ahmadaliagha.blogspot.com
قلعه تاناتوس
http://ahmadaliagha.blogspot.com/2004_07_01_archive.html
Saturday, July 31, 2004. گفته بودم که تو همون بچگی اگه زیاد التماس می کردم مامانم زودی بر می گشت.گفته بودم که مطمئنم خدا هم بر می گرده. فکر کنم بر گشته. باز همین جاست.باز میشه بهش تکیه کرد. حالا وقتی به آسمون نگاه می کنم، نمیرم تو فکر اینکه این آنتنی که اونجاست مال چیه و چه نوعیه و توانش چقدره. حالا باز چند درجه نقطه دیدمو می برم بالاتر.خودشو می بینم. ولی هنوز نفهمیدم آنتن خدا چه مدلیه.شاید ایزوتروپ. یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم؟ احمدعلی ساعت 11:01 PM نوشت. و هب لنا من لدنک رحمة. احمدعلی ساعت 12:1...
doostak.blogsky.com
تأیید - دوستک
http://www.doostak.blogsky.com/1386/12/21/post-34
دوست کوچکی برای آنان که دوستشان دارم. سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386. واسیلی هم نظر منو تأیید می کنه. من دارم مریض میشم. از الکترون تا واقعیت. دلم براش تنگ شده بود. همه راهها به قله قاف ختم می شوند. چی چرا و کجا. زندگیت رو بکن پسر! نمی دونم چی چی. تعداد بازدیدکنندگان : 25565.
doostak.blogsky.com
من دارم مریض میشم. - دوستک
http://www.doostak.blogsky.com/1387/03/09/post-37
دوست کوچکی برای آنان که دوستشان دارم. پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387. من دارم مریض میشم. دلم برای اینجا تنگ شده بود. دلتنگی به عمق یک افسردگی. من دارم مریض میشم. از الکترون تا واقعیت. دلم براش تنگ شده بود. همه راهها به قله قاف ختم می شوند. چی چرا و کجا. زندگیت رو بکن پسر! نمی دونم چی چی. تعداد بازدیدکنندگان : 25564.
doostak.blogsky.com
هستی چیست؟ - دوستک
http://www.doostak.blogsky.com/1387/03/24/post-40
دوست کوچکی برای آنان که دوستشان دارم. جمعه 24 خردادماه سال 1387. هستی از عدم (و در عدم) ایجاد شده. پس باید چیزهای دیگری هم در عدم باشند. جهانهای دیگر. در جهان ما یک چیز معین (جوهر) مثل نفس انسان در طول زمان به طور پیوسته وجود دارد و در هیچ زمانی در دو جا وجود ندارد. یعنی به زمان و مکان وابسته است. در عدم چطور؟ من دارم مریض میشم. از الکترون تا واقعیت. دلم براش تنگ شده بود. همه راهها به قله قاف ختم می شوند. چی چرا و کجا. زندگیت رو بکن پسر! نمی دونم چی چی. تعداد بازدیدکنندگان : 25566.
ahmadaliagha.blogspot.com
قلعه تاناتوس
http://ahmadaliagha.blogspot.com/2004_06_01_archive.html
Wednesday, June 30, 2004. یه دوستی نوشته که "درد تو درد بی دردیه". من یادم نمیاد که ادعا کرده باشم دردی دارم. یه موقعی داشتم.بد جوری هم.ولی به روشهای فیزیکی و شیمیایی کنترل شد رفت. حالا مثل هرکسی فقط گاهی دلم می گیره، گاهی ناراحتم، گاهی هم خوشحال.ولی دردی ندارم. لطفا به من نگو که درد ندیدی و .من چیزهایی تو این یه ساله دیدم که هیچکدومتون تو خواب هم نمی بینین(در مورد آدمای دیگه البته). احمدعلی ساعت 7:41 PM نوشت. خوشحال و خندانی از اینکه آخرین امتحان لیسانس بود.عجالتا هیچی مهم نیست. همون روش سنتی.تفأل.
