sargashtedelzende.blogfa.com
lengekafsheparelengekafshepare -
http://sargashtedelzende.blogfa.com/
lengekafshepare -
http://sargashtedelzende.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
108
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.275 sec
SCORE
6.2
lengekafshepare | sargashtedelzende.blogfa.com Reviews
https://sargashtedelzende.blogfa.com
lengekafshepare -
lengekafshepare
http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/8609.aspx
5 دقيقه پيش شنيدم كه امشب بعله برون ( ع.ف) هست! قصه ما بسر رسید کلاغه به خونش نرسید! اطلاعيه: قابل توجه پسران دم بخت رو به ترشيدگي برای باز شدن بخت خود به ما مراجعه نمایید! نوشته شده در جمعه دوم آذر 1386ساعت 18:52 توسط. اعترافات يك ذهن خطرناك. بهار نارنج(فالوده شيرازي خودم). اعترافات يك ذهن خطرناك!
lengekafshepare - خيلي عجيبه!
http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/post-130.aspx
چه حس وحالي پيدا مي كني وقتي درست تو مود مرگي يكي بيادو از مرگ باهات گپ بزنه! بعد اولين بلاگ آپ ديت شده را كه مي بيني در رابطه با روح و روح يابي باشه! اونم در شرايطي كه داري فكر مي كني يه نيروي عجيبي شديدا تو رو تحت كنترل خودش گرفته و درست مثل اينكه يه غلتك آسفات خيابون روت واستاده وتكون نمي خوره! و تو فكر مي كني كه چند تا نفس بيشتر نموده تو ششات! وقتي مرگ يه بار در مي زنه! آدم احساس مي كنه عزائيل زود به زود دلتنگش مي شه و بيشتر دور وبر آدم مي پلكه! نوشته شده در جمعه چهارم آبان ۱۳۸۶ساعت 23:6 توسط.
lengekafshepare
http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/8608.aspx
يعني بين اين همه آدم وارد .كامپيوتر دان! وعلماي عظام يكي پيدا نمي شه كه منو راهنمايي كنه و بگه چرا من نمي تونم در پرشين كامنت بذارم. الان اين برباد بعد كلي سال آپ كرده! دلم براي دوست جون وپاندايي ومارال تنگيده اما دريغ از ! به شما هم مي گن دوست آخه! نوشته شده در جمعه هجدهم آبان 1386ساعت 23:34 توسط. حيف كه قول دادم! حيف كه قول دادم اونم به كي! به خودم قول دادم كه ديگه سراغي ازت نگيرم! شعر بالا طبق معمول از آقا فريدون عزيز بود). نوشته شده در سه شنبه پانزدهم آبان 1386ساعت 21:10 توسط. كاشف به عمل اومده .
lengekafshepare
http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/8605.aspx
غم چون غباري بر اعماق وجودم نشست! خدايا منو ببخشاي كه اين همه ناشكرم! من فقط پام شكست و برادرم هم فقط دستش شكست! اما ما هنوز سالم هستيم! درسته كه در حال حاضر اعضاي خانواده كنار هم نيستيم! اما همين كه هنوز صداي همديگه رو مي شنويم و وجود هم رو احساس مي كنيم! درست همين 4شنبه بود دوست عزيزي رو ديدم درست بعد از 6 سال يعني روز جشن عروسي اش! شبي زيبا و خاطره انگيز بود كلي برنامه ريزي براي ملاقات هاي بعدي وشوخي وخنده و. و امروز يعني شنبه ساعت 11 صبح با شنيدن خبري خشك شدم! همسرش در دريا غرق شده بود! نوشته شده در ...
lengekafshepare - مسابقه پيكان طلايي!
