manvadoost-e-ghoolam.blogfa.com

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - تقدیمی به خودمان

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-1.aspx

پروانه ی بی پروا. اینجانب.من.پروانه .21 ساله.دختر ایران.همینجا.همین لحظه.ورود ارزشمند خود را.به جمع وبلاگ نویسان.با افتخار.تبریک میگویم. حس من اشتباه نمیکند،که تو با منی. بگو که اشتباه نمیکند،. دلهره ی خداحافظی داشته باشم. عشق مانند هوا در همه جا جریان دارد. تو قدری نفسهایت را جانانه بکش. این بی پروایی ذهن من است که جشن گرفته میشود! روزانه هاي سانا و سامي. قول و قرارهایی زیر درخت بید. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. بوته هاے وحشے درد من. اس پرسو با طع م پاستیل فرانسوی.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - ...

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-14.aspx

پروانه ی بی پروا. ميگه: يه روز خوب مياد. حالا واقعا يه روز خوب مياد؟ حس من اشتباه نمیکند،که تو با منی. بگو که اشتباه نمیکند،. دلهره ی خداحافظی داشته باشم. عشق مانند هوا در همه جا جریان دارد. تو قدری نفسهایت را جانانه بکش. این بی پروایی ذهن من است که جشن گرفته میشود! روزانه هاي سانا و سامي. قول و قرارهایی زیر درخت بید. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. بوته هاے وحشے درد من. اس پرسو با طع م پاستیل فرانسوی.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - حق با خداست!

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-11.aspx

پروانه ی بی پروا. زني در مرغزار قدم ميزد و به طبيعت مي انديشيد. او به يک مزرعه ي کدو تنبل رسيد. در گوشه اي از مزرعه يک درخت با شکوه بلوط قد برافراشته بود. زن زير درخت نشست و در اين انديشه فرو رفت که چرا طبيعت بلوطهاي کوچک را بر روي شاخه هاي بزرگ قرار داده و کدو تنبل هاي بزرگ را بر روي بوته اي کوچک. سپس با خود گفت: "خدا هم با اين خلقتش دسته گل به آب داده است! او بايد بلوطهاي کوچک را بر روي بوته هاي کوچک قرار ميداد و کدو تنبل هاي بزرگ را بر روي شاخه هاي بزرگ.". سپس زير درخت بلوط دراز کشيد تا چرتي بزند.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا -

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-6.aspx

پروانه ی بی پروا. از تمام راز و رمزهاي عشق،. جز همين سه حرف. جز همين سه حرف ساده ي ميان تهي،. چيز ديگري سرم نميشود. راستي دلم چه ميشود؟ اين که در قلبت جاي دارم خيلي خوب است اما. چرا که وقتي دلت ميگيرد تا مرز خفگي پيش ميروم! اینا رو یه زمانی واسه کسی که. حالا واسه کی میخونم نمیدونم! وقتی عاشقش بودم اون منو دوست نداشت. وقتی عاشقم شد که دیگه من نبودم. حالا میتونم بفهمم چرا اول قصه ها میگن یکی بود. حس من اشتباه نمیکند،که تو با منی. بگو که اشتباه نمیکند،. دلهره ی خداحافظی داشته باشم. روزانه هاي سانا و سامي.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - درد من

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-2.aspx

پروانه ی بی پروا. درد من تنهايي نيست بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت،. بيعرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مينامند. حس من اشتباه نمیکند،که تو با منی. بگو که اشتباه نمیکند،. دلهره ی خداحافظی داشته باشم. عشق مانند هوا در همه جا جریان دارد. تو قدری نفسهایت را جانانه بکش. این بی پروایی ذهن من است که جشن گرفته میشود! روزانه هاي سانا و سامي. قول و قرارهایی زیر درخت بید. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. بوته هاے وحشے درد من. اس پرسو با طع م پاستیل فرانسوی.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا -

