parvaneyesepid.blogfa.com
پروانه ی سپیدپروانه ی سپید -
http://parvaneyesepid.blogfa.com/
پروانه ی سپید -
http://parvaneyesepid.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
11
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
پروانه ی سپید | parvaneyesepid.blogfa.com Reviews
https://parvaneyesepid.blogfa.com
پروانه ی سپید -
پروانه ی سپید
http://www.parvaneyesepid.blogfa.com/archive.aspx
انسان چرا بر خلاف همه ی جانوران بر روی دو پایش ایستادهاست؟ ایستاده است تا به اسمانها بنگرد. و من . . .
پروانه ی سپید - چگونه بندها زاده می شوند؟!
http://www.parvaneyesepid.blogfa.com/post-6.aspx
چگونه بندها زاده می شوند؟ چگونه بندها زاده می شوند؟ پوچی جنس شده است بر کمربند. می گشایم همه ی انچه را گره زده. از انجا که دوری سر بالایی است. در فشار کمربند ها. معکوس انگشترها بزرگ شده. مار بر تمام محدوده ی هویتم. حلقه های حماقت را. نه تمام آیینه ها. که در خود می دید،هر روزخود را. وصله شده به اول تنش،سایه ها ،گرد پوک شده. کمربند ها به همان سنگینی سر با لایی. سالها تمام تنم نشسته بود. ریخته بر فضایی متعفن. آنچه در جنس من. سیاهی محض می شود. یدک می کشد بی جا. به نفع تمام معکوسان عالم. انجمن ادبی خط فاصله.
پروانه ی سپید -
http://www.parvaneyesepid.blogfa.com/post-1.aspx
وای که این دال ها دل خش می کند. دالی در پیش است. جنس دوم را شکسته. این بهار سر کشی ها. این هجوم شاپرک های طلایی. پر هیاهو گشته ی باران. در تپش های وجودی ، سبز پوشم من. سازش امید با جوشش. در طلوع یک حضور نو ،. سنت به خیزش را نشسته. جنس دوم راشکسته . حسودی اش را می پوشاند. پشت زورقی از لبخند. وقتی افتاب سینه ی کوه را می بوسد. و زمین چشمان اشک بار اسمان را. وان نشان شناسنامه ای. بلند گو گویاتر است. که بر تخت خوابیده افتاب. وکوه روح شدست در ان. و به نا گاه صدا. که پر است از اشک اسمان. زاییده ی روح افتابی.
پروانه ی سپید -
http://www.parvaneyesepid.blogfa.com/post-2.aspx
چین وچروک هاش مهر. چه قد قامتی بستم. با سطوح ناپاک حنجره ها. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۸ساعت 23:58 توسط میترا نصر اصفهانی. انسان چرا بر خلاف همه ی جانوران بر روی دو پایش ایستادهاست؟ ایستاده است تا به اسمانها بنگرد. و من . . . انجمن ادبی خط فاصله.