http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/post-132.aspx
از بچگي رابين هودو دوست داشتم! تير وكمان هم داشتم (البته ساخت دست برادم) و ميوه هاي گل يخ حياتمون رو نشونه مي گرفتيم البته برادرم و پسر عمه سرتقم گنجشك ها را هم نشانه مي گرفتند! هميشه وقتي از كنار پارك سئول و سالن تير اندازي اش رد مي شدم! دلم مي خواست سركي به داخل بكشم! حالا بعد از اين همه انتظار كه براي كلاس تنيس(به دليل پاشكستگي) ويوگا(به حدنصاب نرسيدن) واسكيت(همون ضعف جسمي وپادرد و.) كشيده ام ،ناگهان به سرم زده كه برم تير اندازي! چون در حال حاضر تنها جاي سالم در وجودم همان دستانم است!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
اعترافات يک ذهن خطرناک
http://raiiin.persianblog.ir/post/89
اعترافات يک ذهن خطرناک. به آسانی از دست خواهی رفت. اگر به نگاه دلنوازی ننگری. اگر به لبخند مهربانی نخندی. یا سلام آشنایی را پاسخ نگویی . به آسانی از دست خواهی رفت. اگر تنهایی را در آغوش بگیری. و شبها با نومیدی بخوابی! 1777;۱:٢٢ ق.ظ ; جمعه ٢۱ اردیبهشت ،۱۳۸٦. پيام هاي ديگران . شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. حيف از دل شدگان. عاشقانه با ساز و آواز. جمعه ٢۱ اردیبهشت ،۱۳۸٦. دلتنگی های من و جناب نقاش. نوشته های يک شبگرد. حرف های پشت ديوار سکوت. Powered by PersianBlog.ir.
lengekafshepare.persianblog.ir
آخي - لنگه كفش پاره
http://lengekafshepare.persianblog.ir/post/145
عجب قالب دوست داشتني بود اين! قالب هم قالبهاي قديمي! نویسنده : لنگه كفش پاره. ساعت ۱۱:۱٥ ب.ظ روز شنبه ۳٠ دی ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : لنگه كفش پاره. تو بي نهايت شب. فقط همين يك بار! آخی چقدر دلم برا اين قالبم تنگ شده بود! دوشنبه ۱٩ تیر ،۱۳۸٥. در اندرون من خسته دل. اعترافات يك ذهن خطر ناك! باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
lengekafshepare.persianblog.ir
نوش دارو بعد... - لنگه كفش پاره
http://lengekafshepare.persianblog.ir/post/139
حالا كه ما داريم مي ريم. همه چيز رو به راه شده مي دونستيم زودتر رفع زحمت مي كرديم! نویسنده : لنگه كفش پاره. ساعت ٧:۱٥ ب.ظ روز پنجشنبه ٢٢ تیر ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : لنگه كفش پاره. تو بي نهايت شب. فقط همين يك بار! آخی چقدر دلم برا اين قالبم تنگ شده بود! دوشنبه ۱٩ تیر ،۱۳۸٥. در اندرون من خسته دل. اعترافات يك ذهن خطر ناك! باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
lengekafshepare.persianblog.ir
آخی چقدر دلم برا اين قالبم تنگ شده بود!! - لنگه كفش پاره
http://lengekafshepare.persianblog.ir/post/140
آخی چقدر دلم برا اين قالبم تنگ شده بود! نویسنده : لنگه كفش پاره. ساعت ۸:٥٤ ب.ظ روز جمعه ۳٠ تیر ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : لنگه كفش پاره. تو بي نهايت شب. فقط همين يك بار! آخی چقدر دلم برا اين قالبم تنگ شده بود! دوشنبه ۱٩ تیر ،۱۳۸٥. در اندرون من خسته دل. اعترافات يك ذهن خطر ناك! باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
بسه بابا تند نرو ایست
http://raileasheghi.persianblog.ir/1385/3
بسه بابا تند نرو ایست. بيخود ترين وبلاگ قرن حاضر! آره بچه اراکی های گل (به پاکی دريا). لنگه کفش پاره (همشهری). خان دایی جون خودمه. آبجی شیوا (ورود ممنوع). بی تو رو به غروب! قالب هاي پرشين بلاگ. 1587;هشنبه ۳٠ خرداد ،۱۳۸٥- روزبه x. ميگويند شيشه ها احساس ندارند اما وقتي بر روي شيشه ي بخار گرفته اي نوشتم دوستت دارم ارام گريست. ميگويند برگها ي خشك. قلب ندارند اما وقتي خزان بود بر روي برگي قدم گذاشتم قلبش شكست. بچه ها راستي من بچه ي رشتم. ميدونم كه تو تابستون شايد يه سري بزنين شمال. اگه دارين مياين رشت. لاگ ت...
