sayeh94.blogfa.com
جرمم این بود، من خودم بودمجرمم این بود، من خودم بودم - شعر
http://sayeh94.blogfa.com/
جرمم این بود، من خودم بودم - شعر
http://sayeh94.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
39
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.375 sec
SCORE
6.2
جرمم این بود، من خودم بودم | sayeh94.blogfa.com Reviews
https://sayeh94.blogfa.com
جرمم این بود، من خودم بودم - شعر
جرمم این بود، من خودم بودم - علیرضا بدیع
http://www.sayeh94.blogfa.com/post-60.aspx
جرمم این بود، من خودم بودم. سه شنبه پنجم اردیبهشت 1391. میان شعر هایم واژه ی خورشید کم دارم. و شاید علتش این است:اینجا،دید کم دارم. برایت قصه ای می گویم از لیلا،ولی افسوس. در این جنگل فقط از نسل مجنون ،بید کم دارم. نخی بر داشتم تا گردن آویزی به هم بافم. ولی افسوس خواهم خورد مروارید کم دارم. صراط مستقیم"گیسوانت را به من بنما. که من در عشق حتی،مرجع تقلید کم دارم. مخواه امسال مثل پیش تر ها شادمان باشم. که من امسال در تقویم هجری،عید کم دارم. نوشته شده توسط سایه در ساعت 14:52 لینک. این ترانه بوی نان نمی دهد.
جرمم این بود، من خودم بودم
http://www.sayeh94.blogfa.com/9001.aspx
جرمم این بود، من خودم بودم. چهارشنبه سی و یکم فروردین 1390. که شکم پنجمش را هم دختر زاییده. کبریت زیر سرش می گذارد. که 206نقره ای دارد. و دنبال جای پارک می گردد. از اینجا تا تهران. نوشته شده توسط سایه در ساعت 20:2 لینک. چهارشنبه بیست و چهارم فروردین 1390. آنگاه که می دانیم. و قدم های ما لرزان است. و دست های ما نگران. پستی و بلندی دنیایی که. نوشته شده توسط سایه در ساعت 12:3 لینک. سه شنبه نهم فروردین 1390. مینوشمت که تشنگیام بیشتر شود. آب از تماس با عطشم شعلهور شود. آنگاه بیمضایقهتر نعره میکشم.
جرمم این بود، من خودم بودم
http://www.sayeh94.blogfa.com/9012.aspx
جرمم این بود، من خودم بودم. پنجشنبه یازدهم اسفند 1390. حالا که رفته ای، بیا. بعد مرگت قدمی بزنیم. و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم. موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار. موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار. موهایت را از روی لب هایت. دستم از خواب بیرون مانده است. نوشته شده توسط سایه در ساعت 19:30 لینک. آرامشم همیشه مرا رنج داده است. شور خطر کجاست که رنجم به سر شود. این ترانه بوی نان نمی دهد. بهترین شعرهایی که خوندم. بهترین کتابهایی که خوندم. Lمسافر جاده ی احساس. با دوست پری شانم و بی دوست پریشان.
جرمم این بود، من خودم بودم
http://www.sayeh94.blogfa.com/8912.aspx
جرمم این بود، من خودم بودم. دوشنبه شانزدهم اسفند 1389. محمد رضا محمدی مهر. تصمیم گرفته ام سنگ دل باشم. آنقدر سنگ دل که. بگذارم این بار تلفن به جای دو بار. سه بار زنگ بخورد. و بعد جوابت را بدهم! نوشته شده توسط سایه در ساعت 19:42 لینک. آرامشم همیشه مرا رنج داده است. شور خطر کجاست که رنجم به سر شود. این ترانه بوی نان نمی دهد. بهترین شعرهایی که خوندم. بهترین کتابهایی که خوندم. Lمسافر جاده ی احساس. با دوست پری شانم و بی دوست پریشان. Powered By: BLOGFA.COM.
