nargesgoli.blogfa.com

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی -

http://www.qafasss.blogfa.com/post-123.aspx

فکر کنم این آقایون بسیجی ها بالاخره فهمیده باشند که چه غلط گنده ای کردند که انقدر سنگ دکتر و به سینه زدند. خدایا . . . . . مردم از اینهمه احمقی. آدم این بسیجی های سست عنصر و میبینه یاد خوارج زمان امام علی براش تازه میشه. خدایا امام علی چه صبری داشت چون هرچی کشید از این دشمن ظاهر ی ندید بلکه از این دوستان دشمن نما و نادون دید. نوشته شده در جمعه ۱۳۹۰/۰۳/۰۶ساعت 15:59 توسط آریا. سلام بر همه دوستان خوبم. خدایا به قلمم توانایی بخش تا به بیراهه نرود و هماره تیغی تیز برای ظالمان و خطی نرم باری مظلومان باشد.

silverlake.blogfa.com

.: ساحل تنهایی :. - مرداب

http://www.silverlake.blogfa.com/post-99.aspx

تنها دلیل من که خدا هست و این جهان زیباست وین حیات عزیز و گرانبهاست لبخند چشم توست. میون یه دشت لخت تو خشکیده کویر. مونده یه مرداب پیر توی دست خاک اسیر. منم اون مرداب پیراز همه دنیا جدا. داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پا. من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم. میخواستم بزرگ ترین دریای دنیا بشم. آرزو داشتم برم تا به دریا برشم. شب آتیش بزنم تا به فردا برسم. اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر. اما از بخت سیاه راهم افتاد به کویر. چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند. اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند.

silverlake.blogfa.com

.: ساحل تنهایی :.

http://www.silverlake.blogfa.com/9009.aspx

تنها دلیل من که خدا هست و این جهان زیباست وین حیات عزیز و گرانبهاست لبخند چشم توست. چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست. ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست. مرا در اوج مے خواهے تماشا کن تماشا کن. دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن. در این دنیا که حتے ابر نمے گرید به حال ما. همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها. تاريخ چهارشنبه 30 آذر1390ساعت 12:28 بعد از ظهر نويسنده فهیمه. نگاه کن که غم درون دیده ام. چگونه قطره قطره آب می شود. چگونه سایه ی سیاه سرکشم. اسیر دست آفتاب می شود.

silverlake.blogfa.com

.: ساحل تنهایی :.

http://www.silverlake.blogfa.com/8902.aspx

تنها دلیل من که خدا هست و این جهان زیباست وین حیات عزیز و گرانبهاست لبخند چشم توست. امروز تولدمه اما فقط یه چیز خوشحالم می کنه! یه چیز به بزرگیه همه چیز . پن: تو میخندی چه شیرینه گذشتنننننننننن تازه میفهمم. تاريخ چهارشنبه 8 اردیبهشت1389ساعت 5:14 قبل از ظهر نويسنده فهیمه. فردا تولد کسیه که بعد از آشنا شدن باهاش واسم مثه خواهرم شد و ۱ سال پیش به خاطر اشتباه من یا بهتر بگم به خاطر لجبازیام اونقد ازم رنجید که دیگه حاضر نیست نه منو ببینه و نه صدامو بشنوه! حالا که رفته ای. دلتنگم که رفته اند آن روزها. برای دوس...

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی - خون

http://www.qafasss.blogfa.com/post-121.aspx

با سلام به تمام دوستان عزیزم. میخوام یه جمله بنویسم و لی کولاک. میخوام بنویسم که خون شهیدان انقلاب و جوونایی که جونشون و برا کشور در جنگ تحمیلی دادند و کجا میشه ژیدا کرد. مسئولین کشور اگه ته کفششون و ببینن متوجه میشن که دارن از کجا و از روچی رد میشن. آقایون مسئولین رنگ قرمزی ته کفش شما رنگ نیست . . . . . . خون شهیدان انقلاب و جنگه که با خون دل مردم آمیختخ شده. دکتر دلت شاد چی کردی تو کشور . . . . . . . نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۵ساعت 10:48 توسط آریا. سلام بر همه دوستان خوبم. دست نوشته های من.

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی

http://www.qafasss.blogfa.com/8911.aspx

یه دنیا دوستی و سلام برای تمامی شما دوستان خوب. و من دوباره اومدم با سهراب. مرد بزرگ معاصر.(البته از نظر من! پیشه ام نقاشی است:. گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ، میفروشم به شما. تا به آواز شقایق که در آن زندانی است. دل تنهایی تان تازه شود. چه خیالی،چه خیالی. میدانم. پرده ام بی جان است. خوب میدانم، حوض نقاشی من بی ماهی است. به گیاهی در هند، به سفالینه ای از خاک(سیلک). نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد. پدرم پشت دو بار آدم چلچله ها،ژشت دو برف. پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی،. پدرم پشت زمانها مرده است.

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی - سهراب3

http://www.qafasss.blogfa.com/post-122.aspx

تار هم میساخت، تار هم میزد. خط خوبی هم داشت. باغ ما در طرف سایه ی دانایی بود. باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه،. باغ ما نقطه ی برخورد نگاه و قفس و آینه بود. با غ ما شاید، قوسی از دایره ی سبز سعادت بود. میوه ی کال خدا را آن روز، می جویدم در خواب. آب بی فلسفه میخوردم. توت بی دانش میچیدم. تا اناری ترک بر میداشت، دست فواره ی خواهش میشد. تا چلویی میخواند، سینه از شوق شنیدن میسوخت. گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره میچسبانید. شوق می آمد، دست در گردن حس می انداخت. زندگی چیزی بود، مثل یک بارش عید، یک چنار پر سار.

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی

http://www.qafasss.blogfa.com/9108.aspx

نکاتی پیرامون خانم هااااااااااااااااااا. اگه زن ها، دنیا رو میگردوندن هیچ جنگی وجود نداشت! فقط چندتا کشور باهم قهر بودن و حرف نمیزدن! رضا شاه به زور میخواست چادر رو از سر زن ها برداره هیشکی زیر بار نمیرفت حالا میخوان به زور چادر سر زن ها بکنن بازم کسی زیر بار نمیره! یعنی لجباز تر از زنها تو کهکشان پیدا نمیشه ها! دختر:بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟ بابا : نه نمیشه برو اتاقت درس بخون. دختر:چرا آخه بابا؟ پدر:واسه اینکه سال ها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه! گفتم: قوانين جديد. گفت: مثلا چه؟

qafasss.blogfa.com

ِِِِشاخه طوبی - نکاتی پیرامون خانم هااااااااااااااااااا

http://www.qafasss.blogfa.com/post-126.aspx

نکاتی پیرامون خانم هااااااااااااااااااا. اگه زن ها، دنیا رو میگردوندن هیچ جنگی وجود نداشت! فقط چندتا کشور باهم قهر بودن و حرف نمیزدن! رضا شاه به زور میخواست چادر رو از سر زن ها برداره هیشکی زیر بار نمیرفت حالا میخوان به زور چادر سر زن ها بکنن بازم کسی زیر بار نمیره! یعنی لجباز تر از زنها تو کهکشان پیدا نمیشه ها! دختر:بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟ بابا : نه نمیشه برو اتاقت درس بخون. دختر:چرا آخه بابا؟ پدر:واسه اینکه سال ها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه! گفتم: قوانين جديد. گفت: مثلا چه؟