marall200.blogfa.com

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه - بانوی مهر و ماست ...

http://momnesf.blogfa.com/post/5

بانوی مهر و ماست . ردا پسر کوچولوی من می ره مدرسه . روز اول. کلاس ا. چنان روز شمار دقیقی داشته که به روز هم جا ننداخته. یروز عصر خیلی خانمانه مثل یه. خانم خانه دار خوب داشتم ناهار امروز رو درست می کردم و مث. ل یه مامان خوب شام واسه پسرکم در آوردم با کمی ماست. و ناگهان ظرف ماست با همه هیکلش از دستم افتاد و . پخش زمین شد. چنان متعجب شده بودم که تا چند دقیقه اصلا نمی دونستم باید چیکار کنم. بابایی هم هی می گفت. اشکال نداره عزیزم تمیز میشه ولی من فقط در یک فکر کوتاه چند کلمه ای بودم:. راهی که باید رفت (سارا).

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه - تولد

http://momnesf.blogfa.com/post/4

و خوشحالم و خدا رو شکر می کنم. یادمه قبل از به دنیا اومدن بچه وقتی مادرایی رو میدیدم که خواب هستن و با یه تکون بچشون از خواب بیدار می شن می گفتم خوش به حالشون من چه طوری بیدار بشم؟ من که توپ هم در کنن بیدار نمی شم. حالا چیکار کنم؟ عجب غلطی کردم. ولی بعد از به دنیا اومدنش انگار خدا خودش کمک می کنه که خواب آدم سبک باشه و زود بیدار بشه. یادمه وقتی خواب بودم (که کلی هم کمبود خواب داشتم) تا احساس می کردم داره تکون می خوره از خواب می پریدم. و خودم هم از این قضیه تعجب کرده بودم. راهی که باید رفت (سارا). موهای م...

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه

http://momnesf.blogfa.com/1391/07

این معلم های عزیز. این پست رو با عرض پوزش از معلمهای محترم نوشتم). ولی باید عرض کنم خدمتتون خب وقتی می گین توی کاغذ A4 سوره توحید و ناس رو بنویسید یعنی وجدانی خودتون نمی دونین که بچه کلاس اولی اینو نمینویسه و بابا مامانش می نویسن؟ چرا واسه ماها مشق شب می دین؟ مگه خودمون کم کار و زندگی داریم؟ سوره توحید و کوثر رو بنویسه؟ واقعا اگه این پستو نمی ذاشتم غم باد می گرفتم. الان دیگه غم باد ندارم. الان مشخصه من عصبانیم؟ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۱ساعت ۱۹:۴۵ بعد از ظهر توسط مامان هانی. من همیشه سعی کردم...

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه - دلبستی و وابستگی...

http://momnesf.blogfa.com/post/8

دلمان بسی گرفته است. آقامان نیست (رفته تهران) . خودمان هم فردا می خواهیم برویم شیراز بدون سر و همسر. خو من میخوام با پسرک و آقامون برم نه اینکه اون بره یه ور من برم یه ور پسرک هم اینجا تهنا بمونه. خو من دلم تنگ می شه. همین الان هم دلم تنگ شده. یه زمانی سعی می کردم اینقدر مثل بعضی از زنا که شوهرشون هر جا می ره آویزونش هستن وابسته نشم. فکر می کردم یعنی که چی که شوهرشون هر جا می ره آویزونش هستن. آخامون رفته تهران ماموریت. و من دلم تنگ شده. مثل این زنا شدم که همش آویزون آقاشون هستن. راهی که باید رفت (سارا).

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه

http://momnesf.blogfa.com/1391/06

بانوی مهر و ماست . ردا پسر کوچولوی من می ره مدرسه . روز اول. کلاس ا. چنان روز شمار دقیقی داشته که به روز هم جا ننداخته. یروز عصر خیلی خانمانه مثل یه. خانم خانه دار خوب داشتم ناهار امروز رو درست می کردم و مث. ل یه مامان خوب شام واسه پسرکم در آوردم با کمی ماست. و ناگهان ظرف ماست با همه هیکلش از دستم افتاد و . پخش زمین شد. چنان متعجب شده بودم که تا چند دقیقه اصلا نمی دونستم باید چیکار کنم. بابایی هم هی می گفت. اشکال نداره عزیزم تمیز میشه ولی من فقط در یک فکر کوتاه چند کلمه ای بودم:. و فکر می کنم هیچ بچه ای ...