بسه بابا تند نرو ایست
http://raileasheghi.persianblog.ir/1385/8
بسه بابا تند نرو ایست. بيخود ترين وبلاگ قرن حاضر! آره بچه اراکی های گل (به پاکی دريا). لنگه کفش پاره (همشهری). خان دایی جون خودمه. آبجی شیوا (ورود ممنوع). بی تو رو به غروب! قالب هاي پرشين بلاگ. 1588;نبه ٢٧ آبان ،۱۳۸٥- روزبه x. نام درس: معارف اسلامي. حق را تعريف کنيد. الف برخورداري از انرژي صلح آميز هستهاي. ب رسيدن به تکنولوژي صلح اميز اتمي. ج پاک کردن نام اسراييل از نقشهي دنيا. د افسانه خواندن هولوکاست. نام درس: متون و دستور زبان فارسي. برخورداري از انرژي صلح آميز هستهاي حق مسلم ما . نام درس: جامعه شناسي.
<BlogSky:Weblog PageTitle />
http://www.chayesabz.blogsky.com/1389/05/11/post-372
و این هم عشق. نوشته شده در دوشنبه 11 مردادماه سال 1389ساعت 10:40 ق.ظ توسط هاله. می تونی تا اخرشو بخونی؟ با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن. کلبه درویشی خاله ریزه. یادداشت های یک دختر ترشیده. دوباره از همان خیابانها. کولی ها کنار اتش. اعترافات یک ذهن خطرناک. مثل اب برای شکلات. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. ماجراهای شازده اسدالله میرزا. تعداد بازدید ها: 202176.
<BlogSky:Weblog PageTitle />
http://www.chayesabz.blogsky.com/1389/06/26/post-374
نوشته شده در جمعه 26 شهریورماه سال 1389ساعت 02:48 ق.ظ توسط هاله. می تونی تا اخرشو بخونی؟ با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن. کلبه درویشی خاله ریزه. یادداشت های یک دختر ترشیده. دوباره از همان خیابانها. کولی ها کنار اتش. اعترافات یک ذهن خطرناک. مثل اب برای شکلات. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. ماجراهای شازده اسدالله میرزا. تعداد بازدید ها: 202176.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
108
همان حکایت همیشگی !
ارسالکننده : عبدالله در : 92/5/18 1:40 عصر. مشهدی صالح سرفهی خشکی کرد. نگاهش مثل همیشه از امتداد مارپیچی دود چپق به توتونهایی که دود میکردند افتاد و دوباره در این فکر فرو رفت که این دود و دم کی همین نفس تنگاش را هم خواهد برید. از خود پرسید که آیا این لذت خفیف در ریهها و این شعف دنبال کردن رد دود تا آسمان و مبلغی خاطرات کهنه ارزشاش را دارد؟ و مثل هر بار به خودش پاسخ داد: نمیدانم! در سرزمین محکومان، فرانتس کافکا. کلمات کلیدی : روایت. ارسالکننده : عبدالله در : 91/12/16 7:19 عصر. کلمات کلیدی : روزمرگی.
