love-story-love.blogfa.com

scattered.blogfa.com

یادداشت

http://www.scattered.blogfa.com/90021.aspx

دست نوشته های پراکنده. بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند. مرا تحمل باران نیست تو را شهامت خودداری. همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید. ببین چه مرهم شیرینیست برای سختی و دشواری! نوشته شده در دوشنبه پنجم اردیبهشت 1390ساعت 8:35 توسط مریم. من مریم 32 سالمه .شاغلم و4 ساله ازدواج کردم .ساعت های بی کاریم به ورزش و مطالعه میگذره .این وبلاگ هم پراکنده گویی های منه از گفته ها ونگفته ها. ماجراهای من و زندگی من. جز تو كسي نيست مرا(بي نام). مینوسم از تو(یغمای عزیز). خاطرات تحصيل در هند.

hajkhanoum.persianblog.ir

من... - حاج خانوم و حاج آقاشون

http://hajkhanoum.persianblog.ir/post/39

حاج خانوم و حاج آقاشون. ساعت ۱٢:٤٤ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸٩. حالا من هم مادرم! درباره : هرچه باشم در دلم باید عشق باشد.عاشق اگر نباشم به درد جرز دیوار می خورم و پاره آجر شرف دارد به من.هر چند که خوب نگاه کنی او هم عاشق است .سلام. پروفایل مدیر : حاج خانوم. بار دیگر زنده می شوم. من که هیچم و تو که همهای. تلخ تر از هر روز. بر آی ای آفتاب صبح امید. سندرمی به نام دلشوره! خاطرات قشنگ مریسام جون. داستان مهاجرت يك پرستو. دل نوشته های سفید برفی جون. دنیای شیرین عسلی جون. راز گل سرخ.زهرا جون.

hajkhanoum.persianblog.ir

حاج خانوم و حاج آقاشون

http://hajkhanoum.persianblog.ir/archive

حاج خانوم و حاج آقاشون. عناوین مطالب وبلاگ "حاج خانوم و حاج آقاشون". 1662;نجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸٩. بار دیگر زنده می شوم. 1670;هارشنبه ٢٩ اردیبهشت ۱۳۸٩. 1740;کشنبه ۱٢ اردیبهشت ۱۳۸٩. 1670;هارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸٩. من که هیچم و تو که همهای. 1587;ه‌شنبه ٤ اسفند ۱۳۸۸. تلخ تر از هر روز. 1740;کشنبه ٢٦ مهر ۱۳۸۸. بر آی ای آفتاب صبح امید. 1670;هارشنبه ٧ امرداد ۱۳۸۸. 1740;کشنبه ۱٤ تیر ۱۳۸۸. 1580;معه ٢٢ خرداد ۱۳۸۸. سندرمی به نام دلشوره! آخرین پست سال 87. روال عادی رو عشقه! دوشنبه ۳٠ دی ۱۳۸٧. عادت به روضه کرده دلم. من که...

hajkhanoum.persianblog.ir

حاج خانوم و حاج آقاشون

http://hajkhanoum.persianblog.ir/1387/10

حاج خانوم و حاج آقاشون. ساعت ۱٠:۳۸ ‎ق.ظ روز دوشنبه ۳٠ دی ۱۳۸٧. عادت به روضه کرده دلم. ساعت ٢:٢٩ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۱٩ دی ۱۳۸٧. دهه‌ی پر برکت اول ماه عزیز محرم هم گذشت . چه زود . چه حیف . عادت به روضه کرده دلم ، روضه خوان کجاست؟ بعد از هیات هم دوستای حاجی با خانماشون میومدن خونمون و اکثرا تا ٣ ۴ بیدار بودیم و یک شب هم موندن. و دو شب آخر تپلی اومد و موند و با هم زفتیم خونه‌ی یکی از دوستای مامانم که اونجا خیمه می دوختند و من ٢٠ نیت! ٢۵ بهمن به مشهد خواهم رفت و امیدوارم که سفر بعدیم سفر به کربلا باشه. دل نوشته...

hamsafareghamham.persianblog.ir

دلتنگم - تجربه تلخ من

http://hamsafareghamham.persianblog.ir/post/107

سلام ایرانم دو هفته است که برگشتم خونه مشکلات غیر مترقبه پیش اومد و من تنها کسی رو که فراموش کردم خودم هستم به شدت دلتنگ دخترکم هستم . هفته ی پیش باهاش حرف زدم .نمیتونم سوگواری کنم برای دل خودم چون جو خونه خودش سوگوار هست و غصه ی من فقط و فقط باعث داغون شدن بیشتر مادر وپدرم میشه. کلاس گرفتم و از هفته ی اینده تدریسم رو شروع میکنم برام دعا کنید مرسی که نگرانم بودید . سعی میکنم زود به زود اپ کنم . زیر چتر خاطرات من. خاطرات یک زن مغازه دار. جورات پاره و انگشت ازاد. خاطرات یک پزشک قانونی. وقتی تو گریه می کنی.