پروانه ی سپید
http://www.parvaneyesepid.blogfa.com/8809.aspx
چگونه بندها زاده می شوند؟ چگونه بندها زاده می شوند؟ پوچی جنس شده است بر کمربند. می گشایم همه ی انچه را گره زده. از انجا که دوری سر بالایی است. در فشار کمربند ها. معکوس انگشترها بزرگ شده. مار بر تمام محدوده ی هویتم. حلقه های حماقت را. نه تمام آیینه ها. که در خود می دید،هر روزخود را. وصله شده به اول تنش،سایه ها ،گرد پوک شده. کمربند ها به همان سنگینی سر با لایی. سالها تمام تنم نشسته بود. ریخته بر فضایی متعفن. آنچه در جنس من. سیاهی محض می شود. یدک می کشد بی جا. به نفع تمام معکوسان عالم. انجمن ادبی خط فاصله.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
11
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9309.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. این روزها ذهنم خیلی درگیر مرگ است. مدام به خودم فکر می کنم در یک بعد از ظهر زمستانی. تنها هستم. هیچ کس نیست و من کنار پنجره چای می نوشم. ناگهان مرگ می اید و من با او می روم. نمی دانم کاش همین قدر ساده و ناگهانی رخ بدهد. نوشته شده در دوشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۳ساعت 10:59 توسط زینب مرتضایی فرد. Powered By BLOGFA.COM.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9011.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. با اجازه جناب سعدی. ظلم برف است و آفتاب تموز. اندکی ماند و شیخ غره هنوز! نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ساعت 22:50 توسط زینب مرتضایی فرد. Powered By BLOGFA.COM.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9012.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. ماهی هایی که تا دیروز آزادانه شنا می کردند، به تنگ های کوچک ما می آیند تا رفته رفته جان بسپارند. ماهی های قرمز است. نوشته شده در جمعه نوزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:33 توسط زینب مرتضایی فرد. Powered By BLOGFA.COM.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9307.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. یک خاطره نه چندان دور. از صبح که بیدار شدم داره مدام توی ذهنم می چرخد، انقدر که دلم میخواهد همین الان مرخصی بگیرم و برگردم خانه پدری و آن کاغذ ساده که یک مصرع شعر رویش خوشنویسی شده را پیدا کنم و با خودم بیاورم. کدام کاغذ را؟ و خرسندم که خاموشم هنوز! نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۳ساعت 10:3 توسط زینب مرتضایی فرد.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9306.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. وقتی از زندگی کسی میریم بیرون. دوستی مون. رابطه عاشقانه مون و یا هر رابطه دیگه ای که داشتیم رو به هم می زنیم خیلی راحت می تونیم بفهمیم چقدر برای اون آدم مهم بودیم و چه حجمی از زندگیش و ذهنش رو گرفته بودیم. خوب نیست با رفتن آدم کسی لطمه بخوره اما حس خوبیه بدونی انقدر در دوستی خوب بودی که نبودت حفره های بزرگی ایجاد کنه.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9209.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. درها را محکم می بندم. ادامه پیدا کرد. همه درها را محکم می بستم و با همان یک بار بسته می شدند. همه درها را. در ماشین. در خانه. حتی مهمانی هم که رفتم در را محکم به هم کوبیدم. در شادمانی و تحکمی درونی؟ نمی دانم شاید هم آنقدر موضوع مهمی نباشد اما من از دیروز دارم مدام به رابطه دست هایم با درها فکر می کنم.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9302.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. زن اول و دوم پیاده می شوند. یک زن و شوهر جوان جای آنها سوار تاکسی می شوند. آنها هم هنگام پیاده شدن کلی بد و بیراه می گویند که راننده کرایه را گران حساب می کند، هر چند که با توجه به مسیر حق با این زوج جوان است، اما راننده نمی شنود و آنها بی خیال می شوند و می روند. Powered By BLOGFA.COM.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9212.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. چند سالی بود که تمرین می کردم فراموش کنم. تمرین می کردم که خیلی زود آدم ها را ببخشم. اما حالا در آستانه روزهای پایانی سال به این نتیجه رسیده ام که بخشیدن همیشه هم خوب نیست. باید تمرین کرد و گاهی نبخشید، باید گاهی ایستاد، درگیر شد داد و فریاد راه انداخت و حق را گفت. حق را گرفت. نمی دانم. فقط گیج می خورم.