من از هجوم هجای عشق می ترسم
من از هجوم هجای عشق می ترسم. ساعت ٧:٤٦ ب.ظ روز ۱۳٩۳/۱۱/۱٤. رفت جان از کف دستانم بی مهر تو. ساعت ۱٢:۳٢ ق.ظ روز ۱۳٩٢/۳/٢۱. خوشه ی انتظار چشمان من. دلتنگی حجم اش از سرگذشت. آیینه ی نگاه ات. ساعت ۱٢:۱۸ ق.ظ روز ۱۳٩٢/٢/۳۱. در پیری آیینه ی نگاه ات م رد. ریشه ی شادی چشمان اش. درشکوه بهار بی توبودن خشکید. و دانه ی اندوه سبز کاشت. جای خالی بوسیدن ات را. سقوط زنی به قعر دستان بی مهرت. مرگ زنی در پیری آیینه ی نگاه ات را. خنک در شبهای اردی بهشت. تولد یه شعر هستی. پروفایل مدیر : نازی. همره خلوت شب آمده ای باز؟
سرگشته
نمیدونم تقصیر کیه که آدما به این روز میفتن همه از دور می بینن و از دورو قضاوت. می کنن ولی هیچ کس خبر نداره که. نمی دونم چرا بعضی وقتا خوندن و دیدن یه چیزایی بدجور ترمز آدمو می کشه. بهتره چیزی نگم سکوت بهتره. نوشته شده در شنبه 1392/11/19. ساعت 11:42 قبل از ظهر توسط سرگشته. خب اینم از آخرین امتحان دوره کارشناسی! باورم نمیشه به این زودی تموم شد. چه آرزوهایی داشتم چه روزایی گذشت تو این دانشگاه. روزدوم شروع همه چیز بود. امروز آخرین امتحان دوره کارشناسی رو هم دادیم البته یه درس دیگم مونده که اونو. امتحانمون رو...
یاسین نجارزاده
پشت این پلک های ماشینی. به سراغ من اگر می آیی. از این پس در اینجا خواهم بود:. نوشته شده در تاريخ یکشنبه 25 آبان1393* * توسط ياسين نجارزاده * *. دست تقدیر کرده نقاشی/ روی پیشانی ام. الان چهل دقیقه میشه که نشستم و فکر میکنم از کجا شروع کنم و هنوز هم سردرگم کلمات. فقط همین قدر بگم، ممنون. واقعا ممنون از شمایی که در نبود من، بیخیال خاطرات نشدین! هرچند در این مدت در صفحات دیگر با اکثر دوستان در ارتباط بودم. اما خدمت عزیزانی که آدرس صفحه ی دیگری که امکان حضور من بوده رو پرسیدن عرض کنم. سه سال و چهار ماه گذشت.
سرگشته..پسری از جنس غم
سرگشته.پسری از جنس غم. سيرم از زندگي و از همه كس دلگيرم. آخر از اين همه دلگيري و غم مي ميرم. پرم از رنج و شكستن، دل خوش سيري چند؟ ديگر از آمد و رفت نفسم هم سيرم. هر كه آمد، دل تنهاي مرا زخمي كرد. بي سبب نيست كه روي از همه كس مي گيرم. تلخي زخم زبان و غم بي مهري ها. اينچنين كرده در آيينة هستي پيرم. بس كه تنهايم و بي همنفس و بي همراه. روزگاريست كه چون ساية بي تصويرم. دلم آنقدر گرفته است، خدا مي داند. ديگر از دست دلم هم به خدا دلگيرم! نوشته شده در سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 20:30 توسط سرگشته. راستی من تنه...
lengekafshepare
برگشتن آسان نبود و نه آسانی رفتن! برگشتم با کوله باری از عشق گمشده! اما راه طولانی بود و کوله من تهش سوراخ! داستان عاشقی من حکایت رو آب یادگاری نوشتنه! یکی نیست بگه آخه چرا این مخو از آکبندی درش نمی یاری! من وعاشقی راهمون جداست. وقتی شروع کردم به نوشتن (اون یکی بلاگ) ۸۳ -۸۴ بود. درست همین احساس لعنتی رو داشتم. الان بعد ۴-۵ سال بازم درست همون احساس رو دارم و بازم با همون فرد خاص مشکل دارم. ببینم آدم مگه چند بار می تونه عاشق یکی بشه و بعد. هر بار فکر کردم که دیگه تموم شده! اما بعدش دوباره شروع شد! تو نيستي...
