chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - کار و کارگر!
http://chelcheragh.blogfa.com/post-82.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . اولی: تو که باز خوابیدی. پاشو برو دنبال کار. دومی: منتظره کار بیاد دنبالش. من: صبح رفتم سر چهارراه ایستادم کسی نبردم واسه کار! دومی: خوب حتما کم ایستادی! نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۹ساعت 13:26 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را. در کویرآرزو سیراب ازموج سراب. با مرورخاطرات زندگی درهرغزل.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ
http://chelcheragh.blogfa.com/9001.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . بازم یه سال نو ، بازم یه روز نو. طبیعت نو ، لباسهای نو ، پولهای نو. حتی ماهی قرمزهای داخل تنگ هم نو شدند. چیزی که عوض نشده من و سین های سفره هفت سین! من و اطرافیامو تنهاییهام. من و روزهامو روزمرگی هام . نوشته شده در دوشنبه یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت 17:27 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را. Love city $ $.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - و من گمراه!
http://chelcheragh.blogfa.com/post-80.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . چرا همه درا به روم بسته شده؟ چرا هر راهی که میرم یا بن بسته یا بیراهه؟ چرا همه رویاهام کابوس شدند؟ چرا بهار آرزوهام خزان شده؟ انگار دیگه خدا هم هوامو نداره. انگار تک و تنها وسط یه بیابون برهوت رها شدم. حتی دیگه تو اسمون شب هم ستاره ای نیست که بتونم راهمو یدا کنم. خدایا میدونم که گناهکارم. میدونم که نه بنده خوبی واسه تو بودم نه همنوع خوبی واسه بنده هات. اما تو خدای خوبی واسه من باش. تو رو به بزرگیت که خودت کمکم کن. تو رو به خداییت که تنهام نذار. موسم افسردن احساس درقطب زمان.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - شیطان در بند انسان!
http://chelcheragh.blogfa.com/post-81.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . شیطان در بند انسان! ظهر شيطان را ديدم. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برميداشت. گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده اي؟ بني آدم نصف روز خود را بي تو گذرانده اند. شيطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پيش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته اي يا سنگ بندگي خدا به سينه مي زني؟ نوشته شده در جمعه پانزدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 1:58 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. مردی با عبای شکلاتی.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ
http://chelcheragh.blogfa.com/8807.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . گرگ ها خوب بدانند. گرگ ها خوب بدانند در اين ايل غريب. گر پدر مرد . تفنگ پدري هست هنوز. گرچه مردان قبيله همگي کشته شدند . توي گهواره ي چوبي پسري هست هنوز. آب اگر نيست نترسيد که در قافله مان. دل دريايي و چشمان تري هست هنوز. نوشته شده در شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 3:47 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - گرگ ها خوب بدانند
http://chelcheragh.blogfa.com/post-79.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . گرگ ها خوب بدانند. گرگ ها خوب بدانند در اين ايل غريب. گر پدر مرد . تفنگ پدري هست هنوز. گرچه مردان قبيله همگي کشته شدند . توي گهواره ي چوبي پسري هست هنوز. آب اگر نيست نترسيد که در قافله مان. دل دريايي و چشمان تري هست هنوز. نوشته شده در شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 3:47 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ -
http://chelcheragh.blogfa.com/post-85.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . باز آن یار قدیم. باز یک آمد و رفت. نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 15:20 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را. در کویرآرزو سیراب ازموج سراب. جسته ام در ناامیدی سایبان خویش را. با مرورخاطرات زندگی درهرغزل. می نویسم با صداقت داستان خویش را. مردی با عبای شکلاتی. لیست وبلاگهای به روز شده.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ
http://chelcheragh.blogfa.com/8811.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . چرا همه درا به روم بسته شده؟ چرا هر راهی که میرم یا بن بسته یا بیراهه؟ چرا همه رویاهام کابوس شدند؟ چرا بهار آرزوهام خزان شده؟ انگار دیگه خدا هم هوامو نداره. انگار تک و تنها وسط یه بیابون برهوت رها شدم. حتی دیگه تو اسمون شب هم ستاره ای نیست که بتونم راهمو یدا کنم. خدایا میدونم که گناهکارم. میدونم که نه بنده خوبی واسه تو بودم نه همنوع خوبی واسه بنده هات. اما تو خدای خوبی واسه من باش. تو رو به بزرگیت که خودت کمکم کن. تو رو به خداییت که تنهام نذار. موسم افسردن احساس درقطب زمان.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - خدایااااااااااااااا
http://chelcheragh.blogfa.com/post-78.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . بازهم یه امید تازه و باز بر باد رفتن همه چیز! لعنت به این خرداد کابوس ناک. لعنت به این تابستون کذایی. چه سال بدی شده امسال واسم. نمیدونم کی قراره این شکست ها تموم بشه. دلم واسه مامان و بابام میسوزه. واسه اونا هم یه بار اضافه شدم. نوشته شده در شنبه هفتم شهریور ۱۳۸۸ساعت 22:34 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. مردی با عبای شکلاتی.
chelcheragh.blogfa.com
چلچراغ - خیال آنی
http://chelcheragh.blogfa.com/post-84.aspx
با چلچراغ یاد تو نورانیم هنوز . گاهی نگاهی به خاطرات قدیمی آدمو به خودش میاره. به مسیری که پشت سر گذاشته ، از کجایی که به کجایی رسیده. امروز نوشته هایی رو میخوندم که خودم هم باورم نمیشد من نوشته باشم. حسی دروغین یا دروغی احساسی؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۰ساعت 11:57 توسط امیر. در بغل می گیرم امشب زانوان خویش را. می کشم ازسینه بیرون هم زبان خویش را. پاسخم درکوهسارناله جزپژواک نیست. با که باید گفت درد بیکران خویش را؟ موسم افسردن احساس درقطب زمان. می فروزم اشک های مهربان خویش را.