دفتر یادداشت
http://www.zeynab-mortezaie.blogfa.com/9201.aspx
اصولا خط خطی کردن رو دوست دارم. نمی دانم. شاید وقتی دلم برای خودم تنگ می شود می نویسم. ما همه مون دور همیم. مینا رواسانی (عزیز دلم). مریم عرفانیان (دختر گلم). محمد صالح حجت الاسلامی. گاهی نباید بشنوی. یا شاید بهتر است بگویم مواقع کمی وجود دارد که باید بشنوی. ما در جهانی زندگی می کنیم که حرف های کمی ارزش شنیده شدن دارند. اطرافیانمان مدام غیبت می کنند. سرشان گرم حرف های پوچ و مسخره است. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۲ساعت 12:31 توسط زینب مرتضایی فرد. Powered By BLOGFA.COM.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
پروانه ای که دلم را عاشق کرد
پروانه ای که دلم را عاشق کرد. پ ر از هیاهوی جنون است. فقط از آن توست. قلب دیوانه ام را. مادام که نفسم هست. دیگر خدا هم نیست. به وسعت همهء دردها . شب آرزوها . تا صبح اجابت. زخم نهان ( خواهرم ). دانش زندگی ( برادرم ). من تو را دوست میدارم. از دوست به یادگار دردی دارم. بهترین شعرهایی که خواندم. بیا که من از تو خسته ترم. سنگ صبور من ناتانانیل. خودم و خ دام. پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست. شبانه های بی تو. اینجا یه تیکه از قلبمه. دیگر خدا هم نیست. چیزی که به نام دل به من دادی. فقط تکه ای گوشت است. لا ت حس...
پروانه ي عشق
دانه ای کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال. گذشته بود و او هنوز همان دانه بود . دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه؟ گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ. ها می انداخت وگاهی فریاد می زد و می گفت: (من هستم من اینجا هستم تماشایم کنید ). اما هیچ کس جز پرنده هایی که قصد خوردنش را داشتند یا. حشره هایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه می کردند به او توجهی نمی کرد. دانه خسته بود از این زندگی از این همه گم بودن وکوچکی. کمی بزرگتر مرا می آفریدی).
دختر دریا
من و دریا:.:. مرتبط با موضوع . تاريخ ارسال مطلب : جمعه بیست و هشتم مهر 1391. پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاطر تو ،. بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد می زد به خاطر دل تو. با یک چشم پر از اشک بهش گفتم به خاطر هیچ چیز . ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالی که گریه می کرد گفت :. به خاطر کسی که برای هیچ زنده است. نویسنده پست: B*دختر دریا*. مرتبط با موضوع . تاريخ ارسال مطلب : جمعه بیست و هشتم مهر 1391. مرتبط با موضوع .
parvaneyeparsokhteh.blogfa.com
بلندای سکوت
نوشتن هم حوصله میخواد هم وقت اما از اون مهم تر کسی هست که وقت بزاره و بخونه و تحسین کنه . اینو توی همه ی این 6 سالی فهمیدم که وبلاگ نویسی کردم .گاهی پررنگ گاهی کم رنگ اما بودم . یه موقع هایی متنایی نوشتم برای معشوق های خیالی ،یه موقع هایی برای عاشق های کذایی. امروز این ساعت و اینجا میخوام یه اعترافی بکنم که شاید هیچوقت دلم نمیخواست بگم اما. عشق زاده ذهن آدمی است و نه چیزی بیشتر ،. ازدواج عشق را برای من تمام کرد. مصطفی عزیزم ، دوستت دارم هرچند که تا حالا اینجا نیومدی که متن هامو بخونی . دیروز که دیدمت انگ...
پروانه ی سپید
چگونه بندها زاده می شوند؟ چگونه بندها زاده می شوند؟ پوچی جنس شده است بر کمربند. می گشایم همه ی انچه را گره زده. از انجا که دوری سر بالایی است. در فشار کمربند ها. معکوس انگشترها بزرگ شده. مار بر تمام محدوده ی هویتم. حلقه های حماقت را. نه تمام آیینه ها. که در خود می دید،هر روزخود را. وصله شده به اول تنش،سایه ها ،گرد پوک شده. کمربند ها به همان سنگینی سر با لایی. سالها تمام تنم نشسته بود. ریخته بر فضایی متعفن. آنچه در جنس من. سیاهی محض می شود. یدک می کشد بی جا. به نفع تمام معکوسان عالم. ارامش در اتاق خوابیدست.
جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..
