khayatbashi.blog.ir
خونسردی من حفظ ظاهر بود,من جای مشتام روی دیواره :: اشتباهات بی پایان من
http://khayatbashi.blog.ir/post/150
اشتباهات بی پایان من. زندگی یه دختر مغرور. خونسردی من حفظ ظاهر بود,من جای مشتام روی دیواره. جمعه ۲۸ آبان ۹۵. واسم مهم نیستا ولی خب باع ث شده به از ماه خودمم. دل چرکین باشم اصلا هرچی که به اون ربط داشته باشه حس بد بهم میده. تولد خودم 22 بود ولی به خاطر اینکه خالمینا اومده بودن خونمون یه شب قبلش. سونیا واسم یه کیف خریده که خیلی دوسش دارم. بابا ازاین دستبند چرما که روش یه تیکه طلاس گرفته با یه شیشه قلیون. یادتونه که شیشه قلیونم شکسته بود. مامان 100 تومن بهم داد باشایانم که قهرم. بامرتضی هم قهرم فعلا. درکل م...
mrspaeeez.blogsky.com
عروس پاییز
http://www.mrspaeeez.blogsky.com/1395/10/02
پنجشنبه 2 دی 1395 ساعت 10:24. سلامممممم روز دوم زمستونیتون بخیر و سلامتی. طوری که سه بار رفتم زیر سرم و یه هفته کامل خونه خوابیدم و مامان جونم اومد پرستاریم. با اینکه مریض بودم ولی عالی بود موندن مامانم پیشممممم. بعد از مریضیم هم رفتم سر کار و با کوهی از کار مواجه شدم. چقدر امسال زووووود گذشت انگار دیروز عید بود الان رسیدیم به زمستون و بعدشم عیدهه. شب یلدا هم ما تنها بودیم. من لبو و باقالی خریدم وعلیم انار و میوه و تخمه خرید. پسر عمه علی که ازش دو سال کوچیکتره نینیشون آخر ماه به دنیا میاد. راستش من یه وب...
mrspaeeez.blogsky.com
عروس پاییز
http://www.mrspaeeez.blogsky.com/page/3
جمعه 25 تیر 1395 ساعت 23:06. یه مدت طولانی نبودم.خیلی اتفاقا افتاد.رفتیم عکس اسپرت انداختیم.بد نبود در کل راضی بودم. کارتهای عروسیمونو سفارش دادیم . خرید عروسیو تا حد زیادی انجام دادیم. منم کلاس زبان ثبت نام کردم. تو تموم این سر شلوغیها وقت نوشتن داشتم فقط حسش نبود و انگیزه برای نوشتن نداشتم متاسفانه. این روزهای نزدیک به عروسی چرا اینجوریه؟ پر بداخلاقی و خیلی بد متاسفانه. میخواستم نیام دوباره ناله کنم واسه همین کمتر اومدم. ولی خب دلیل نمیشه چون اومدم حتما حالم خوب باشه. اومدم بنویسم شاید بهتر شدم. چقدر ه...
mrspaeeez.blogsky.com
عروس پاییز
http://www.mrspaeeez.blogsky.com/page/4
شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 00:38. سلام دوستای گلم خوبید خوشید چه میکنیین با گرما؟ حالا اینجا که خوبه علی که تو جهنم جنوب داره کار میکنه. خدا تحمل بده به بهش واقعا هواش بده. من حتی تو فصل سرد هم که رفتم نتونستم هوای اون مناطق و تحمل کنم. خب بریم سراغ تعریفیها. یسری اتفاق افتاده تو محل کارم که وقت نشد بگم. یادتونه یگانه واسه کارآموزی اومد پیشمون؟ با توجه به اینکه من تیر از اینجا میام بیرون یکی از بچه های امور مالی و فرستادن پیشم که هم کارارو خرد خرد تحویل بگیره هم بعداز من جایگزین من بشه اسمش هم آذره. اول یکم ...
mrspaeeez.blogsky.com
عروس پاییز
http://www.mrspaeeez.blogsky.com/1395/09/11/post-141
پنجشنبه 11 آذر 1395 ساعت 18:33. سلام دوستای عزیزم . چه میکنید با سرما و برف و بارون؟ میدونم خیلی وقته ننوشتم. واقعا وقتش و حوصله اش و نداشتم. زندگی متاهلی از جیزی که فکر میکردم سختتر بود. تازه الان تونستم خودم یکم وفق بدم. روزهای اول هر چی بود فقط دعوا و بداخلاقی و قهر بود. هر دو تامون بچه شده بودیم و سر چیزای الکی دعوا میکردیم. منشا اصلیشم خانواده اش بودن. خانواده اش هیچچچچچچچ کاری برای ما نکردن حتی کادوی عروسی ندادن بعد توقع دارن ما برای مادر زن سلام کل ایل و طایفه اشون و دعوت کنیم. بعد توقع خلعتی دارن.
