rainfall26.blogfa.com

dastanman.persianblog.ir

الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/1386/8

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. می مردی امروز آرایش نمی کردی . یکی نیست بگه می مردی امروز آرایش نمی کردی؟ آه لعنت به این شانس. به قولی لب دریا بریم خشک می شه باید یه پارچ آب با خودمون ببریم. دیشب امین آقا خونه نبودن و از طرفی روز گذشته یعنی شنبه گوشی همراه خود را در منزل جا گذاشته بودند و از آنجایی که من و ایشان با یکدیگر همکاریم از من خواستند که گوشی را جهت ایشان بیاورم. من هم صبح زود شاد و خرم، سرحال و پرانرژی از خواب بلند شده و از آنجایی که وقت زیادی داشتم تا زمان رفتن،. آخه دختر بمیری تو.

dastanman.persianblog.ir

الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/archive

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. عناوین مطالب وبلاگ الهه آبها. اخه من چه کار کنم؟ 1583;وشنبه ۱٩ آذر ،۱۳۸٦. می مردی امروز آرایش نمی کردی . 1583;وشنبه ٢۸ آبان ،۱۳۸٦. چی فکر می کردیم چی شد . 1583;وشنبه ٢۱ آبان ،۱۳۸٦. 1588;نبه ۱٢ آبان ،۱۳۸٦. آخر قصه من . . . 1662;نجشنبه ۱٠ آبان ،۱۳۸٦. آخر قصه من . . . 1662;نجشنبه ۱٠ آبان ،۱۳۸٦. آخر قصه من . 1662;نجشنبه ۱٠ آبان ،۱۳۸٦. آخر قصه من . . . از وداع تا خواستگاری . . . من کی هستم . . ؟ سهشنبه ۱ آبان ،۱۳۸٦.

dastanman.persianblog.ir

می مردی امروز آرایش نمی کردی ... - الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/post/11

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. می مردی امروز آرایش نمی کردی . یکی نیست بگه می مردی امروز آرایش نمی کردی؟ آه لعنت به این شانس. به قولی لب دریا بریم خشک می شه باید یه پارچ آب با خودمون ببریم. دیشب امین آقا خونه نبودن و از طرفی روز گذشته یعنی شنبه گوشی همراه خود را در منزل جا گذاشته بودند و از آنجایی که من و ایشان با یکدیگر همکاریم از من خواستند که گوشی را جهت ایشان بیاورم. من هم صبح زود شاد و خرم، سرحال و پرانرژی از خواب بلند شده و از آنجایی که وقت زیادی داشتم تا زمان رفتن،. آخه دختر بمیری تو.

dastanman.persianblog.ir

از وداع تا خواستگاری . . . - الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/post/3

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. از وداع تا خواستگاری . . . انتظار نداشتم اتاقی که می بینم اتاق حسین باشه. وای کسی که من اینقدر ازش بدم می اومد به یکباره با دیدن اتاقش نظرم برگشت احساس کردم چقدر پسر پاک و محترمی است. اون روز ما تا عصر اونجا بودیم و حسین هم وقتی برگشت رفت تو اتاقش و تا زمان خداحافظی بیرون نیامد. به قول خودش برای این رفت بیرون تا ما احساس راحتی بیشتری داشته باشیم. با چند بار رفت و آمد با فاطمه (همسر فاطمه شهید جنگ بود و یه پسر داشت به اسم علی که 13-12 سالش بود). من من کنان با لرز...

dastanman.persianblog.ir

آخر قصه من . . . - الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/post/8

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. آخر قصه من . . . در اين حين عاشق مردي شدم كه هيچ وقت فكرش رو نمي كردم. مردي مهربان كه به خاطر ارتباط كاري زياد مي رفتم پيشش. و زماني فهميدم عاشقش شدم. كه وقتي از دور براي من سري به عنوان سلام تكون داد و . تمام وجودم به لرزه افتاد. دستانم به وضوح مي لرزيدن- ضربان قلبم به روي 1000 رسيده بود و نفسم به شماره افتاده بود. بر افروختگي روي صورتم به خصوص گونه هايم را كاملا حس مي كردم. موضوع رو با سميرا در ميون گذاشتم و شماره اش رو بهش دادم. اين ماجرا براي دو سال پيشه.

