loci.blogfa.com
غبار لبخند - خیانت تمام شده ...!
http://www.loci.blogfa.com/post-14.aspx
خیانت تمام شده ! سیاه جامگان در خونند . درخود می غلتند و می رقصند . مدام می چرخند و می خندند . انگار شادی شان ابدی است . و هزاران و هزاران بار می گویند و باز هم تکرار می کنند . آوازی می خوانند برای غم و شادی شان! دیوانه اند که می خندند . ساده دلند که می خندند . دیگر به دنبال عزیزان نمی گردند . دیگر حسرت گذشته را نمی خورند . دیگر ، به گذشته بر نمی گردند . این است شادی آسمان ها . این است شادی خداوند حسود . و این است شادی من ! نوشته شده در یکشنبه هفتم مهر ۱۳۸۷ساعت 16:57 توسط فرشته. هفته چهارم آذر ۱۳۸۸.
ashkkhorshid.blogfa.com
اشک خورشید
http://ashkkhorshid.blogfa.com/8701.aspx
شکست حنجره ام بغضی را که سالها داشتم. و خون گریستم به جای اشک. زیرا فهمیدم خانه ام این جا نیست. فهمیدم دختر بهار بوده ام. و دختر شکوفه سیب. فهمیدم حوا نبود که آدم را فریفت. آدم بود که مرا به لجنزار دنیا کشید. و هنوز که هنوز است نیشش تا بناگوش باز. و حلقومش منتظر بلعیدن دختران بهار. مادرم سیب به آدم نداد. مادرم گریست برای دخترکانش. و من نیز بغضی را که سالها داشتم خون گریستم. میخواهم به خانه برگردم. دنیا را با تمام متعلقاتش در محضر شماره 12. در روی 140000 وصیت نامه. و من نیز بتوانم به خانه برگردم. عاشقانه ...
loci.blogfa.com
غبار لبخند - دزدکی می بوسمت
http://www.loci.blogfa.com/post-12.aspx
می ترسم از نبودنت و نرسیدنت. می ترسم برای آخرین بوسه. می ترسم از آخرین دیدار و آرزوی به آغوش گرفتنت ، می ترسم دگربار. نتوانم حس کنم لبانت را بر لبانم . می ترسم دیگر نتوانم چشمانت را از نزدیک ببینم ، درست موقعی که حس. می کنم لبانت بر لبانم را . می ترسم دگر نتوانم بوسه ای بدزدم از دستانت و تو دوباره بخندی از. اینکه من باز هم اول شدم . بیا که می ترسم چشم انتظار تو تا به آخر عمر بمانم . نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۸۶ساعت 14:32 توسط فرشته. هفته چهارم آذر ۱۳۸۸. هفته دوم آبان ۱۳۸۷. هفته او ل مهر ۱۳۸۷.
loci.blogfa.com
غبار لبخند
http://www.loci.blogfa.com/87082.aspx
به روی شط وحشت برگی لرزانم ،. ریشه ات را بیاویز . من از صداها گذشتم . روشنی را رها کردم . رؤیای کلید از دستم افتاد . کنار راه زمان دراز کشیدم . ستاره ها در سردی رگ هایم لرزیدند . هوا موجی زد . علف ها ریزش رؤیا را در چشمانم شنیدند :. میان دو دست تمنایم روییدی ،. در من تراویدی . آهنگ تاریک اندامت را شنیدم :. و نه روشنی . طنین تنهایی تو هستم،. طنین تاریکی تو . سکوتم را شنیدی :. بسان نسیمی از روی خودم بر خواهم خواست ،. در ها را خواهم گشود ،. در شب جاویدان خواهم وزید . چشمانت را گشودی :. شب در من فرود آمد .
loci.blogfa.com
غبار لبخند
http://www.loci.blogfa.com/86071.aspx
تمام عطرهایم از نفس تو ساخته شده و قشنگترین ترانه ها را به خاطر. تو بر لب جاری می کنم ! به تو گفتم : چی؟ که من بی تو هیچم ؟ فکر نمی کنم . چون اگر به واقع از زندگیم خارج شوی . هیچ تغییری ایجاد نمی شود . یعنی ممکن است که ازین هم بدتر شود؟ دیگر خسته شدم ازینکه مدام گفتم : دوستت دارم. دوستت دارم. فکر نمی کردی به اینجا برسم نه؟ خود آشغالت این را خواستی . می خواهم به جای دوستت دارم بگویم. از تو متنفرم.از توی کثافت متنفرم از توی پست فطرت احمق متنفرم. دوست دارم در همان آتشی که مرا سوزاندی بسوزانمت . و به رنگ دود.
ashkkhorshid.blogfa.com
اشک خورشید - زندون ما قفل درش
http://ashkkhorshid.blogfa.com/post-40.aspx
زندون ما قفل درش. تو دفترت نقاشی کن نقش اتل متل بکش. دو آدم کوتوله رو همین بغل مغل بکش. تو قلبای ا مونتی مرداب و آبگیر کشیدیم. گلای چون شقایق وای که چقدر دیر کشیدیم. بچه گیا عروسک و تو دستمون پس نزدیم. قلمبه های معنی دار به ناکس و کس نزدیم. ما همه مون معرکه ایم تابستونامون به کنار. زمستونا حوصله مون سر میره تا فصل بهار. زندون ما قفل درش تا آسمون فاصله نیست. یه وقت می بینی شده دیر نشونی از قافله نیست. بلند شو حالا وقتشه پاشنه ها رو ور بکشیم. بریم به عمق بچگی یه نقش بهتر بکشیم. جرمم شاعریست و قانونم عاشقی.
loci.blogfa.com
غبار لبخند
http://www.loci.blogfa.com/86094.aspx
می ترسم از نبودنت و نرسیدنت. می ترسم برای آخرین بوسه. می ترسم از آخرین دیدار و آرزوی به آغوش گرفتنت ، می ترسم دگربار. نتوانم حس کنم لبانت را بر لبانم . می ترسم دیگر نتوانم چشمانت را از نزدیک ببینم ، درست موقعی که حس. می کنم لبانت بر لبانم را . می ترسم دگر نتوانم بوسه ای بدزدم از دستانت و تو دوباره بخندی از. اینکه من باز هم اول شدم . بیا که می ترسم چشم انتظار تو تا به آخر عمر بمانم . نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۸۶ساعت 14:32 توسط فرشته. هفته چهارم آذر ۱۳۸۸. هفته دوم آبان ۱۳۸۷. هفته او ل مهر ۱۳۸۷.
loci.blogfa.com
غبار لبخند - آخر قصه ...
http://www.loci.blogfa.com/post-11.aspx
تمام عطرهایم از نفس تو ساخته شده و قشنگترین ترانه ها را به خاطر. تو بر لب جاری می کنم ! به تو گفتم : چی؟ که من بی تو هیچم ؟ فکر نمی کنم . چون اگر به واقع از زندگیم خارج شوی . هیچ تغییری ایجاد نمی شود . یعنی ممکن است که ازین هم بدتر شود؟ دیگر خسته شدم ازینکه مدام گفتم : دوستت دارم. دوستت دارم. فکر نمی کردی به اینجا برسم نه؟ خود آشغالت این را خواستی . می خواهم به جای دوستت دارم بگویم. از تو متنفرم.از توی کثافت متنفرم از توی پست فطرت احمق متنفرم. دوست دارم در همان آتشی که مرا سوزاندی بسوزانمت . و به رنگ دود.