doostak.blogsky.com
دوران مار - دوستک
http://www.doostak.blogsky.com/1387/01/18/post-35
دوست کوچکی برای آنان که دوستشان دارم. یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387. زمانی که چنین گفت زرتشت رو میخوندم، اگه اشتباه نکنم یه جا یه تعبیری داشت از ماری که داره دم خودش رو میخوره! اون موقع درست نفهمیدم ولی چند روز پیش که داشتم میشل فوکو میخوندم، فهمیدم منظورش چی بوده. قضیه از این قراره:. حس میکنم بعضی از کتابهایی رو که قبلا خوندم باید دوباره بخونم. معانی جدیدی ازشون برداشت میکنم. من دارم مریض میشم. از الکترون تا واقعیت. دلم براش تنگ شده بود. همه راهها به قله قاف ختم می شوند. چی چرا و کجا. زندگیت رو بکن پسر!
ahmadaliagha.blogspot.com
قلعه تاناتوس
http://ahmadaliagha.blogspot.com/2004_05_01_archive.html
Sunday, May 30, 2004. خواهر کوچولوی من سه سال پیش یه جوجه فسقلی گرفت. بزرگش کرد.خیلی دوسش داشت.یعنی قطعا بیشتر از من اونو دوست داشت! چند روز پیش مرد. مث مادری که بچش مرده. احمدعلی ساعت 10:00 PM نوشت. میگه من دارم با ترس از مرگ زندگی می کنم. میگه من دارم به جای زندگی، مردگی می کنم. به نظر شما راست میگه؟ احمدعلی ساعت 9:59 PM نوشت. مارمولک خوب فیلمی بود.نه به این خاطر که خیلی خنده دار بود، که فیلمهای دیگه صدبار از این نظر بهترن. فیلم خوبی بود به خاطر دیالوگ هاش، که بعضی جاها مث چماق خورد تو سرم:. اصولا توی ...
ahmadaliagha.blogspot.com
قلعه تاناتوس
http://ahmadaliagha.blogspot.com/2004_03_01_archive.html
Wednesday, March 31, 2004. بند دوم مرغ سحر.با همان آهنگ بخوانيدش:. عمر حقيقت به سر شد. عهد و وفا بيثمر شد. ناله عاشق، ناز معشوق. هر دو دروغ و بياثر شد. راستي و مهر و محبت بهانه شد. قول و شرافت همگي از ميانه شد. واز پي دزدي ،وطن و دين بهانه شد. زارع از غم، گشته بيتاب. ساغر اغنيا پر مي ناب. جام ما پر ز خون جگر شد. اي دل تنگ، ناله سر كن. واز قوي دستان حذر كن. ساغي گلچهره بده آب آتشين. نغمه دلكش بزن اي يار دلنشين. ناله برار از قفس اي بلبل حزين. كز غم تو،سينه من. ولي اصل قضيه همان اوليست:. چرا هزار تا چيز ديگه.
ahmadaliagha.blogspot.com
قلعه تاناتوس
http://ahmadaliagha.blogspot.com/2003_05_01_archive.html
Friday, May 30, 2003. تو را سري است كه با ما فرو نميآيد. مرا دلي كه صبوري ازو نميآيد. كدام ديده به روي تو باز شد همه عمر. كه آب ديده به رويش فرو نميآيد. شجريان و پسرش اين رو عالي ميخونن.به نوبت هركدوم يه مصرع.صدا ها هم كه خدا. احمدعلی ساعت 4:25 PM نوشت. Thursday, May 29, 2003. يعني كي به قول معروف يه كمي پايدار ميشم،حالا مثبت يا منفي! بابا آدم بايد بالاخره تكليفشو با خودش بدونه.چه جور جونوريه مثلا! من فكر ميكردم كه دامنه نوسانات من كم شده، ولي حالا ميبينم كه نه،بيشتر هم شده! خودشم نمي دونه چي داره ميبافه!