انچه از سر می گذرانم
انچه از سر می گذرانم. من تو را نمی سرایم! خودت در واژه ها می نشینی ! خودت قلم را وسوسه می کنی! و شعر را بیدار می کنی! هوایت که به سرم می زند. دیگر در هیچ هوایی،. نمی توانم نفس بکشم! عجب نفس گیر است. نوشته شده در شنبه هشتم تیر 1392ساعت 12:42 توسط سوز دل. دلم تنگ است از این دنیا چرایش رانمی دانم. من این شعر غم افزا را شبی صدبار می خوانم. چه می خواهم از این دنیا ،از این دنیای افسونگر. قسم برپاکی اشکم جوابم رانمی دانم. شروع کودکی هایم، سرآغاز غمی جانکاه. از آن غم تا به فرداها پراز تشویش ،گریانم. دوست داشتن م...
مـــــســـــــــخ
از یادت رفته است. نوشته شده در دوشنبه ششم تیر 1390ساعت 14:31 توسط shabzade. تو بارونی ترین ابری. تو بارونی ترین ابری من از پاییز لبریزم. چه معصومانه میباری چه مظلومانه میبارم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم اسفند 1389ساعت 22:41 توسط shabzade. خبر مرگ مرا با. تو چه كس می. من به خود م. آتش عشق تو خاكستر. نوشته شده در شنبه بیست و نهم آبان 1389ساعت 2:32 توسط shabzade. تو را خواهد شست؟ س سرد ات اقم. می پرد مرغ نگاهم. پر مرغان نگاهم را. نوشته شده در پنجشنبه ششم آبان 1389ساعت 12:26 توسط shabzade.
پیوند
زندگی در جریان است. صبح امروز، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان در بیستمین همایش سراسری فرماندهان ناجا، حضور پیدا کرد و با فرماندهان این نیرو سخن گفت اما برخی از جملاتی که روحانی در این دیدار به زبان آورد، باعث ایجاد برخی حاشیهها شد. احمد بخشایش اردستانی در خصوص این گفته رئیسجمهور کشور اظهار داشت: منظور روحانی این بود که یک تصوری در اجتماع به وجود آمده که دولت در حال حرکت به سوی امنیتی شدن جامعه است و چون نیروی انتظامی و پلیس هستند که معمولا در انظار عمومی با مردم برخورد میکنند و اغلب اوقات با ونه...
سرگشته
شعری برای کودکان غزه. می خواستم شعری برای جنگ بگویم. دیگر قلم ، زبان دلم نیست. تقدیم به کودکان مظلوم غزه. شیر خوارگان غز ه ،سنگ آورده اند. تارویای از فرات تا سینا. اعراب،فقط ج ر زدن بلدند. برای افتتاح مک دونالد. نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن 1387ساعت 6:52 بعد از ظهر توسط زائر سرگشته. چشمم احرام طواف حرمت می بندد. گرچه از خون دل خویش دمی طاهر نیست. از همسرم پرسیدم، اون وقتی که توی قطعه شهدا بودی، زیر لب داشتی چی می گفتی؟ بیا، دل خدا واست تنگ شده! خاطرات یک زائر (6). توصيف لحظه زيباي ديدارمنزل معشوق خيلي ...
عشق،پرنده ای آزاد و رها
عشق،پرنده ای آزاد و رها. بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا میدارد؟ اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر میبرید و دوران پس از آن را نیز در حسرت بازگشت به كودكی میگذرانید. اینكه شما سلامتی خود را فدای مالاندوزی میكنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی مینمایید. اینكه شما به قدری نگران آیندهاید كه حال را فراموش میكنید، در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را. سكوت كردم و اندیشیدم،. در خانه چنین گشوده، چه میطلبیدم؟ بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخش...