flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: یعنی سه سال شد؟!
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2014/04/third-year.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۳ اردیبهشت ۳, چهارشنبه. یعنی سه سال شد؟! یعنی سه ساله که از نوشتن اولین پست وبلاگم می‌گذره؟ جالبه‌ها، یه روز تصمیم می‌گیری کاری رو شروع کنی، بعدها از این که چند ساله بهش دل بستی و داری اون کار رو انجام می‌دی شگفت زده می‌شی. یادمه اولین روز وضعیت روحی خوبی نداشتم. بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم می‌نوشتم. حالا بعد سه سال از لحاظ روحی بد نیستم ولی بازم بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم می‌نویسم! این سه سال واسه من سال‌های خوب و پر از کسب تجربه بود. یعنی س...
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: December 2014
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2014_12_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۳ آذر ۲۹, شنبه. دوستانی بهتر از آب روان. یکی دو هفته‌ی سخت برای خانواده‌ی ما گذشت. تو این مدت فهمیدم مردم چقدر مهربون و خوبن. درسته که ما تو این شهر به ظاهر غریبیم ولی دوستانی داریم که از فامیل به ما نزدیک‌ترن. دوستانی که دل‌هایی به بزرگی دریا دارن و محبتی به اندازه‌ی تمام دنیا و به قول سهراب، دوستانی بهتر از آب روان. من خودم هیچ‌وقت نتونستم اینطوری باشم. این جور وقت‌ها آدم بد بودن خودش رو کاملا احساس میکنه. باور کن آدمای خوب تو این دنیا خیلی زیادن.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: April 2013
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2013_04_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه. دو سالگی پرواز به بی‌نهایت. دیروز به خاطر مشکلات اینترنت نتونستم این پست رو بنویسم. حالا دیگه وبلاگم دو سالش شده. حس خوبیه که تونستم دو سال هر از گاهی چیزی این‌جا بنویسم. بعضی وقت‌ها برمی‌گردم و نوشته‌های خودم رو مرور می‌کنم. خیلی واسم جالبه، انگار اولین باره می‌خونمشون! واسه من که خاطراتم رو نمی‌نویسم این وبلاگ شده مثل دفتر خاطرات. با خوندنش یاد حال و هوایی میوفتم که موقع نوشتن هر کدوم از یادداشت‌هام داشتم. امتیازهای شما (۱ ها و لای...
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: November 2012
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2012_11_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه. 1582;دایا! 1582;ودم و خودت. 1601;قط ما دو تا. 1606;میخوام هیچ شخص سومی باشه. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. ه.ش. ۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه. حسین، حسین است. نوشتن از حسین و یارانش دشوار است. بزرگ مردی که هیچ قلمی یارای به تصویر کشیدن عظمتش را ندارد. و در نهایت یک تصویر پاناروما از این حضور عاشقانه.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: December 2012
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2012_12_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۱ دی ۹, شنبه. تغییر باید کرد.؟ گاه تغییر کردن دوستان غم انگیزترین سناریوی زندگی است. گاه نیز تغییر نکردنشان انسان را اندوهگین میکند! گاه سخت است دوست داشتن دیگران، همان‌گونه که هستند. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. برچسب‌ها: انسان. مکان: Kuy-e-Daneshgah, Tehrān, Iran. پست‌های قدیمی‌تر. مشاهده نمایه کامل من.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: March 2013
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2013_03_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه. انسان‌ها می‌روند، اشک‌ها ریخته میشود و فراموش کردن آغاز میشود. شاید این ظالمانه‌ترین قانون طبیعت برای ممکن کردن زندگیست. زمان رفتن که رسید، دیگر ماندن جایز نیست. باید رفت. شاید در مکانی دیگر بتوان خوشبختی را یافت. شاید بهشت انتظار ما را بکشد. و چه می‌دانیم، شاید.؟ اما پس از رفتن دیگر بازگشتی وجود ندارد. اگر حتی راهی برای بازگشت باشد، بعد از رجوع جز فراموش شدن را نخواهی یافت. هر چیزی بهایی دارد و هر یک از ما زمانی معین. مکان: Zanjan, Iran.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: December 2013
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2013_12_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه. تو جمع نشسته بودیم، یکی از آشنایان به بچه‌ی ۷ ساله‌ش گفت «برو تبلت رو بیار. از اون‌جایی که خبر نداشتم تبلت خریدن و می‌دونستم که پدر و مادر اون بچه اصلا اهل کار با تبلت و این تکنولوژی‌ها نیستن، کلی تعجب کردم. با خودم فکر کردم که چه دوره زمونه‌ای شده! مردم برای بچه‌ی هفت ساله‌شون چه خرج‌هایی که نمی‌کنن. عجب دوره عوض شده. ما که بچه بودیم اصلا نمی‌دونستیم تکنولوژی چیه. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. مکان: Zanjan, Iran.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: January 2013
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2013_01_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه. کاش یه پاک‌کن داشتم، باهاش قسمت‌هایی از زندگیم رو پاک میکردم. خیلی بده که آدم بعضی وقت‌ها فکر میکنه همه چیز همونطور که هست باقی میمونه و کارایی رو انجام میده که بعدا با عوض شدن شرایط باعث پشیمونیش میشه. ما که معلوم نیست حتی یه لحظه دیگه زنده خواهیم بود یا نه، چطور میتونیم به شرایط اعتماد کنیم و قوانین خودمون یا اعتقاداتمون رو زیر پا بذاریم؟ شما جایی از این پاک‌کن‌ها سراغ ندارید؟ خیلی دارم زجر میکشم. پیوندهای مربوط به این پیام. درد دل با خودم.
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: April 2014
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2014_04_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۳ اردیبهشت ۳, چهارشنبه. یعنی سه سال شد؟! یعنی سه ساله که از نوشتن اولین پست وبلاگم می‌گذره؟ جالبه‌ها، یه روز تصمیم می‌گیری کاری رو شروع کنی، بعدها از این که چند ساله بهش دل بستی و داری اون کار رو انجام می‌دی شگفت زده می‌شی. یادمه اولین روز وضعیت روحی خوبی نداشتم. بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم می‌نوشتم. حالا بعد سه سال از لحاظ روحی بد نیستم ولی بازم بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم می‌نویسم! این سه سال واسه من سال‌های خوب و پر از کسب تجربه بود. ه̴...
flight-to-infinity.blogspot.com
Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...: January 2015
http://flight-to-infinity.blogspot.com/2015_01_01_archive.html
Flight to infinity. پرواز به بی نهایت. ه.ش. ۱۳۹۳ بهمن ۲, پنجشنبه. اولین هفته‌ی کاری. اولین هفته‌ی اولین شغل جدیم گذشت. روزای فوق‌العاده‌ای بودن. در کنار این فرشته‌های کوچولو بودن خیلی لذت‌بخشه. می‌ترسم خیلی زود معتاد بشم و واسه همیشه تو کاری بمونم که به درسی که خوندم ربطی نداشته باشه. خنده‌های عمیقشون، گریه‌های دلسوزشون، قهرهای زودگذرشون، معصومیت و صداقتشون . منو ببندید به تخت، دارم معتاد می‌شم! پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید.
