royaeshabaneh.blogfa.com
پرواز خیالپرواز خیال - گفتگوی عقاید
http://royaeshabaneh.blogfa.com/
پرواز خیال - گفتگوی عقاید
http://royaeshabaneh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
پرواز خیال | royaeshabaneh.blogfa.com Reviews
https://royaeshabaneh.blogfa.com
پرواز خیال - گفتگوی عقاید
royaeshabaneh.blogfa.com
پرواز خیال
http://www.royaeshabaneh.blogfa.com/8608.aspx
باد می وزد و از وزش خود برگ درختان را چه زیبا به رقص می آورد . باد می وزد و از وزش آن تنی رنجور و خسته و تکیده از درد چه اهسته به لرزش در می آید . آب جریان می یابد و از جریان آن صدای جویبار در دل شب چه آهنگی میسازد گویا که با باد. دست در دست هم آهنگی برای رقص برگ درختان ساخته اند. آب جریان میابد و از جریانش آن ژنده پوش خیابان گرد شبها چه می لرزد که او امشب. زمینی برای خواب نمی یابد . جرقه ای زده میشود و از آن شرر . رقص آتش در اجاقی گرم چه زیبا میکند نشستن در کنار. زاد روز بزرگ مرد تاریخ و تمدن نوین بشریت.
پرواز خیال
http://www.royaeshabaneh.blogfa.com/9006.aspx
رفتم ببینمش اما نبود . رفتم بشناسمش امانشد. حیف شد که دیدار تازه نشد . فقط درده تازه تر شد . صداش کردم با داد و فریاد . اما نشنید . گریه کردم باز هم ندید . وقتی که دیگه صدام گرفت . چشام بی سو شد.نفسم به شماره افتاد . دیدم داره صدام می کنه . دوباره نگاهم می کنه . اونوقت بهم گفت : من برای تو کافی نبودم؟ به تو نزدیک نبودم؟ کنار تو در همه حال نبودم. راست می گفت . من قافیه رو باخته بودم . دیدم دل با عشق تو گلگونه. یار تویی این بنده بی تو حیرونه. نوشته شده توسط سعید در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ و ساعت 10:38.
پرواز خیال
http://www.royaeshabaneh.blogfa.com/8808.aspx
پرواز با خیالی آسوده. دارم صدای زنگ رو میشنوم که با صدای بلندش من رو صدا میزنه و میدونم که تا پاسخی ندم دیگه قطع نمیشه . اما امروز از همیشه بهترم و خیالم آسوده تر .چون دیشب که خودم را جلوی آینه دیدم اولش که متوجه نشدم این کیه روبرو واستاده . بعد که بخودم اومدم خودم رو تازه شناختم . به این مرحله سنی هم رسیدم که موهام رو (به قول دوستام) با مش نقره ای ببینم . چند وقتی بود داشتم خونه تنهایم رو به غرب شهرم میبردم تا شاید خودم رو به افقش نزدیکتر کنم .اما نمیدونم چرا هر چی میری به افق نمیرسی. باز صدای زنگ و باز...
پرواز خیال
http://www.royaeshabaneh.blogfa.com/8703.aspx
همیشه خاطره های به اصطلاح عاشقانه دوستانم را که گوش میدادم هیچ وقت آرزوی. قرارگرفتن در موقعیت آنها را نداشتم .اما حدود یک ما ه پیش بود که وقتی از زبان پدر و مادر. یکی از دوستان سفر کرده داستان عشقش را شنیدم ،واقعا آرزو کردم که ایکاش مثل او بودم. یک سال پیش بود که به محله ای در لواسان اومده بودند .پدر ومادری پیر و مهربان. داشت ، طبق عادت روزگار این پیر مرد های خانواده ها بودند که بدون هیچ ریایی با هم زودتر. آشنا شدند و بعد از آن من او را شناختم .کم حرف بود و آرام .گرچه از نظر گذر زمان در حدود. را دوست داش...
پرواز خیال
http://www.royaeshabaneh.blogfa.com/8604.aspx
وقتی اولین موی سپید رو در لابه لای موهایش دید .ناخودآگاه دلش گرفت .زیرا که او خود را. جوان می پنداشت در سالهایی که او باید در نهایت قدرت و سلامت باشد. موهای او اولین ناقوس سراشیبی فرسودگی بدن را به او گوشزد میکنند. او را در کوی وبرزن و محله همه می شناختند .و به قول حاجی های محل او جوانی بود که. به راستی زمین به سختی قدمهایش را تحمل می نمود و در زیر پاهایش می لرزید . اندام ورزیده و شانه های قوی همه حکایت از قدرت اوبود. ولی هیچکس آگاه به دردهای او. فقط او و دلدارش میدانند . به یاد می آورد. آیا مرا می شناسی؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
ذهن زیبا
http://www.negahiashena.blogfa.com/8606.aspx
بزرگ بیندیشید حتی زمانی که اوضاع بر وفق مرادتان نیست. چه لحظه هایی که در زندگی ترا گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی. چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی. چه ساعتها یی بود که غرق در شادی و غرور، تو پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی. چه روزهایی که سرمو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر می کردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است. وقت از ادم های دور و برم دلم گرفت. و خسته ام جا دادی. خاموشی تقوا...
ذهن زیبا
http://www.negahiashena.blogfa.com/8611.aspx
بزرگ بیندیشید حتی زمانی که اوضاع بر وفق مرادتان نیست. من سکوت خویش را گم کرده ام. لاجرم در این هیاهو گم شدم. من که خود افسانه می پرداختم. عاقبت افسانه مردم شدم. ای سکوت ای مادر فریاد ها. ساز جانم از تو پر آوازه بود. تا در آغوش تو در راهی داشتم. چون شراب کهنه شعرم تازه بود. در پناهت برگ و بار من شکفت. تو مرا بردی به شهر یاد ها. من ندیدم خوشتر از جادوی تو. ای سکوت ای مادر فریاد ها. گم شدم در این هیاهو گم شدم. تو کجایی تا بگیری داد من. گر سکوت خویش را می داشتم. زندگی پر بود از فریاد من. وقتی دعا می کنم.
مترسک
http://www.eleena.blogfa.com/8511.aspx
تنها مردن هم زیباست باکی ندارم از تنها مردن .غربت تنها یارم چه تنها بود . تنها با ما تنهایی. تنها یارم همراهم رفیقم تنها بود . و من این را حس می کردم وقتی که او تنهایی را برای خود. خرید و تنها و بی کس. داخل یک استخری از آرامش و خاک خوابید فهمیدم تنهایی مال اوست . وتنهایی را اگر کسی دوست می دارد باید اورا نیز دوست داشته باشد .تنهایی و بی کس رفتنش. غیر قابل باور بود یعنی تنهایی ام با تنها شدنم کنار نمی آمد جنگ و ستیز بین من و تنهایی ام. تنها یارم در تنهایی اش مرا نیز مهمان می کند. وبه من می گوید. یکدفعه به...
مترسک
http://www.eleena.blogfa.com/8709.aspx
عشقم امید و تکیه گاهم شبهای پر از ستاره ام رفت. برق نگاهی که شبام رو شفاف می کرد رفت. صدای آرامش بخشی که تو نگرانی و وحشت. آرومم می کرد رفت. دستای گرم و مهربونی که دستام رو نوازش می کرد رفت. اما به جاش غصه های امد که اندازه ای کهکشون بودند. کهکشون بزرگه مگه نه؟ شبها که فکرت پنجه می کشه به دلم اونقدر گریه می کنم تا شاید یه ذره کوچلو کهکشون. غصه هام کوچیک بشه . اما کهکشون هیچ وقت کوچیک نمی شه! نمی دونم چرا اینجوری تنها شدم . نمی دونم چرا نور چراغ ها شبام رو شفاف نمی کنه! من موندمو یه تنهایی قدره نبودنهات.