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-19.aspx

پروانه ی بی پروا. چشمانم اوج میگیرند و تا آسمان بالا ميروند. آسمان به قد قامت من پايين مي آيد. انگشتانم را در ابرها فرو ميکنم. و ميسازم آنچه را که ميخواهم. شکل ميدهم، پاک ميکنم، خط ميزنم، مي چرخانم، ميرقصانم و. بگذار اسم تو را بنويسم. اسم خودم را مينويسم! آخر اسم خودم را بیشتر دوست دارم! خودم را که نوشتم،. اگر جا داشتم، اگر ابر داشتم،. تو را هم مينويسم کنارش. به گمانم اگر اسم هايمان را کمي تنگ تر بنشانم، جا شوند. آغوش اسم تو را ميگشايم. و اسم خودم را درسته مينشانم در آغوش اسم تو. اين جا را ببين!

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - میم مثل مامان

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-15.aspx

پروانه ی بی پروا. تو قصه ي اين روزهاي من يه دختر بچه ي ۲۳ ساله ست با يه مادر که برگشته به 18 19 سال پيش و داره. به اين دختر بچه نثار ميکنه. از وقتي که دست راستم به اين روز ناجور افتاده و صاف و مستقيم رفته توي گچ، من شدم اون دختر بچه ي 2 3 ساله و مامان هم رفته به 18 19 سال پيش. دستت که تو گچ باشه،درد خودش به کنار،تحمل کردن اين وصله ي ناجوري که سفت و سخت دور دستت پيچيده و قدرت انجام حتي کوچکترين کارها رو ازت ميگيره، از همه بدتره! و هيچ راهي نميمونه جز اين که گاهي بشم يه دختر بچه ي 2 3 ساله!

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا -

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-18.aspx

پروانه ی بی پروا. همان که سالهاست در حسرت یک نگاه پشت پنجره آه میکشد. نه تو اشتباه میخوانی و نه من اشتباه مینویسم، دلم تپیده است. به خاطر می آوری؟ شب را، کوچه را، مرا، دل را، باران را، شاخه گل نرگس افتاده روی زمین را، فریاد سکوت را،. صدای آرامت را که وداع میگفت،. و سایه ای را که در پناه پنجره و باران تا صبح گریست. هیچ فکرش را هم میکردی؟ کاش میفهمیدم که من این جا،. زیر نور این ماه،. در پی تقاص کدامین گناه،. در حسرت یک نگاه،. حس من اشتباه نمیکند،که تو با منی. بگو که اشتباه نمیکند،. روزانه هاي سانا و سامي.

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - دیروز...سبک مثل باد...

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-7.aspx

پروانه ی بی پروا. عجب روزي بود ديروز! ديروز به توصيه مشاور عزيزمون'کيوان'عزممو جزم کردم تا تمام چيزهايي که یه جورایی منو به. وصل میکنن، از بین ببرم.تمام چیزهایی که لحظه ای،حتی لحظه ای منو به یادش میندازن. پس دیگه به هیچی رحم نکردم. اول از همه رفتم سراغ شماره هاش! اولین و مهمترین چیزی که پاک شد. راسته که میگن اولین قدم همیشه سخت ترین قدمه. بعدش دخل شماره های خواهرش و دوستای مشترکمونو آوردم. همه ی اس ام اس های خودش،خواهرش و دوستای مشترکمون،. همه ی آهنگایی که دوست داشت،. همه ی عکسایی که منو یادش مینداخت!

parvaneye-bi-parva.blogfa.com

پــــروانه ی بی پــــــروا - علی شریعتی

http://www.parvaneye-bi-parva.blogfa.com/post-4.aspx

پروانه ی بی پروا. فقر همه جا سر میکشد. فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست. فقر،چیزی را "نداشتن" است،ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا هم نیست. فقر،همان گردوخاکی ست که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی مینشیند. فقر،تیغه های برنده ی ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند. فقر،کتیبه ی سه هزار ساله ایست که روی آن یادگاری نوشته اند. فقر،پوست موزی ست که از پنجره ی یک اتوموبیل به خیابان انداخته میشود. فقر،همه جا سر میکشد. فقر،شب را "بی غذا" سر کردن نیست. فقر،روز را "بی اندیشه" سر کردن است.