pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات - از همتون عذر ميخوام
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-29.aspx
از همتون عذر ميخوام. سلام به همگي بچه هاااااااااااااااااا. واي ميدونم يه كتك دارم كه خيلي وقته نيومدم اما بخدا دلم براتون تنگ شده. اول بگم كه بعداز امتحانات عروسي داشتيم و همش درگير خريد لباس و اينجور چيزار هر روز تو پاساژهاي شيراز و. بعداز عروسي تازه يادم اومد كه عيده و رفتم خريد عيد. بعد هم رفتيم مسافرت و تفريح و اينطور چيزا. 11 فروردين اومدم عيد رو تبريك بگم كه عمه گلم گفت كه بيا بريم يه سر خوزستان منم باهاشون رفتم تا 15. فروردين اونجا بوديم.يعني 14ام ساعت 2 شب رسيدم خونه.خيلي خوش بود.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات - آمادگي دفاعي
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-28.aspx
سلام سلام صدتا سلام هزار و سيصدتا سلام. جاتون خالي چهارشنبه هفته پيش تو مدرسه واسه آمادگي دفاعي مونديم.خيلي جالب و ديدني بود. خدا رو شكر بگم كه مدير و معاون و معلم و هيچكس نبود فقط يه خانم آمادگي دفاعي بود كه اونم عرضه. حرف زدن نداره ديگه چه برسه به داد زدن و آروم كردن ۹۶ دانش آموز رو. همه بچه ها مثل مغول ريخته بودن تو سالن و جيغ ميكشيدن.از اتاق زايمان هم يه چيز اونورتر. بعد كه كلاسا رو جدا كردن و كلاس ما و كلاس دوم تجربي يك تو يه كلاس بوديم يه مشت نابغه اومدن و. تو قر بوديم كه زنگ خورد و رفتيم تو كلاس.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات - كل كل با پسرداييام
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-26.aspx
كل كل با پسرداييام. تاسوعا و عاشوراتون قبول. من كه اين سه چهار روز بهم خيلي خوش گذشت. اينقدر خودم و پسرداييام تو سر و كله هم زديم كه نگو. سه روز پيش جاتون سبز خونه داييم نذري داشتن.شب دعوت كردن رفتيم اونجا.شام رو كه زديم تو رگ. منو دوتا از پسرداييام و مهسا دختر داييم تو آشپزخونه نشسته بوديم.امين پسرداييم داشت قليون. ميكشيد.منم كه شيطون گولم ميزنه ميگه قليون بكش.حسابي دلم از قليون ميخواست.اومدم به امين. گفتم بسته ديگه خوب نيست بده ببرمش بيرون.لبشو گاز گرفت گفت خوب نيست بكشي.بعد گفت. نشونم دادي گفتي خوبه؟
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات -
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-21.aspx
سلام به دوستي جوناااام. واي دعا ميكنم كه هيچوقت سرما نخوريد. سرما خوردم جون ندارم بحرفم.صدام گرفته.خيلي داغونم.البته الان بهترم اما بازم حالم بده.بايد گلوم رو عمل كنم.سينوزيت هم دارم.گلوم عفونت ميكنه. حالا بيخيال اين حرفا.بچه ها چهارشنبه يه امتحان شيمي داديم كه فقط خدا ميدونه.همه افتضا دادن.همه بچه ها نشسته بودن و فحش معلمه ميدادن.(بدآموزي داره بگم چه فحشايي). زنگ دوم هم پرورشي داشتيم گفتيم اعصابمون خرابه ما جزوه نمي نويسيم خلاصه معلم بهداشتمون اومد و برامون توضيحاتي داد.يه چيزايي ميگفت بيا و ببين.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات - مهر91
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-31.aspx
