت ، نبود ها برپا. دوباره صفحه ي آخر سفيد ماند اينجا. نديده خواب جديدي براي من اما،. سيد محمد علي آل مجتبي.
عشق-محبت-وطن
http://www.tarannomebahari2.blogfa.com/1392/05
من چقد خوشبختم که به او دل دادم. بی هراس و تردید ، باورش می دارم. چه دلی داشت ز من ، نتوان باور کرد. گله هایی می کرد که توانم کم کرد. دوری چند روزه ، چقدر آزارش داد. که غریب و آشنا ، نام مجنونش داد. آن همه شادابی ، از وجودش دست شست. نا امیدی و درد ، روح او را آشفت. گفت که من چون آبم ، او وجودش تشنگی. حس و حال عشق او ، آخر آشفتگی. یعنی او تا این حد به دل من دل بست. که به روی هر کس راه عشقش را بست. حاصل این دوری ، باور قلبم بود. قلب پر دردی که ، در برش سخت آسود. به امید روز افتابی. شانه های زخمی حوا.
زمزمه های تنهایی -
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-66.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . اين روزها اصلا حال و هواي خوبي ندارم. تمامي راه ها را به سمت دلم مسدود كردم و تو خاطرات دور و نزديكم دست و پا مي زنم. بغض هام رابي صدا تو گلوم فرياد مي زنم و اشك هامو بي بهونه با سجاده ام قسمت مي كنم. راستش اصلا قصد آپ كردن نداشتم. يعني حوصله اش را نداشتم . اما خوب با خودم فكر كردم بقيه چه گناهي كردند كه بايد حالا حالا ها وقتي به اين وبلاگ سر مي زنند با يه صفحه ي تكراري روبرو بشوند؟ سپيدهايم را غزالي برد. هنوز هم نمي دانم.
زمزمه های تنهایی -
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/post-77.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . سلام بعد از مدت ها سلام. خيلي هاتون از اين غيبت طولاني ام تعجب كرديد، بعضي ها تون از طرق مختلف تعجبتون را به گوشم رسونديد و بعضي هم كه اعتراض كردند! مثل هميشه منتظر نظرات و راهنمايي هاي ارزشمندتون هستم. يا علي. نشسته اند ملخ های شک به برگ یقینم. ببین چه زرد مرا می جوند سبزترینم. و از احساس غزل غواني يك حنجره درد! من تهي از هيجان يك عشق. از نفس هاي پر اكسيژن اين انسان ها! و به تعبير جديدي شايد. كه به دور تنه ي شك و عدم مي پيچم.
زمزمه های تنهایی
http://www.fereshtehbaran.blogfa.com/8702.aspx
آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی/راستی شعر مرا می خوانی؟ نه دریغا هرگز . شرمنده بابت این که مدت هاست بهتون سر نزدم، هر وقت هم که شما به زمزمه های تنهایی من سر زدید، با پست های قبلی روبرو شدید. به هر حال، امروز با یه شعر جدید -که همین امروز نوشتم- به روزم. این شعر را هنوز برای هیچ کس نخوندم و خلاصه از هیچ فیلتری رد نشده. پس شدیدا منتظر نظرات و راهنماییتون هستم. دلتنگ می شوم و تو را بغض می کنم. با فکر ناتمام شما بغض می کنم. تکرار می شوم و به فردا نمی رسم. مبهوت مانده ام که چرا بغض می کنم؟
عشق-محبت-وطن -
http://www.tarannomebahari2.blogfa.com/post/59
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی؟ استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی؟ استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی؟ استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی؟ استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد؟ شاگرد : نوه استاد! یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۲ ] [ 23:1 ] [ افسانه ] . به امید روز افتابی. شانه های زخمی حوا. حرف های بی صدا. ارامشی از جنس باران. مجمع علمی-فرهنگی عصر اندیشه*. گالري عکس هاي زیبا. ص دای ع ش ق. کد آهنگ برای وبلاگ. مرجع راهنمای وبلاگ نویسان. كد تغيير شكل موس.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
55
lahzehayebaghimande.blogfa.com
لحظه های باقی مانده
لحظه های باقی مانده. باز هم جمعه ای دیگر آمد یا صاحب الزمان. روز زیارت مخصوص اقا علی بن موسی الرضا نگین خراسان. چهارسال قبل، ما سخت طالب آن بودیم كه شادی كنیم اما . چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ نوشته ای از چارلی چاپلین بزرگ. با نام عشق خریدنی نیست. یک نامه از طرف خدا. پایگاه خبری شهدای ایران. یک نفس هوای تازه. تا لحظه مرگ عاشقت می مانم. چه کنم با دل خویش. گروه تواشیح معراج النبی(ع). قرآن و علوم مختلف. باز هم جمعه ای دیگر آمد یا صاحب الزمان. عالم از توست . جمعه سیزدهم تیر 1393 ] [ 17:15 ] [ آهنگری ].
