mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir
گلبرگ خیالتنها خیال است لحظه ای فراموشی را
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/
تنها خیال است لحظه ای فراموشی را
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
3.8 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
50
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
3.766 sec
SCORE
6.2
گلبرگ خیال | mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir Reviews
https://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir
تنها خیال است لحظه ای فراموشی را
mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir
نویسندگی(3) - گلبرگ خیال
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/post/11
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. مانند ساختمان سازی است نیاز به عناصر و موادی دارد. چهارده گام. 1- پیدا کردن سوژه. فکر خام که به ذهن خطور می کند.جرقه های نخستین و مایه ی داستان). شبکه ی استدلالی و روابط علت و معلولی)، باورپذیر باشد و تصادفی نباشد.
همراهی که همراه نیست. - گلبرگ خیال
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/post/13
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. همراهی که همراه نیست. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. بامداد سومین روز عید. دیروز وقتی یادم افتاد که کلی کار دارم تا ۵ صبح چشم رو هم نگذاشتم. اولین کاری که کردم برای اغنای کنجکاوی سرچ زدم و کلی گشتم. از ویکی پدیا بگیر تا. . ساعت مچی ام را نگاه کردم ب...
شهر زاد؟کیانا؟عسل؟؟!! - گلبرگ خیال
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/post/6
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. مدیر گفت: این بچه رو تازه ثبت نام کردند،اسمش را از پرونده اش نگاه کردم شهرزاد. صدایش کردم: شهرزاد. کاملا با نامش غریبه بود. کنارش زانو زدم :اسمت چیه خوشگل خانم؟ گفت :نه. و به سرعت از کنارم دوید به سمت حیاط. عسل خودش را...
نویسندگی (قسمت دوم) - گلبرگ خیال
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/post/10
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. انواع قالب های نگارشی:. مقاله، گزارش،تاریخ،شعر،قطعه های ادبی, سفرنامه، نمایش نامه، فیلم نامه، سرگذشت نامه(زندگی نامه)، نامه نگاری، خاطره نویسی، تک نگاری، یادداشت های روزانه، قصه، حکایت، داستان. نوشته ای که از آن برای ف...
نویسندگی (قسمت اول) - گلبرگ خیال
http://mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir/post/9
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. یک نویسنده، مادر زاد (از شکم مادر) ، نویسنده به دنیا نیامده است. آن چه مهم است: اول خواندن است، اول خواندن است، اول خواندن است. دوم علاقه و تلاش در نوشتن است. چخوف می گوید: «تا می توانی بنویس،. برای یک نویسنده خوب شدن:.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
شكوفه هاي سنجد - هیس
http://www.arash-g.blogfa.com/post-9.aspx
وقتی می اید از درونم. وبر نوازشم دست نکشید. در امتداد یک خط. بر نقطه ای نا معلوم وبی مفهوم. تا تمامی لذت تنهایی او را در آغوش بکشم. من نوازش تن عریان شب را. که از حریری سفید پوشیده باشد. ولباهایش را می بوسم. بر نوازشم دست نکشید. نوشته شده در پنجشنبه ششم آبان ۱۳۸۹ساعت 10:35 توسط arash. فراق ووصل چه باشد رضاي دوست طلب. كه حيف باشد از او جز او تمنايي. كسي كه مثل هيچكس نيست. كسي كه مثل هيچ كس نيست. روي بال شاپرك ها. باراني ترين لحظه ها. همین است که هست. پسری از مشرق زمین. دانلود کتاب های صوتی.
شكوفه هاي سنجد
http://www.arash-g.blogfa.com/8905.aspx
دوست عزیزی به چهار مورد از نظراتم پاسخ داد اما مورد پنجم را نوشته بود، خودم اضافه می کنم. که ربطی به داستان نداشت .ومورد پنجم این بود که (چرا به روز نیستم)؟ راستش حق با ایشان بود ومن مدتیست که بروز نیستم اما چرا؟ اما مثل اینکه نفرین گاهی دامن هر کس را می گیرد. صدای تلویزیون هم ایجاد مزاحمت میکرد .کانال خارجی بود مثل اینکه استانبولی حرف می زد! دیگر رگ پیشانیش تیر نمی کشید ودلش پیچ گوشتی نمی خواست.آرزو کرد کاش صبح نمی شد. نوشته شده در جمعه هشتم مرداد ۱۳۸۹ساعت 19:18 توسط arash. كه حيف باشد از او جز او تمنايي.