مترسک
http://www.eleena.blogfa.com/8602.aspx
وقتی کناردیوار می شینم و سرم را بهش تکیه می دم . نا خوداگاه یاد. روزایی می افتم که سر. روی شانه هایش می گذاشتم و او با نوازش. مهربانانه من را آرام می کرد . از مهربونی و خوبی. می گفت از روزایی که کنار هم بدون هیچ گونه. ترس و مشغله ی ذهنی و روحی زندگی خواهیم. وقتی نا امید بودم امیدوارم می کرد . وقتی خته و عصبی بودم با چند کلمه. وفتی با چشمان گریان به صورتش نگاه می کردم با یک. لبخند زیبا و ملیح اشکهامو پاک می کرد. و بوسه ای روی گونه هام. می گذاشت و می گفت : نبینم این چشمای سیاه و براق خیس باشند .
مترسک - زن دوم
http://www.eleena.blogfa.com/cat-3.aspx
امروز می خوام جبهه بگیرم. و یه کمی از مردا گله کنم حالا اگر مردی با من موافقه. یا مخالف تو نظرات برام بگه. تا حالا مردایی رو دیدید که تا حد انفجار حرصت رو در میارند. حتی می تونم با کمال صراحت. و اعتماد به نفس بگم که فقط اسم مرد رو همراه دارند. اگه یه خورده هم بهشون رو بدی که دیگه دم از زن دوم می زنند آخ چه دلم می خواد. وا این چه حرفیه می زنی؟ سینه سژر می کنند باد به قبقب می ندازند که:. سنت پیغمبرمونه - خدا و پیغمبراین حق رو به مرد داده تو می گی نه؟ آقای محترم این قسمت پست ما : دروغ می گه در حد تیم ملی.
ذهن زیبا
http://www.negahiashena.blogfa.com/8610.aspx
بزرگ بیندیشید حتی زمانی که اوضاع بر وفق مرادتان نیست. یکی از بزرگان می گوید. اما از كجا بايد آغاز كرد دنيا كه چنين گسترده است از سرزميني آغاز خواهم كرد كه بهتر از همه ميشناسم اما سرزمين من نيز بسيار پهناور است بهتر است از شهرم شروع كنم اما شهرم نيز وسيع است بهتر است از خيابانم آغاز كنم. نه: از خانهام. نه: از خانوادهام نه از خودم آغاز خواهم كرد. درون توست اگر خلوتي است و انجمني است. برون ز خويش كجا ميروي جهان خالي است. نوشته شده در ساعت توسط. نوشته شده در ساعت توسط. لحظه ی دیدار نزدیک است. تشکر از یک دوست.
ذهن زیبا
http://www.negahiashena.blogfa.com/8708.aspx
بزرگ بیندیشید حتی زمانی که اوضاع بر وفق مرادتان نیست. معبودش پاسخ داد:عزیزم، کوچولوی عزیز من ،من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترک نخواهم کرد.در مواقعی که رنجی را تحمل میکنی، زمانیکه تو فقط اثر یک ردپا را میبینی، آن همان وقتیست که من تو را روی شانه هایم حمل میکنم. نوشته شده در ساعت توسط. زندگی مسابقه نیست زندگی یک سفر است. و تو آن مسافر هستی که در هر گامش ترنم. خوش لحظه ها جاریست. لحظه ها خاطره اند. زندگی شوق تمنای همین خاطره هاست. خاموشی تقوای ما نیست. با هم و تنها. هیچ کس و دیگران. حرفهای من با خودم( ستایش).