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه - دخترا... پسرا...

http://momnesf.blogfa.com/post/7

ند روز پیش از سر کار که اومدم پسرک. بدو بدو اومد جلو. اینو شنیدی: پسرا شیرن مث شمشیرن.دخترا موشن مث خرگوشن. نخیر دخترا شیرن مث شمشیرن.پسرا موشن مث خرگوشن. پسرک به صورت رگباری و بدون وقفه:. نخیرم: دخترا شیرن .توی دستشویی گیرن. پسرا لاله به لاله .دخترا سطل زباله. من: (شکلک مادری نصفه نیمه در حال له کردن پدر خانواده). ند روز پیش خونه همسایه بغلی مون رفته بودم (آقای همسایه عموی بنده. می شه و خانومش دختر خاله بنده) تازه مهمان هم داشتند. پسرک من مدرسه بود. و پسرک اونا در حال ورجه وورجه کردن بود:. ما را آسانگیر...

momnesf.blogfa.com

مامان نصفه نیمه - کفش تق تقی...

http://momnesf.blogfa.com/post/6

و خلاصه توی این فاصله ی شیشه شکستن تا بیرون آمدن سر همکارا از اتاق مدیرکل ما دو تا پا داشت سه چهار تا پا هم از این ور و اون ور قرض گرفت و خلاصه طی یک عملیات ژانگولری فرار را به قرار ترجیح داد و از اون راهروهه که هیچ اتاقی توش نیست فلنگو بست و فکر کنید همکارا چه فکری در مورد من و دست و پا چلفتگی کردن. یعنی هر اتفاقی که با من در ارتباطه حتمنی یه جورایی حالگیری اساسی. نوشته شده در یکشنبه نهم مهر ۱۳۹۱ساعت ۱:۳۸ قبل از ظهر توسط مامان هانی. راهی که باید رفت (سارا). پیچکی تا خدا (رها). پیچکم پیچیده به تو (عاطفه).

yashmesiah.persianblog.ir

يشم سياه

http://yashmesiah.persianblog.ir/1388/8

دلتنگي هايم را براي باد مي خوانم روياهايم را به آسمان مي گويم آرزوهايم را به مهتاب و خستگي هايم را روي هوا مي نويسم. بگو ابر بباره می خوام جنون بگیرم. 1777;۳۸۸/۸/٢٤ ] [ ۱:٠٤ ‎ب.ظ ] [ سودي ] [ توازكدوم قصه اى كه خواستنت عادته نبودنت فاجعه بودنت امنيته . دنيا مي گذرد و يادگاها مي ماند. دختر با این ویژگی ها مجرد می ماند. 37 روش کاربردی ابراز محبت به همسر. رستاخیز عشق :من (سودابه )و یاسر. هفت قدم تا تو. خا طرات مرد مرده. یکی مثل خودت . I never forget you. من زنی نادان هستم. اینجا همه چی در همه. تورو حس می کنم.

yashmesiah.persianblog.ir

يشم سياه

http://yashmesiah.persianblog.ir/1390/11

دلتنگي هايم را براي باد مي خوانم روياهايم را به آسمان مي گويم آرزوهايم را به مهتاب و خستگي هايم را روي هوا مي نويسم. کاش می شد بارون شد . شاید به خاطر اینکه یهو تموم بشی و همه واسه دیدنت اتظار بکشن. کا ش می شد بارون شد. شاید به خاطر اینکه همه چیزو میشوره ومی بره. کاش می شد بارون شد. شاید به خاطر اینکه یه حجم پر خالی میشه وسبک. کاش می شد بارون شد. شاید به خاطر اینکه زلاله وپاک. کاش می شد بارون شد شاید به خاطر اینکه شفافه و خالی. کاش می شد بارون شد. شاید چون روون میشی و می ری واسه همیشه. کاش میشد بارون شد.

yashmesiah.persianblog.ir

يشم سياه

http://yashmesiah.persianblog.ir/1391/10

دلتنگي هايم را براي باد مي خوانم روياهايم را به آسمان مي گويم آرزوهايم را به مهتاب و خستگي هايم را روي هوا مي نويسم. سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن ،. اما معلوم نیست خودشون کجا درد دل میکنن. سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ،. ولی هنوز هم شکستن بلد نیست. سلامتی اونایی که تو اوج سختی و مشکلات. بجای اینکه ترکمون کنن،درکمون میکنن. سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت. ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره. عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر و از عطر بهار. عشق یعنی یک تمنا یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوزو ساز.