شكوفه هاي سنجد - در من چه ديدي؟
http://www.arash-g.blogfa.com/post-5.aspx
در من چه ديدي؟ د ر من چه ديدي؟ ورفتي تا مرز سكوت. سپاس گفتي در بهت من. نمي خوام باور كنم بودنت را. حتا ناشناس در واپسين دور ها .در افق. در من چه ديدي. واي باز قصه آغاز شد. وزندانباني سخت شكنجه گر. اي كاش بگسلد بند از تنم. بس است هر دم خنجري شد. و هر باز دمي تيزتر از آن. در من چه ديدي. نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۸۹ساعت 10:2 توسط arash. فراق ووصل چه باشد رضاي دوست طلب. كه حيف باشد از او جز او تمنايي. كسي كه مثل هيچكس نيست. كسي كه مثل هيچ كس نيست. روي بال شاپرك ها. باراني ترين لحظه ها.
شكوفه هاي سنجد - جزيره
http://www.arash-g.blogfa.com/post-3.aspx
به سر زميني پاك وآرام. مي داني بودنت را باور نداشتم. تو تمامي سنگيني غم خود را. بر تنه درختي مرده انداخته بودي. ونگاه خود را به دورترين. كف موج ها پرانده بودي. گره زده بودي تماشا را. در هياهوي بارش باران و. ونعره امواج گم شده بود. به قدر زيبايت شهامت داشتي. همچون همان دو قطره اشك. اهسته ونرم روبرويت نشستم. تا ببندم فروغ جاويدان نگاهت را. لاجرم من ماندم ومن. از روي گونه هايت. اهسته به دريا سپردم. تو نگاهت را به دورترين. كف موج ها پرانده بودي. نوشته شده در پنجشنبه ششم خرداد ۱۳۸۹ساعت 9:9 توسط arash.
شكوفه هاي سنجد - تو جیه یک گناه
http://www.arash-g.blogfa.com/post-12.aspx
تو جیه یک گناه. ودکا را توی لیوان ریخت وبه زن گفت: من زدم.تو چی؟ زن لیوان را گرفت ویک نفس بالاکشیدووقتی چیپس سیب زمینی را زیر دندانش خرد می کرد گفت: ترجیح میدم قبلش.صبح که زن می خواست برودمرد کیف پولش را باز کرد ودو تا تراول به طرف او گرفت.زن با تعجب گفت دوبل؟ برای کاری که نشده؟ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۸۹ساعت 9:49 توسط arash. فراق ووصل چه باشد رضاي دوست طلب. كه حيف باشد از او جز او تمنايي. كسي كه مثل هيچكس نيست. كسي كه مثل هيچ كس نيست. روي بال شاپرك ها. باراني ترين لحظه ها. همین است که هست.
شكوفه هاي سنجد - سرم
http://www.arash-g.blogfa.com/post-6.aspx
وقتي انگشت هامو ،روي بدن نرمش كشيدم حسي عجيبي بهم دست داد.چه پوست صاف وتني نرم داشت؟ خيلي لطيف بود.با همه وجودش نوازشم ميكرد.وقتي بدن سردش رو روي سينه هام مي كشيد.حس مي كردم ردي از لرزش وشور تا عمق جانم مي دويد. دلم مي خواست خال كوبي هاي كمرش رو تما شا كنم .وسوسه انگيز وقشنگ بود. خوشحال بودم امروز شانس با من بود .خيلي وقت بود كه زيبايي، به اين دلربايي رو تصاحب نكرده بودم. حاضر بودم بهترين ها رو برايش بخرم.هر چي بخواد. قيمتش بيشتر از اينها بود. وبوسيد م واو هم با زبانش لب هايم را خيس كرد. روي بال شاپرك ها.
شكوفه هاي سنجد
http://www.arash-g.blogfa.com/8908.aspx
وقتی می اید از درونم. وبر نوازشم دست نکشید. در امتداد یک خط. بر نقطه ای نا معلوم وبی مفهوم. تا تمامی لذت تنهایی او را در آغوش بکشم. من نوازش تن عریان شب را. که از حریری سفید پوشیده باشد. ولباهایش را می بوسم. بر نوازشم دست نکشید. نوشته شده در پنجشنبه ششم آبان ۱۳۸۹ساعت 10:35 توسط arash. فراق ووصل چه باشد رضاي دوست طلب. كه حيف باشد از او جز او تمنايي. كسي كه مثل هيچكس نيست. كسي كه مثل هيچ كس نيست. روي بال شاپرك ها. باراني ترين لحظه ها. همین است که هست. پسری از مشرق زمین. دانلود کتاب های صوتی.