ذهن زیبا
http://www.negahiashena.blogfa.com/8705.aspx
بزرگ بیندیشید حتی زمانی که اوضاع بر وفق مرادتان نیست. حرفهایی از ادمهای غریبه اون شهر می شنیدیم که تعجب می کردیم می گفتیم واقعا اینطوری بوده مگه میشه چرا اصلا چیزی به ما نمی گفت، چرا نمی گفت که به این همه ادم کمک کرده و یاری رسونده البته هر بار که این سوال تو ذهنم ایجاد میشد یاد این جمله استاد مطهری می افتادم که. اساسا وقتی روح بزرگ شد جسم کوچک می گردد. و او مصداق کامل این شعر سعدی بود. سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده ان است که نامش به نکویی نبرند. و این دعای او در درگاه خداوند برآورده گردید که.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
Roy Aero Service | Your One Stop Aviation Shop Since 1987
Your One Stop Aviation Shop Since 1987. Awards & Recognition. Roy Aero Service Commitment. The success of our business depends upon the satisfaction of our customers. Roy Aero Service takes pride in really listening to what our customers want for their airplanes. This accounts for the fact that 90% of our business comes from former customers and their referrals. Rodney, Dottie and the entire Roy Aero team. Why should you visit Grand Marais? This entry was posted in Aviation. August 24, 2014.
رویای روشن
عاقل همه ي آنچه را كه مي داند نمي گويد ، ولي آنچه را كه مي گويد مي داند. جملات الهام بخش برای زندگی. تاريخ : ۹۴/۱۰/۲۲ ۲۰:۴۹ بعد از ظهر نویسنده : roya. بارون داره هدر میشه بیا با من قدم بزن. دلم داره پر میزنه واسه تو و قدم زدن. وقتی هوا بارونیه دلم برات تنگ میشه باز. نمیدونی تو این هوا چشات چه خوشرنگ میشه باز. بارون هواتو داره رنگ چشاتو داره. قدم زدن تو بارون با تو چه حالی داره. دلم هواتو داره بارون هواتو داره رنگ چشاتو داره. قدم زدن تو بارون با تو چه حالی داره دلم هواتو داره. با آمدن امام در کشور ما.
Home
Taxatie Woonhuis / Appartement / Grond. Nr 1 voor taxaties in omgeving Breda-tilburg-oosterhout. Waar kan ik je mee helpen? Meer dan duizend klanten gingen u voor! Woningtaxatie binnen 2 werkdagen gereed!
خاطره
هفته دیگه تولدمه و دقیقا روز عید قربان است و من خیلی خوشحالم چوووووووون تولدو دوست البته شکی در این نیست که همه تولدشون و تولد دیگران را دوست دارند در کل تولد روزی خوب است راستی یک چیزه دیگه هم بگم که تولد دختر داییم هم این هفته پنجشنبه است. تولد منو دختر داییم پیشاپیش مبارک. تولدم تموم شد ممنون ازتون. من یک وبلاگ جدید باز کردم اگه دوست داشتین به اونم سر بزنین. سلام ا بخونش این پیام مال. من نیست ولی بخونش: تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری. بفرست 20 روز دیگه منتظر معجزه باش. شما با رای ...
۩۩.. ..۩ .... سایه .... .۩.. . ۩۩..
چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ 23:31 ] [ عرفان ] . بیاوقتی برای عشق هورامی کشداحساس. بروی اجتماع بغض حسرت، "گازاشکاور"بیندازیم. بیاباخودبیندیشیم ،اگریک روز،تمام جاده های عشق. اگریک سال، چندین فصل، برف بیکسی بارید. اگریک روز،نرگس کنارچشمه غیبش زد. اگریک شب،شقایق مردتکلیف دل ماچیست؟ ومن احساس سرخی می کنم چندیست. ومن ازچندشبنم پیش ترخوابم، نزول عشق رادیدم. چرابعضی، برای عشق دلهاشان نمی لرزد؟ چرابعضی نمیدانند، که این دنیابه تارموی یک عاشق. چرابعضی تمام فکرشان ذکراست؟ وگویی میوه ی اخلاصشان کال است. درآغوش ع...