mrspaeeez.blogsky.com
عروس پاییز
http://www.mrspaeeez.blogsky.com/1395/07
چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت 17:14. سلام دوستهای گلم خوبید خوشید؟ میدونم خیلی وقته ننوشتم ولی اگه بدونید چقد اتفاق افتاده برام میبخشینم حتما. پنجشنبه دو روز مونده به عروسی رفتم سالن. اصلاح و رنگ ابرو انجام دادم. صورتم و پاکسازی کردم. و به اصرار فراوااااان همسر محترم موهامو رنگ کردم. که رنگ کار سالن گفت برای یه دست شدن موهات باید دکلره کنی و ۴۵۰ تومان اضافه تر پرداخت کردم. خلاصه 10 صبح اونجا بودم و 6 عصر کارم تموم شد. جمعه هم فقط تو خونه چرخیدم. بالاخره شنبه شد روز عروسیمون. گفت گذاشتم رو ماشین ولی الان نیست.
khayatbashi.blog.ir
احوال این روزای ما! :: اشتباهات بی پایان من
http://khayatbashi.blog.ir/post/162
اشتباهات بی پایان من. زندگی یه دختر مغرور. احوال این روزای ما! پنجشنبه ۱۶ دی ۹۵. همه چی اروم نیس ولی خب خوبم! چون خیلی وقته نبودم میخوام اول تیتر چیزایی که میخوام واستون. تعریف کنم و بنویسم! حسین اقای نفرت انگیز. فاطی پ و نی نی تو شکمش. اقا این یه پست تقریبا طولانیه هرکی حال نداشت نخونه تهش اینه که من. از مرتضی بگم که دوسه روز قبل از شب یلدا با هم بیرون رفتیم این دفعه با. دفعه های قبل فرق داشت! ولی خب من هنوزم همون چاقالوی بدجنسم که دوسش نداره. یه هفته اونجا کار کنم و بعد بهم کار میده بیارم مغازه خودم.
khayatbashi.blog.ir
اشتی! :: اشتباهات بی پایان من
http://khayatbashi.blog.ir/post/151
اشتباهات بی پایان من. زندگی یه دختر مغرور. دوشنبه ۱ آذر ۹۵. ساعت یه ربع به سه نصفه شبه و من خوابم نمیاد. مرتضی ساعت ۱۱ ونیم خوابید و منم ازاونموقع دارم تو اینترنت میچرخم! با مرتضی پریشب اشتی کردم! یه بازی دانلود کردم که چندسال پیش تو کامپیوتر داشتیمش,خیلی باحاله. ۴نفر تو یه شهر پر از زامبی! خلاصه اونو دانلود کردم و ساعت ۱۲شب نشستم سر بازی و یهودیدم. ساعت شده۳و گوشیم داره زنگ میخوره,مرتضی بود! میگه بیا اشتی کن! میگم نه من قهرم اشتی هم نمیکنم. میگه خب بگو چیکار کنم اشتی کنی؟ صبحت بخیر.خوبی گلم؟ بعضی صحنه ه...
khayatbashi.blog.ir
خیییییلی سرده :: اشتباهات بی پایان من
http://khayatbashi.blog.ir/post/152
اشتباهات بی پایان من. زندگی یه دختر مغرور. چهارشنبه ۳ آذر ۹۵. اقاچقدر سردشده ها یخ زدم امروز تو مغازه. امروز رفتم اون مانتوم که چندروز پیش برش زدمو دوختم خوشگل شد. هرچند یه جاش به دلم نمیشنه فردا میرم عوضش میکنم. دیروز ارزو زنگ زد گفت میخواد بیاد مغازه منم تو مغازه گاز ندارم برقمم. همینجوریش کلی مصرف دارم دیگه بخوام بخاری برقی بزنم باید دوبرابر اجاره. مغازه پول برق بدم ,واسه همین یه پیکنیک بردم اونجا روشن میکنم یه کتری بزرگم. میزارم روش که ابش بجوشه و بخارش تو مغازه باشه. ارزو هم جیغ میزد! چرخکاری یاد بد...