امروز دلم هوا کرد بیام و یه مطلب براتون بنویسم. جونم براتون بگه مدرسه ی ما با کمک های استعداد های ما امسال شاهد شده. روز اول: 42 تا مرد اومدن تو مدرسمون و هر کدوم نیم ساعت حرف زدن و سر ما رو بردن.مخصوصا حرافی اون. روز دوم:معلم پرورشی جدید اومد و یه مشت دروغ مسخره تحویلمون داد و ول کرد رفت. روز سوم: معاون اومد و وضعیت مانتو ها و ابروها و ناخن و مقنعه رو چک کرد.(خدا رو شکرمتوجه ابرو من نشد). روز چهارم(که امروز باشه):یه مرد اومد که قبلا جبهه بوده برامون خاطره بگه. تا حالا لاش خور دیدید؟ قالب های نایت اسکین.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات -
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-13.aspx
سلام به همگي بچه ها. امروز بايد بوديد و ميديديد كه چه وضعيتي بود تو مدرسه. زنگ اول كه عربي واسه درس بلندم كرد و شوخي شوخي بيست گرفتم. زنگ دوم و سوم هم كه هيچي فقط درس داد.زنگ چهارم معلم كه دور اومد و ما توي كلاس مسابقه. من اول شبيه الي و شاداب رقصيدم و بعدش اداي توفان مسخره با كفش زنونش رو در مي آوردم بعد هم. اداي جوگير شدن تاتيانا رو در آوردم و همه از خنده غش كرده بودن. خلاصه بگم حسابي مسخره بازي داشتيم. بعد معلم زبانه فارسي اومد. يه مشت سوتي داد و رفت. وقت ندارم ديگه توضيح بدم. قالب های نایت اسکین.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات -
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-20.aspx
چه روز باحالي بود. راستي پساپس عيدتون مبارك. اولش كه معلم شيمي اومد تا زير چشش كبود شده و باد كرده. با اينكه ميدونستيم شوهره زده زير چشمش گفتيم. خدا بد نده چي شده؟ گفت كه زنبور زده حساسيت داشتم. آخه ديوونه است اين معلممون ها زنبور بزنه كبود ميشه؟ بعدش پرورشي گفت امتحان هيچكس نخونده بود.من كه گرفتم از ۱۰ نمره ۴. بچه ها همه ۵/۱ و پايين تر.يه سوالي تو امتحان داده بود كه اگه وسط نماز جماعت برسيم چيكار. من بلد نبودم نوشتم سعي ميكنيم كه زود برسيم كه نخواهيم كاري بكنيم.من كه تاحالا نماز. آنتیک و ست روی لباسش.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات -
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-18.aspx
بعضي از آدما فكر ميكنند كه فقط خودشون تو دنيا حالشونه و هيچ كس هيچي حاليش نيست و راحت. ميتونن سر كسي رو به دلايل الكي شيره بمالن. خبر ندارن كه طرف خيلي زرنگ تر از اين حرفاست. از اينجور آدما كه زود دستشون رو ميشه متنفرم. امروز تو مدرسه دست يكي از بچه ها رو رو كردم كه حقش بود. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۰ساعت13:14توسط پريسا. چشم چشم دو ابرو نگاه من به هرسو. پس چرا نيستي پيشم نگاه گرم تو كو. گوش گوش دوتا گوش،دودست باز يه آغوش. بيا بگير قلبمو يادم تو را فراموش. تا آخرين غروب دنيا دوستت دارم.
pari-jigartala.blogfa.com
کلبه خاطرات - توصيه ميكنم بخونيد..هم تبريك هم خبر هم جك توش هست
http://www.pari-jigartala.blogfa.com/post-25.aspx
توصيه ميكنم بخونيد.هم تبريك هم خبر هم جك توش هست. بچه ها اول از همه تولد دوستي عزيزم پگاه جون. رو كه ديروز بوده تبريك ميگم. انشااله ۱۰۰۰۰۰۰۰ ساله بشه. بعدش بايد خدمتتون ارض كنم كه:. اينجانب پريسا مقلب به پري جيگرطلا به شما اعلام خواهم كرد كه در تاريخ ۲۴ و ۲۵ و ۲۶. شل مچه(شلمچه)خواهيم رفت.هركي مياد بياد بريم. امروز اومدن اعلام كردن اين بچه هايي كه يه چندبار رفتن و خيلي تو اين شهدا و اين چيزا هستن هي. ميگفتن واي چه سعادتي داريم ميخواهيم بريم شلمچه. آخه خداوكيلي چهارتا شن و ماسه و خاك ريزه گريه و زاري داره؟