hamsafareghamham.persianblog.ir

جوابیه - تجربه تلخ من

http://hamsafareghamham.persianblog.ir/post/108

خانم محترمی که میایی اینجا هر چی دلت میخواد میگی . میخوام بدونی که دنیات اینقدر از نظر من کوچیکه که حتی ارزش نگاه کردن هم نداره. شما مواظب زندگی خودت و بچه ات باش . طرز نگاهت به زندگی یه دنیا با من فرق داره پس دیگه لطفا این ورا پیدات نشه . تلنگر هم من احتیاج ندارم در ضمن یادت باشه تلنگر با جفتک خیلی فرق میکنه. اینم از من یاد بگیر برات خوبه. ببخشید خیلی عصبانی بودم. زیر چتر خاطرات من. خاطرات یک زن مغازه دار. جورات پاره و انگشت ازاد. خاطرات یک پزشک قانونی. وقتی تو گریه می کنی.

hajkhanoum.persianblog.ir

خدایا مرا بپذیر... - حاج خانوم و حاج آقاشون

http://hajkhanoum.persianblog.ir/post/35

حاج خانوم و حاج آقاشون. ساعت ۸:۱۳ ‎ب.ظ روز یکشنبه ۱٤ تیر ۱۳۸۸. آی بالا بالا دارم میایم ، با سلامی دوباره به سویت. دارم میایم تا فراموش کنم همه‌ی آنچه بر سر خود آوردم ( ظلمت نفسی و تجرات بجهلی) . دارم میایم و می دانم مرا میپذیری .چرا که خودت مرا خوانده ای. خدایا میدانم که بزرگترین گناه ناامیدی به توست. من با کوله بار امید به سوی تو میایم.تا اجابتم کنی. ای کسی که اشکهای بندگانت را به جان می خری ( یا راحم العبرات). آیا میپسندی که از درگاه تو به جای دیگری رانده شوم؟ حال آنکه من به ریسمان محکم تو چنگ میزنم؟

hajkhanoum.persianblog.ir

حاج خانوم و حاج آقاشون

http://hajkhanoum.persianblog.ir/1387/12

حاج خانوم و حاج آقاشون. آخرین پست سال 87. ساعت ٢:٤٥ ‎ب.ظ روز جمعه ۳٠ اسفند ۱۳۸٧. سال ٨٧ هم با همه‌ی بدیها و خوبی هاش بالاخره تموم شد . هر چند که اولش خیلی خوب نبود اما آخرش(یعنی از محرم به بعد) چند تا از نیت های خیلی مهمم که یکیش هم قبولی حاجی تو کانون وکلا بود ، بر آورده شد . این آخر سالی هم که همش دوندگی بود ولی تموم شد. به سال جدید بسیار امید دارم و امید این رو هم دارم که برای همه سال خوب و آرومی باشه. کامنت های پست قبلیم ١١٠تا شد که این رو هم به فال نیک می گیرم. انگارکه تقصیر اون بوده! میشدند و ما هم...

hamsafareghamham.persianblog.ir

تجربه تلخ من

http://hamsafareghamham.persianblog.ir/1390/6

دوستان عزیزی که از من پسورد خواستید پسورد تمام نوشته ها هست 1020. نوشته شده در ۱۳٩٠/٦/٢۱ساعت ۱:٠٤ ‎ق.ظ توسط شمیلا نظرات . ماهور اینها رو مینویسم که بفهمی چه کسایی با چه نیتی به تو بهترین امکانات رو دادن بدونی که ما تا اخر عمر مدیون دایی و بابا بزرگت هستیم . بدونی که چه کسی برات دل سوزوند و اینده ی تو رو ساخت . بدونی که دایی مجرد تو حق پدری به گردن تو داره و بدونی که اون کسی که اسم پدر رو برای تو یدک میکشه فقط یه اسمه نه چیز دیگه . سلام دوستهای مهربونم . یه سری 13 اگوست اومدن و سری دوم 20 اگوست . با س...

hamsafareghamham.persianblog.ir

تجربه تلخ من

http://hamsafareghamham.persianblog.ir/1390/3

امروز روز پدر هست این روز زو به تمام پدران واقعی تبریک میگم . گفت مامان من توی فیس بوکم نوشته بودم. U never was der fo me wen i needed u. U never gave me shoulder to cry on. U never made me happy wen i was down. Bt i will always have a person hu i can col mom. وقتی که غصه داشتم هیچ وقت اشکهای منو پاک نکرده و هیچ وقت موقع شادی من هم حضور نداشته ولی در عوض مادری دارم که دوستش دارم . دوستهای زیادی از من رمز خواستن رمز هست ١٠٢٠ به زودی رمز رو برمیدارم البته هر وقت بتونم و وقت کنم . مرسی از پیغام هاتون. فهمید...