پرواز خیال
رفتم ببینمش اما نبود . رفتم بشناسمش امانشد. حیف شد که دیدار تازه نشد . فقط درده تازه تر شد . صداش کردم با داد و فریاد . اما نشنید . گریه کردم باز هم ندید . وقتی که دیگه صدام گرفت . چشام بی سو شد.نفسم به شماره افتاد . دیدم داره صدام می کنه . دوباره نگاهم می کنه . اونوقت بهم گفت : من برای تو کافی نبودم؟ به تو نزدیک نبودم؟ کنار تو در همه حال نبودم. راست می گفت . من قافیه رو باخته بودم . دیدم دل با عشق تو گلگونه. یار تویی این بنده بی تو حیرونه. نوشته شده توسط سعید در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ و ساعت 10:38.
رویــــــــــــــــــــای شنـــــــــــی
زیباست یادت اگر خودت بودیے چه غوغاییے میکردیے ). ولی به دنبال همان یک آ. ری از جنس نف. برچسبها: قابل توجه بعضیا. به زودی لینک تکونی رو شروع میکنم. سه شنبه ۱ بهمن۱۳۹۲ 23:5 . شای لین. من تا ابدگیر چشمان توام. خوب که گوش کنیے. رم تمام دنیا بگوید ما مال هم نیستیم. ما به درد هم نمیخوریم. رم برای زیر یک سقف رفتن عشق آخرین. معیار این جماعت باشد. رم دوست داشتن بدون سند حرام. رم تا آخر عمر تنها. رم هرگز دستانت در دستانم قفل. هیچگاه مال من نشود. من تا ابد گیر چشمان. برچسبها: قبل ازینکه درمورد من قضاوت کنیے. سه شنب...
افسانه شهر عشق
نویسنده : رويا وروجك. ساعت ۱٢:٤٦ ق.ظ روز پنجشنبه ۱٠ امرداد ،۱۳۸٧. شاید از بیابانی می گذشتم. انتظاری گمشده با من بود. ناگهان نوری در مرده ام فرود آمد. و من در اضطرابی زنده شدم:. دو جاپا هستی ام را پر کرد. از کجا آمده بود؟ به کجا می رفت؟ تنها دو جا پا دیده می شد. شاید خطایی پا زمین نهاده بود. نویسنده : رويا وروجك. چهره انسان را مي بينم و فريادش را که آسمان بلند شده مي شنوم. به ردپاهايي که در خيابان و خانه ها بر جا مانده توجه مي کنم. و همساني روح ها اميدها آرزوها و اشتياق دل ها را مي بينم. ساعت ۱...
✖❤ســآلــهاے سَــگـے✖❤
ز ند گے ت مام ش خ طاے دید ن ا ست. .ت و م را ن میبینے . پ ست ثابت.ساره مرده ديگه. ديگر نمی نویسم واسه تنها مخآطب قلبم. که می خورید پ ر از. نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ساعت ۰ قبل از ظهر توسط س اره ش ےطوט. همه می گویند سخت گیر م! همین است که انقدر سخت. به تو گیر داده ام . . . نوشته شده در شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت ۱۳ بعد از ظهر توسط س اره ش ےطوט. همین که تو میدانی دوستت دارم کافیست . بگذار خفه کند خودش را دنیا. نوشته شده در شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت ۱۳ بعد از ظهر توسط س اره ش ےطوט. ن س ل د...
رویای شیرین
پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 17:59 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:21 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:20 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:13 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:12 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:11 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:9 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:9 ] [ رویای شیرین ]. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 22:9 ] [ رویای شیرین ].
★ღ♥ღ♥ღرویای سوختهღ♥ღ♥ღ★
ღ ღ ღرویای سوختهღ ღ ღ. ﭘﺎﻫای ﺷﻨﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ! ﺩ ﻟ ﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑلاﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐ ﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ! 100 ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﯼ 1 ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻢ! ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷک ﻮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ! ﺳر ﭼﯿﺰﺍﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿفﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗ ﻠ ﮏ! کفش های پاشنه ب لند مامانمو بپوشم و راه برم! ﺩ ﻟ ﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭا ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ! ﺩ ﻟ ﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ ﻧﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ! ﺩ ﻟ ﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ! برچسبها: از ادمهی شهر بیزارم.
