terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - بــــــــــی تـاب تـــــــــــو ...
http://www.terme62.blogfa.com/post/44
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . بی تاب تو . درد شیرین سر بر سینه ی بیقرارم می کوبد،. دردی که سایه ی نوازشگرش،نگاهت را می جوید . کاش می دانستی که چقدر. لب هایم خاموشند اما کاش غوغای درونم را می شنیدی . تا من همیشه آرام و بی پروا،به تماشایت می نشستم. و با دیدن غنچه ی لبخندی که در میان لب هایت پرپر می شد. توان زندگی می یافتم . آه که چقدر سر گردانم! کاش می توانستم بانگ ". را به صدا در آورم. تا طنین دلنوازش را می شنیدی. و باورم می کردی . مرا که اینهمه بی تاب تو ام. در ب ر ت گرفتم.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - ناگهان چقدر زود دیر می شود ....
http://www.terme62.blogfa.com/post/17
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . ناگهان چقدر زود دیر می شود . حرفهای ما هنوز ناتمام . تا نگاه می کنی :. باز هم همان حکایت همیشگی. پیش از آنکه با خبر شوی،. لحظه ی عزیمت تو نا گزیر می شود. دیر می شود ! از : "قیصر امین پور. چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۲ ۲۰:۱۰ بعد از ظهر Terme. من از نهایت شب حرف می زنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف می زنم. اگر به خانه ی من آمدی. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه ی. تنها جایی که باید باشی و ندارمت. تمام سهم من از او.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - روز مبـــادا ...
http://www.terme62.blogfa.com/post/21
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . نه هستهای ما چونان که بایدند. نه باید های ما. و حرف آخرم را. با بغض فرو می خورم. عمری است لبخندهای لاغر خود را. در دل ذخیره می کنم. باشد : برای روز مبادا . اما در صفحه های تقویم. روزی به نام روز مبادا نیست. آن روز هر چه باشد. روزی شبیه همین روز های ماست. اما کسی چه می داند. شاید امروز نیز روز مبادا باشد. نه هستهای ما چونان که بایدند. نه باید های ما. هر روز بی تو روز مباداست. از : قیصر امین پور. خیال رفتن ندارد . قصد آمدن نداری ! آه ی سرد است.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران
http://www.terme62.blogfa.com/1392/11
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . بدون هراس از خوانده شدن. برای تویی که بودنت را. نه چشمانم می بیند. و نه گوش هایم می شنود. و نه دستانم لمس می کند. تنها با شعفی صادقانه با دلم. شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ ۳:۳۴ قبل از ظهر Terme. درد درد . درد . دلخوش مکن به وارونه خواندنش ! تنها تویی و تنهائی ات. تویی و باران پشت پنجره ،. کلید را لمس کن. زندگی آغاز می شود. دیگر بار در شکوه چشمانت. و دست های تو. برای گشودن درهای دردناک جهان کافیست. را صمیمانه باور کن ! و من چقدر ساده ام. بی تاب تو .
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - بـــــــــــرای تـو...
http://www.terme62.blogfa.com/post/15
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . با ساعت دلم وقت دقیق آمدن توست. مانند تک درخت سر کوچه با شاخه هایی از آغوش. با ساعت غرورم اما! با شاخه هایی از تابستان،. با برگهایی از پاییز. هنگام شعله ور شدن من،هنگام شعله ور شدن توست. هاچشم ها را می بندم. هاگوش ها را می گیرم. وقت عبور عطر تن توست. به که پیغام دهم ؟ به شباهنگ که شب مانده به راه. یا به انبوه کلاغان سیاه. به که پیغام دهم ؟ به پرستو که سفر می کند از سردی فصل. یا به مرغان نکوچیده ی مرداب گناه. به که پیغام دهم ؟ دست من دست تو را .
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - گـــــــــــاهی ....
http://www.terme62.blogfa.com/post/16
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . یک روز آنقدر دور و نا پیدایی که. نشان تو را از هیچ کس نمی توانم بپرسم و روز دیگر آنقدر نزدیک و. پیدایی که بی آنکه پلک هایم را باز کنم،تو. احساس می کنم همه قطارها به سوی تو. می آیند،پرستوها برای تو آواز می خوانند و چراغ های. روشن می شوند.نمی دانم. گنجشک ها تا کی با کاج ها دوست خواهند بود و من چند بار دیگر. در زمستان به دنیا. آیا کسی بعد از من شعرهایم را برایت خواهد خواند؟ آیا دستی کلمه های عاشق را روی پیراهنت گلدوزی خواهد کرد؟ تمام سهم من از او.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - خواب....
http://www.terme62.blogfa.com/post/11
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . با گریه می نویسم. با گریه پا شدم،. در گردن بلند تو. و عطر گیسوان سیاه تو. دیوار شد میسر و. با گریه پا شدم! هرگز این قصه ندانست کسی:. آن شب آمد به سرای من وخاموش نشست،. سر فرو داشت نمی گفت سخن،. نگهش از نگهم داشت گریز،. مدتی بود که دیگر با من. بر سر مهر نبود. این درد مرا می فرسود. او به دل عشق دگر می ورزد؟ گریه سر دادم در دامن او. های هایی که هنوز. تنم از خاطره اش می لرزد! بر سرم دست کشید،. بوسه بخشید به من. که دلش با دل من سرد شده است. حرف ها...
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - دردواره ها....
http://www.terme62.blogfa.com/post/9
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . تا ز تن در آورم. چامه و چکامه نیستند. تا به رشته ی سخن در آورم. تا ز نای جان بر آورم. دردهای من نگفتنی است،. دردهای من نهفتنی است،. گر چه مثل دردهای مردم زمانه نیست. درد مردم زمانه است. مردمی که چین پوستینشان،. مردمی که رنگ روی آستینشان،. جلد کهنه ی شناسنامه هایشان،. من ولی تمام استخوان بودنم،. لحظه های ساده ی سرودنم،. شانه های خسته ی غرور من. تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است. کتف گریه های بی بهانه ام،. بازوان حس شاعرانه ام،. دست درد میزند ورق.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - وقتی....
http://www.terme62.blogfa.com/post/2
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . من به بودنش نیازمندشدم. من به انتظاردیدنش نشستم. وقتی که دیگرنمی توانست مرادوست بدارد. مثل تنهازندگی کردن است. جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ ۲۲:۴۷ بعد از ظهر Terme. من از نهایت شب حرف می زنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف می زنم. اگر به خانه ی من آمدی. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه ی. تنها جایی که باید باشی و ندارمت. تمام سهم من از او. آه ی سرد است. زانوها یی غم زده در بغل. در انتظار گذر زمان و زمزمه ی جمله ی.
terme62.blogfa.com
مــرزی بـــرای بـارش بــاران - حصارآغوش تو...
http://www.terme62.blogfa.com/post/4
مرزی برای بارش باران. دلم دستمال گریه ی شب های تنهایی من است . این روزهاحسی دارم آمیخته بادلتنگی. بازوانی می خواهم که تنگ دربرم گیرند. فقط حصارآغوش .تو! شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ ۹:۵۵ قبل از ظهر Terme. من از نهایت شب حرف می زنم. من از نهایت تاریکی. و از نهایت شب حرف می زنم. اگر به خانه ی من آمدی. ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه. که از آن به ازدحام کوچه ی. تنها جایی که باید باشی و ندارمت. تمام سهم من از او. آه ی سرد است. زانوها یی غم زده در بغل. در انتظار گذر زمان و زمزمه ی جمله ی. این روزها نیز میگذرد.