جانم ز مهتاب ر خت پروانه ای شب تاب شد. میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید. جانم ز مهتاب ر خت پروانه ای شب تاب شد. میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید. اما دلی دارم و حسرت درناها،. و به هنگامی که مرغان مهاجر. در دریاچه ی مهتاب. خوشا رها کردن و رفتن! خوشا پر کشیدن. خوشا رهایی. خوشا اگر نه رها زیستن،مردن به رهایی! در این قفس تنگ. بال های مرا سزاوار حرمان مکن. بی پر و بال نوشت. از ما پرواز نوشت. ارمیا (رضا امیر خانی). شهید دکتر مصطفی چمران. به نداری هایم رحم کن. پاریس کاف بار .
اولین تپش های عاشقانه
اولین تپش های عاشقانه. تپش هايي كه بي تو جز براي مرگ نمي تپد. و غریب تر از ان حال من. میخواهم ببندم در این خانه را. میخواهم پشت در قلبم بنویسم تعطیل است. اماچه کنم که زندگی بی عشق بی معنا ترین. چیزیست که تا به حال دیده ام. نوشته شده در چهارشنبه پنجم مهر 1391ساعت 15:19 توسط فرانك يزدان نيا. امسال پاییز اولین پاییزیه که دوسش ندارم. حال غریبی دارم انگار یه چیزی کمه. دلم هوای پرواز توحیاط پر از دانشجوی دانشگاهو کرده. دلم میخواد بشینم زیر درخت بید مجنون و زیر چشمی به تو نگاه کنم. دلم خنده های استاد کاظمی.
روزی به چشم تو من بهترین بودم
روزی به چشم تو من بهترین بودم. خيانت تنها اين نيست که شب را با ديگري بگذراني. خيانت مي تواند دروغ دوست داشتن باشد. خيانت تنها اين نيست که دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري. خيانت مي تواند جاري کردن اشک در چشمان معصوم باشد. نوشته شده در پنجشنبه بیستم آبان ۱۳۸۹ساعت 19:34 توسط محسن و الهه. آروم ازم دور و دورتر مي شد . دلم مي خواست فرياد بزنم: نرو . دلش مي خواست فرياد بزنم : بمون . ولي بغض راه گلومو بسته بود و مجال نمي داد ، با چشمام فرياد کشيدم :بمون . شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. گفتم که دلم .
دفترچه خاطرات من...
سلام به همه ی دوستای گل وبلاگ نویسی. امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد. خواهش میکنم بدون نظر دادن نرید. هر انتقاد ونظری که دارید برام بنویسید چه خوب چه بد. نوشته شده در تاریخ جمعه 28 بهمن 1390 توسط زهرا . نظرات. مدیر وبلاگ صحبت میکنه. من بعداز مدت ها برگشتم. راستیش یه گمشده دارم. تو همین نت هم هستش. من قبلا ادرسه وبلاگشو داشتمممم. ولی الان به یاد ندارم متاسفانه. ممنونم که میاد بهم سر میزنید. امیدوارممممممم که خودش بیاد واینجا یه سر بزنه وبا این پستممم روبه رو شه. دوستانننن مچکرممم از همتونننننن. یادته بهت...
زندگی رو به آسمان...
زندگی رو به آسمان. تفاهم از سه ". توانایی تحمل تفاوت ها ! تاريخ : پنجشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۴ 12:47 نویسنده : سیده زهرا. بعضی آدم ها هستند که شبیه به حرف هایشانند. و چقدر دوست داشتنی اند بعضی ها که بوی انسانیت. از ده متریشان به مشامت می رسد. آنهایی که هر یک کلمه که حرف می زنند دنیایی تکان می خورد. بعضی ها آرامش مطلقند.اصل کارو تپش قلبشان زیباست. بعض ها آنقدر عزیزند،آنقدر خوب اند که دلت نمی آید. حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان! میترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت. یه عالمه لبخند می نشاند گوشه ی لبت.