lahzehayebahambodan.blogfa.com
"لحظه های باهم بودن"
لحظه های باهم بودن. کوتاه میگویم دوستت دارم ولی از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم. فقط بخون همین خوندنت واسمون یه دنیا ارزشمنده بعد نظر بده. از اینکه به وبلاگ ما دوتا هم سری زدی و وقتتو در اختیار وبلاگ ما گذاشتی بی نهایت. فقط یه خواهش کوچیک داریم شده فقط یه خط از مطالب مارو بخونید بعد بزنید عااالی بود خوب. نوشته شده در جمعه هشتم شهریور 1392ساعت 15:59 توسط mitra & parham. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم دی 1392ساعت 7:56 توسط mitra & parham. Happy Birthday to U. که عاشقانه دوستشان داریم. پرهام تولدت مبارک امیدو.
lahzehayebahamboodan.blogfa.com
من یک منتظرم
دل من گم شد اگر پیدا شد. و اگر از طپش افتاد دلم. ببریدش به ملاقات رضا(ع). از خواسته ام بگذارد. همه گفتند محال است ولی. دل خوشم من به محالات رضا(ع). اس ام اس (35). جهت اطلاع از تنظیمات و ویرایش این قالب اینجا را کلیک کنید. کلیک کنید : . همه گویند به امید ظهورش صلوات،کاش این جمعه بگویند،به تبریک ظهورش صلوات. بسم الله الرحمن الرحیم. سلام خدمت تمام کسایی که بهم سر میزنن. کپی از مطالب وب ازاده هر چی خواستید کپی کنید و ترویج بدید. کاش از دلبر نشانی داشتم بر سر کویش مکانی داشتم. نویسنده : دختری چادری. در روایات...
AFG LOVLY
كسی بوی تنت را بگيرد. نغمه ی دلت را بشنود. و تو خو بگيری به ماندنش! چه احساس خط خطی و جهنمی يست! اين عاشقانه های حسود من. قول میدهم لام تا کام حرف نزنم! فقط بگذار از "دال تا میم" بگویم. بگذار بگویم "دوستت دارم". دیگر لام تا کام حرف نمیزنم! هزاران دست هم به سویم دراز شود. تمنای دستان تو را دارم. باور کن خیلی حرف است. وفادار دست هایی باشی. که یکبار هم لمسشان نکرده ای. کلبه ی عشق سرخ. سیول لینکستان وبلاگ های کره ای. Ss501 is our dream forever. كد تغيير شكل موس.
لحظه های بانو
ترسم به عجز حمل نماید وگرنه من . . . شرمنده می کنم به تحمل زمانه را. ببخشید دیر اومدم خبر بدم. راستش حوصله نوشتن نداشتم آخه اون راه هم جواب نداد بازم جمعه دعوا و کتک کاری اونم دو بار. الان هم از دیروز مرتضی به مدت ۱۱ روز رفته سفر یا به گفته ی خودش ماموریت! بازم میام به همه سر می زنم. نوشته شده در یکشنبه یکم اردیبهشت 1392ساعت 14:51 توسط! تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن! البته راستشو بخواین یه کم ناامیدم و احساس می کنم تنها راه ممکن برای آرامشم جداییه چون این آدمی که من می شناسم. اما خب اون آخرین ...
لحظه هاي باراني
من آن ابرم که می خواهد ببارد. خدایا خیلی وفته ترکم کردی. من که جز تو کسی رو ندارم. به انتهای کوچه ی زندگیم رسیدم. کاش می دونستم گناهم چی بوده. کاش دوباره دستمو می گرفتی. نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 21:31 توسط بي كس. از كوچه سارهاي بي انتهاي خزان. از اغواي شبانه شان. كه مرا به عشق بازي اندوهگين شب مي كشانند. از تماشاي بي حد مجنون ها ،. از بوسه ي بي دليل بادها. كه مرا با سرمستي بيهوده ،. از لالايي هاي خوفناك شب ،. از گستاخي اين اسب افسار گسيخته شر. كه مرا باز، بسته است به صخره هاي درد. ساعت به ص...