dastanman.persianblog.ir

آخر قصه من ... - الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/post/6

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. آخر قصه من . اینم ادامه ماجرا از پست قبل. بعد از اون توي 21 خرداد 1381 من و امين براي مدتي صيغه محرميت خونديم و . . . در شهريور 1381 مصادف با روز زن كه دقيقا 7 شهريور بود من و امين براي هميشه مال هم شديم . طي يك مراسم مفصل و دوست داشتني. من و امين خيلي كم همديگه رو مي ديدم و همين دوري و . عشق. علاقه من و امين رو به هم بيشتر مي كرد. اما هر چي زمان مي گذشت من و امين همديگه رو بيشتر مي شناختيم. پسري كه هيچ وقت فكر نمي كردم اينجوري باشه . . . براي من انجام كارهايي ك...

dastanman.persianblog.ir

اخه من چه کار کنم ؟؟؟ - الهه آبها

http://dastanman.persianblog.ir/post/12

دنيای سنگی-بهار و بهنام. سه کله پوک- مينو. اخه من چه کار کنم؟ اخه چرا اینجوری میگه؟ مگه من چه کار کردم . طوری برخورد می کنه که انگار خلافی کردم و نگران تکرار مجددشه. رئیسم رو می گم. خدا نکنه یکی بیاد جلوی اتاقم بخواد ادرس بپرسه. می یاد می گه این کی بود چه کار داشت چرا اومده بود. مگه خودش اتاق نداره. خدا چرا با من مثل زندانی ها رفتار می کنن. می گه فلانی چرا می یاد اینجا. می گم خوب من که نمی تونم بگم نیاد چی بگم. می گه نه بهش بگو رئیسم گفته نباید شما بیاین اینجا. وگرنه خودم یه جور دیگه برخورد می کنم .

lahzeye-dedar.blogfa.com

به نام تو... به یاد تو...به عشق تو... - لبخند استاندارد

http://www.lahzeye-dedar.blogfa.com/post-15.aspx

به نام تو. به یاد تو.به عشق تو. این روزها که مغازه ها. پر شده از اجناس تقلبی. آبروی لبخند ها را برده اند. اما،بر صورت تو انگار. مهر استاندارد کوبیده اند. در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود. نوشته شده در یکشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۶ساعت 21:56 توسط تنها تر از همیشه. کاش میشد اشک را تهدید کرد. مدت لبخند را تمدید کارد. کاش میشد در میان لحظه ها. لحظه ی دیدار را نزدیک کرد. درد دل یک پسر افغان. تنها ترین جزیره ی عشق. وبلاگ گل یاس که فقط گل مریم را میخواد. دل تنگی های عاشق تنها.

lahzeye-dedar.blogfa.com

به نام تو... به یاد تو...به عشق تو... -

http://www.lahzeye-dedar.blogfa.com/post-32.aspx

به نام تو. به یاد تو.به عشق تو. رنج من نمی دانم و همین درد مرا سخت می آزارد. که چرا انسان، این دانا این پیغمبر در تکاپوهایش. چیزی از معجزه آن سو تر ره نبرده ست به اعجاز محبت، چه دلیلی دارد؟ دلیلی دارد که هنوز مهربانی ناشناخته است؟ و نمی داند در یک لبخند ،. چه شگفتی ها پنهان است! من بر آنم که در این دنیا خوب بودن. به خدا سهل ترین کارست و نمی دانم که چرا انسان. تا این حد، با خوبی بیگانه ست. نوشته شده در سه شنبه هشتم آبان ۱۳۸۶ساعت 11:36 توسط تنها تر از همیشه. کاش میشد اشک را تهدید کرد. درد دل یک پسر افغان.