masoud120.blogfa.com

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - بغض

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-107.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. بر دوش دلم بار غمت سنگین است. دور از تو همیشه قلب من غمگین است. آن شب که دلت شکست یادت باشد. تاوان شکستن دل من این است! نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ خرداد۱۳۹۲ساعت 11:25 توسط پسر بی نام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. دلم گرفته،دلم عجیب گرفته ست،. و هیچ چیز، نه این دقایق خوشبو، که روی شاخۀ نارنج میشود خاموش،. نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،. نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمیرهاند ،. عاشقانه و امیدوار کننده.

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - کلاغ

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-102.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. نشسته بودم رو نیمکت پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقت قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود س ر خ م کرده داشت میپژمرد. طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سر کلاغها. صدای تند قدمهاش و ص دای ن ف س ن ف سهاش هم. ترمزی شدید و فریاد - نالهای کوتاه ریخت تو گوشهام - تو جانم. هاج و واج ن گاش کردم.

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - پیرمرد عاشق!

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-103.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟ پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم. نوشته شده در جمعه ۱۱ آذر۱۳۹۰ساعت 11:3 توسط پسر بی نام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. دختری از جنس سنگ.

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه -

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-95.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردمما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بوداما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به. وضوح حس می کردیم. می دونستیم بچه دار نمی شیمولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از. ماستاولاش نمی خواستیم بدونیمبا خودمون می گفتیمعشقمون واسه یه. زندگی رویایی کافیهبچه می خوایم چی کار؟ در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اونهر دومون عاشق بچه بودیم. تا اینکه یه روز. علی که اومد خس...

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - پالتو

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-106.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند. جلوی ویترین یک مغازه می ایستند. دختر:وای چه پالتوی زیبایی. پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟ وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده. پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟ دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟ پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش. چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند. دختر: خوب معلومه نه.

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - تا آخر آخرشو بخونيد... خواهش مي كنم

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-110.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. تا آخر آخرشو بخونيد. خواهش مي كنم. رفتم جلو در ک سیاوش(پسر داییم) و ببینم کسی پیشش بود منم رفتم کنارشون ازش پرسیدم چند سالته هم سن بودیم. چند روز بعد سیاوش و دیدیم ازش پرسیدم پسره چیزی بهت نگفته؟ بودو نبودش مهم نبود واسم حتی ی لحظه ام یادش نمیافتادم. دیگه نه از اون خبری شد نه من تا اسفند ماه شب چهار شنبه سوری بود دیدمش ی لحظه. چند روز بعدش معذرت خواهی کرده بود اما من بدم اومد ازش. چرا با فلانی رفتی؟ چرا تا الان بیرونی؟ قید هر چی...

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - آغوش

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-108.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: " تو انسان نیستی" . اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت، می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟ فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! پسرمون پشت ما راه می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره! نمی دونم یک دفعه...

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - دوست

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-104.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. نگاهي كرد و گفت:' متشكرم! لبخند بزرگي صورتش را پوشاند. من كمكش كردم كه بلند شود و ازش پرسيدم كجا زندگي مي كند؟ معلوم شد كه او هم نزديك خانهي ما زندگي مي كند. گفت كه قبلا به يك مدرسهي خصوصي مي رفته و اين براي من خيلي جالب بود. پيش از اين با چنين كسي آشنا نشده بودم تا خانه پياده قدم زديم و من بعضي از كتابهايش را برايش آوردم. او واقعا پسر جالبي بود.ازش پرسيدم آيا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازي كند؟ تو عالي خواهي بود!

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه - لبخند بارانی

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-112.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و برمیگشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت. زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه میایستی؟ نوشته شده در جمعه ۱۳ دی۱۳۹۲ساعت 19:14 توسط پسر بی نام. تو را من چشم در راهم.

love-ashegh.blogfa.com

عــاشــــــــــــــــــــــــــقانه -

http://www.love-ashegh.blogfa.com/post-105.aspx

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش . ولی هر بار میگویم خدایا بی اثر باشد. نوشته شده در دوشنبه ۹ اردیبهشت۱۳۹۲ساعت 14:35 توسط پسر بی نام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. دلم گرفته،دلم عجیب گرفته ست،. و هیچ چیز، نه این دقایق خوشبو، که روی شاخۀ نارنج میشود خاموش،. نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،. نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمیرهاند ،. فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد. طالع بيني سال هاي تولد شمسي : ايراني. عاشقانه و امیدوار کننده. دست چین های یک جقل چپ دست.