شكوفه هاي سنجد
http://www.arash-g.blogfa.com/8903.aspx
يك ربع به عشق. وارد مغازه شدم.داشت به يك موسيقي با صداي مردي جوان گوش مي داد.به نقطه اي زل زده بود.انگار من را نمي ديد! ساعتم را گذاشتم روي پيشخوان وگفتم:سلام آقا. مثل خواب زده ها پريد وترسيد. تازه متوجه شده بود من انجا هستم. ساعت را برداشت پارچه سفيدي روي زانوهاش پهن كرد وعدسي عجيبي به چشمش نصب كرد ومشغول بررسي ساعت شد.صداي مرد جوان همچنان مي خواند. بفرماييد.درست شد.حالا ديگه كار مي كنه. ساعت را برداشتم و پرسيدم چقدر شد؟ قابلي نداره.پونصد تومن . سوال كردم: ساعت شما؟ حتما تا حالا مدام كار كرده ونخوابيده؟
گوهر - گاهی به آسمان نگاه کن...
http://lifestories.persianblog.ir/post/15
گاهی به آسمان نگاه کن. اضافه به علاقمندی ها. مرد زاهدی که در کوهستان زندگی می کرد، کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی در کند.سنگ زیبایی درون چشمه دید.آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی با حالت ضعف افتاده بود.کنار او نشست و از داخل خورجینش نانی بیرون آورد و به او داد. مرد گرسنه هنگام خوردن نان، چشمش به سنگ گران بهای درون خورجین افتاد.نگاهی به زاهد کرد و گفت:« آیا آن سنگ را به من می دهی؟ Raquo; زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
50
پايان
از دست رفته
اگر دنیا ماندنی بود به تو نمی رسید. سخت است وقتی از بغض گلودرد می گیری و همه می گویند:لباس گرم بپوش. اشتباه از من بود. کسی را پاشوره می کردم که از تب عشق دیگری می سوخت! نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ساعت 20:21 توسط mahboubeh. حرف های ما هنوز ناتمام. تا نگاه می کنی. باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از ان که باخبر شوی. لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود. ایای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چه قدر زود دیر می شود! نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ساعت 20:16 توسط mahboubeh. هرکه را دور کنی دور و برت می اید. نوشته شده در یکش...
mahboubeh-derakhshan.blogfa.com
گوهر وجود
بهره وري ذهن، پالايش ذهن ، رنگ درماني ، مفناطيس درماني و . اندیشه های ما بسیار قدرتمندند. یک جمله ،یک زندگی. پارسی هرگزنمی می رد:زادمهرهمیشه پارسی(حسن توکلی رودسری). اجناس شگفت انگیز وارزان. دوباره می سازمت میهن. زادمهر ، به نام نامی مهر . ( دلسروده های حسن توکلی رودسری ). كانون فرهنگي هنري نورالائمه شميل. دلتنگ دلتنگی های آسمان. فرهنگ و هنر ایرانی. انسان شناسی در دنیای امروز. زاد مهر مهر آفرین. بیتر هرچی در مورد رپ(دانیال). گمراهی چیزی است که همه آن را تجربه می کنند. اتحاد روح و جسم است . پاکسازی می کند .
گلبرگ خیال
تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. خستگی ها زیاد و دلگیری ها زیادتر شده. منتفرم از ریاکاری ها و دورویی ها. اردی بهشت یعنی بهشت اما این اردیبهشت جهنم بود. سیاه مشقهایم را جلویم می گذارم جز فرسودگی ها چیزی نیست. می نویسم که مدتهاست ننوشته ام . می نویسم تا روی دیوار شکسته و خسته ی من، یادگاری ننویسند. خسته ام از همه چیز. می خواهم خودم به دست خود خراب شوم تا ققنوس دیگری زاده شود. آتش می کشم تا آتشی تازه التهاب یابد. این آتش مرهمی خواهد بود بر آتشی که گذشت. جمله ی جسم و جانم، فریاد است. حسین ای مهتر خوبان!
mahboubeh-shahrzad.persianblog.ir
گلبرگ خیال
از دهخدا تا آفتاب. یادداشتی بر داستان"من ماهی سقنقورم" از کتاب"همین است. کوته داستانی از من. مؤلف در من راوی. وقتی همه چیز رنگ می بازد. همراهی که همراه نیست. سال نو- فصل نو- ماه نو- روز نو= نوروز. باز هم ذهن را به آشوب کشیده ام . تنها خیال است لحظه ای فراموشی را. نویسنده: نیما - ۱۳٩۱/۳/٢٥. گله ای در خواهشم نیست. شکایت در مرام نا خوشم نیست. به یاد و خاطری شب می کنم صبح. که او را هیچ جایی، در خاطرم نیست. دل سرکشم را پی می کنم هی. که غیر او هیچ آرام و سر خوشم نیست. ترا ای نوشین، ای صبر، مرا مهلتی ده. همیشه ...