* لـحـظــــه هــای بــارانی *
لحظه های بارانی *. هر چه میخواهد دل تنگت بگو. یادداشت ثابت - شنبه 92/10/15 8:48 عصربه قلم: حرف دل. Laquo; هوالحق ». یکی باید باشد توی زندگی، که فقط باشد. ببینمش، با دیدنش لبخند بزنم، بخاطرش باشم . یکی باید باشد که فکرم را به خودش مشغول کند. وقتی دید زانو بغل گرفته‌ام نگاهی آرام به من بیاندازد،. دفترچه‌ام را ندیده‌ای؟ از صبح نمی‌دانم کجا قایم شده. مرا بفرستد دنبال دفترچه‌ای که لای کتابش قایم کرده،. تا سرم گرم شود،. یکی باید باشد که رنگ آبی را دوست داشته باشد،. اهل خلوت کردن باشد،. پنج شنبه 94/5/8 4:49 عص...
لحظه هایی با تو | اگردرزندگی شوراست با تو
لحظه هایی با تو. اگردرزندگی شوراست با تو. لحظه هایی با تو. پاییزی ولبریز زرنگی چه قشنگی نقاشی حکاک شده بردل سنگی. لحظه هایی با تو. لحظه هایی با تو. باسلام به همه دوستداران شعر وادب در سالی که به فرموده رهبر عزیزمان سال همدلی وهم زبانی نام گذاری شده . ادامه مطلب. لحظه هایی با تو. باید غزلم از کرم ات وام بگیرد هرمصرع وهربیت سرانجام بگیرد امواج ارادت که زدریای توبرخاست چون رود بجوش آیدوفرجام بگیرد آهوی دلم . ادامه مطلب. لحظه هایی با تو. لحظه هایی با تو. مجموعه اشعار لحظه هایی با تو. لحظه هایی با تو.
lahzehayebeyadmandani.blogspot.com
سينمای آزاد
100525 D-66005 Saarbràcken. à  à  à  à Šà ˆ. Ú à  à  à  à  à Âà Â. à  Ú à  à  à Â. à ªà Âà  à  à  à  à Âà Â. 1606;وشته ها وگفته های ديگران. à  à  à  à ºà  à Â. Tuesday, March 21, 2006. Ù ØØ Ù Ù Ø ÛŒ Ø ÛŒØ Ø ÙØ Ù Ø Ù ÛŒ Ø Ø Ø Ø Ù Ù ÛŒÙØ ÛŒÛŒ Ú Ø Ø Ø Ø Ø Ø Ù Ø Ù 4Ù 8 ÙØ Ø Ø 2006. Ú ÙŠØ Ùˆ Ø Ø Ú Ø ÛŒ. Ø Ø Ú Ù Ù Ø Ø ÙˆØ ÙˆØ Ø Ø ÙØ ÛŒ Ø Ø ÛŒØ Ø Ø Ø ÛŒ Ø Ú Ù Ù Ø ÛŒ ÙØ Ù ÙÚ Ù Ø Ù ØªÙˆØ Ù Ø Ø Ø Ù Ú ÛŒØ Ø ÙˆØ . Ø Ø ÙØ ÛŒÙ Ø Ùˆ Ø ÙˆØ Ù Ø Ø ÙˆÙ Ù Ù Ù ÙÛŒÙ Ø ÙˆØ . ØØ Ú ØªÛŒ Ø ÙˆØ Ø ÙˆØ!
لحظه های بیقرار
نبضم شدید می زند این روزها دگر. انگار خون به این دل مضطر نمی رسد. پلکم پریده است خدایا به خیر کن. گویا نفس به سینه ی مادر نمی رسد. یکشنبه دهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 11:30 ] [ رها ] . تو می روی سفر اما روایتش با ما. پر ز غربتش با ما. پیاده رفتن تا کربلا برای شما. و صورتی پر اشک،. آه و حسرتش با ما. شلوغی حرم اربعین برای شما. دل و سه کنج اتاق،. اوج خلوتش با ما. یکشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۳ ] [ 8:11 ] [ رها ] . قلبم میزنه با ضرب سینه زنت. می خونه عشق منه یا حسین(ع). تو کل دنیا فقط حسین(ع) دلسوزمه. شمر نمازش را می خواند.
بــــی تــو تـنهاتـریـــنم تــارا
تارا گلي مي مونم هميشه چشم به راهت. می مونم همیشه چشم به راهت" /. بی تو تنهاترینم تارا. می مونم همیشه چشم به راهت. عزیز من کسی که رفت دیگه رفت! بیاید قدر خودمونو بدونیم.بیاید. زمان هایی که دیگه هیچ وقت بر نمیگردرو از دست ندیم.گذشته گذشت. آخه چرا ما میشینیم بش فکر می کنیم! ذهن هم نیاز به update. داره دلم برای بعضی از دخترها می سوزه! چطور می تونن سالها کسی. رو دوست داشته باشن که نیست.فوقش یک مدت، دیگه هیچی نمی. مونه حتی خاطراتش هم از ذهن پاک می شه چه برسه دوست. نوشته شده توسط تارا گلی. شهرامون پر رنگ می شه!