ماه خانم
خدايا گر زارم در تو زاريدن خوش است* * * ور نازم به تو نازيدن خوش است* * *خداوندا شاد بدانم که بر درگاه تو ميزارم * * * به اميد آنکه روزي در ميدان فضيلت به تو نازم * * * * يک نظر در من نگري و دو گيتي به آب اندازم* * *خواجه عبد الله انصاری. بيا من رو با بيل بزن. پنجره ای رو به عشق. من یک ایرانی هستم. 1580;معه ۱٤ فروردین ،۱۳٩٤. بعد از چند سال برگشتم. ماه خانم فراموش شده بود. شاید کلا خودم را فراموش کرده بودم. شایدم گم کرده بودم. دارم یواش یواش پیدا میکنم. هنوز نفس نفس میزنم و نفسم بالا نیامده. نمی خوام عروس...
دختـــــــــــرک تنها در جاده بغـــــــض
دخترک تنها در جاده بغض. در این دنیای بزرگ. میشه جواب تمام احساس عاشقانت. میشه انگیزه ادامه زندگیت. میشه درمون تمام درهات. ای انگیزه زنده بودنم. ای جواب احساس عاشقانه ام. نوشته شده در شنبه سیزدهم مهر 1392 ساعت 23:51 توسط محبوبه. دلم نه عشق ميخواهد ، نه دروغهاي قشنگ. نه ادعاهاي بزرگ ، نه بزرگهاي پر ادعا. دلم يک فنجان قهوه داغ ميخواهد و يک "دوست". که بشود با او حرف زد و بعد پشيمان. نوشته شده در جمعه بیست و دوم شهریور 1392 ساعت 15:18 توسط محبوبه. بیشتر از هر زمانی. دوست دارم خودم باشم! راس از دست دادن را .
دختر پسر پائیزی
دست نوشته های روزانه. دیشب کلی خندیدیم و مشاجره کردیم که مهریه چندتا کلی گفتم من که ۷۷۷ سکه رو دوست دارم کلا. آخرش به این نتیجه رسیدیم که ۳۱۳تا سکه با ۳دانگ خانه من راضی شدم. نوشته شده در پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۸۹ساعت 10:33 توسط محبوبه. پسره زنگید گفت ممدمون اومد بی ادبه آقا محمد حسین. قراره بریم بیرون شیرینی دایی شدنشو بده کلی خوشحاله. ورودتو تبریک می گم. نوشته شده در پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۸۹ساعت 10:28 توسط محبوبه. امروز کلی حرف دارم واسه زدن از کجا شروع کنم. قبل از ورود داخل خونه دختره پاییز. آغاز حرف و حدیث.
محبوبه ی شب ...
محبوبه ی شب . به نام محبوبترین محبوب دلم . در دنیایی که در آن روزی روح خودم مرا ترک خواهد کرد. از دیگران انتظار نباید داشت! نوشته شده در یکشنبه 13 مهر1393ساعت 22:18 توسط mahboubeh. همیشه نباید حرف زد. گاهی باید سکوت کرد. حرف دل که گفتنی نیست! کسی که با یک نگاه کردن به چشمت. تا ته بغضت را بفهمد. نوشته شده در پنجشنبه 13 شهریور1393ساعت 22:41 توسط mahboubeh. بی شمارند آن هایی که نامشان "آدم " است . من به دنبال کسی می گردم که . نه "آدم "باشد ، نه "انسان"،نه "دوست" و نه "رفیق صمیمی". تنها" صاف" باشد و" صادق ".
عشق من
نوشته شده در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۱ساعت 19:38 توسط محبوبه. سه چیز قشنگترین لحظات زندگی من است. نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 1:4 توسط محبوبه. همه از تو میخواهند بدهی. من از تو میخواهم بگیری. این همه حس دلتنگی را از من بگیر. نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 0:32 توسط محبوبه. من تو را ناب ترین. شعر زمان می دانم. تا ابد در دل من میمانی. نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 0:26 توسط محبوبه.