جرمم این بود، من خودم بودم
http://www.sayeh94.blogfa.com/9009.aspx
جرمم این بود، من خودم بودم. شنبه نوزدهم آذر 1390. در سکوت جانگداز شامگاه. زورقی آهسته می پیمود راه. بر لبانش ناله ای دلگیر بود. یادمان وحشت زنجیر بود. سینه بر آرام دریا می کشید. خویش را در دام دریا می کشید. نیمه شب زان بستر نرم کبود. دست موجی سهمگینش می ربود. زورق بیچاره سر در پیش رفت. با هجوم خواهشی از خویش رفت. رفت و رفت آن ناله و فریادها. سایه ای موهوم شد در یادها. صبحدم خورشید چون خنجر کشید. پرده های وحشت شب را درید. بستر دریا پر از خون یافتند. دست لیلا جان مجنون یافتند. آن طرفتر در میان آبها.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/post-65.aspx
دانلود شعر با صدای استاد شهریار. پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند. بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند. همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست. طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند. بلبلی در سینه مینالد هنوزم کین چمن. باخزان هم آشتی و گلفشانی میکند. ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز. چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند. نای ما خاموش ولی،زهره شیطان هنوز. با همون شور و نوا دارد شبانی میکند. گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان. با همین نخوت که دارد آسمانی میکند. سالها شد رفته دم سازم ز دست،اما هنوز. طراحی : ایران اسکین.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/cat-1.aspx
نمیشد زودتر بگوشم میرسوندی؟ افلاک که جز غم نفزایند دگر. ننهند به جا تا نربایند. ناآمدگان اگر بدانند که ما. از دهر چه می کشیم نایند. یکشنبه ۱۸ دی۱۳۹۰ ] [ ۱۳:۲۴ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. سلام یه میلی به دستم رسید که خیلی برام جالب بود .مربوط میشه به شعر و پاسخ های ادامه دار ۳ شاعر در ۳ برهه زمانی! امیدوارم شمام خوشتون بیاد:. شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده ، با هم میخونیم:. تو به من خنديدي و نمي دانستي. من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم. باغبان از پي من تند دويد. سيب را دست تو ديد. و تو رفتي و هنوز،.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/9404.aspx
دوشنبه ۸ تیر۱۳۹۴ ] [ ۱۸:۳۱ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/9011.aspx
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند! به پیرمردی که در پیاده رو . به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند! به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند! به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند! شنبه ۱ بهمن۱۳۹۰ ] [ ۱۲:۴۹ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/post-60.aspx
بدیدم اشفته خوابی به شب هنگام. که گویی کشید مرا سوی غم گام به گام. دگر خواب راحت حرام شد بر چشم من. که گویی پر شد این کاسه شراب از خون من. حال انکه پی بردم به پاسخ این همه مجهولات. که مرا کردند به کدامین گناه مجازات؟ گویی غم در دلم کرده کمین. وصف حالم این است ان چنان و این چنین. در خوابم بدیدم هستم دانه گلی. که مرا کاشت قدیسی در کاسه گلی. انگه که روییدم شد دو چشمانم خیس. از ذوق رسیدنم به این بزرگ قدیس. انقدر شدم در شخصیت و وقارش ذوب. فکر دوری از او در دلم انداخت ترس و رعب. ازبس که به یادش بودم در این ایام.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/post-66.aspx
هی شنیدیم با یه گناه از تو بهشت میفتیم. هرکسی ضد ما میشد مرگ بهش میگفتیم. از فردای دیروزمون اصلا خبر نداشتیم. از بچگی رد شدیم و کوه رو کمر گذاشتیم. سه شنبه ۱۰ تیر۱۳۹۳ ] [ ۱۳:۳ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/9103.aspx
فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند ، فقط او ميتواند مرا بشناسد ، او حتما مي فهمد . مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:. اين زندگي من است! چهارشنبه ۳ خرداد۱۳۹۱ ] [ ۱۲:۳۷ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/9304.aspx
هی شنیدیم با یه گناه از تو بهشت میفتیم. هرکسی ضد ما میشد مرگ بهش میگفتیم. از فردای دیروزمون اصلا خبر نداشتیم. از بچگی رد شدیم و کوه رو کمر گذاشتیم. سه شنبه ۱۰ تیر۱۳۹۳ ] [ ۱۳:۳ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
^.::.متـــــــــروك.::.^
http://www.matrook-group.blogfa.com/post-67.aspx
دوشنبه ۸ تیر۱۳۹۴ ] [ ۱۸:۳۱ بعد از ظهر ] [ مهيار ]. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
39
سایه و او | شب شراب رو دوست دارم،حتی با وجود خماری بامدادش!
شب شراب رو دوست دارم،حتی با وجود خماری بامدادش! پاسداری شده: آماده میشیم. فوریه 6, 2010 بدست سایه. این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد کنید:. نوشته شده در Uncategorized. فوریه 3, 2010 بدست سایه. این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد کنید:. نوشته شده در Uncategorized. فوریه 1, 2010 بدست سایه. این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد کنید:. نوشته شده در Uncategorized. پاسداری شده: –. ژانویه 16, 2010 بدست سایه.
سایه
سایه احساس و شعورو احساس سایه بودن. آخرین دیدار امام حسین علیه السلام و فرزندش علی اکبر. ای شقایق های دشت کربلا. شعر با من بود )(قسمت اول). مراسم تحلیف وکلای جوان. مدتی این مثنوی تاخیر شد. خشک شد چشمه چشمم. به نامت ای گرامی. آخرین دیدار امام حسین علیه السلام و فرزندش علی اکبر. Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4. آخرین دیدار امام حسین علیه السلام و فرزندش علی اکبر. اي صفاي ديده ام باز آمدي. با لب عطشان و سوزان آمدي. آمدي جانم به قربان تنت. رفتي اي جان من و ليلي نبرد.
جواب سوالم تو باشی اگر...
جواب سوالم تو باشی اگر. درد ها به تکرار عادت کرده اند. و من به قول آن دوست. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴ساعت 15:36 توسط سایه. امروز از آن روزهایی است که. با بغض شروع شد. به زور سر پایم. اما چاره ای نیست. خیری در پیش است شاید. و این شاید چقدر نگرانم میکند. چقدر ایمان و توکلم به این شاید وابسته می شود. این هم بازی دیگری است از خدای شایدها. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:31 توسط سایه. ادمها را به حساب نیاورم. همچون واقعیتی که هرگز محقق نمی شود. اصل ماجرا همین است.
شاید این منم
گاهی در شعور کلمه و موسیقی رها می شوم. در پیچ و تاب رقص انگشتها و اشک های من. گاهی بیابان فاصله ها. چقدر تلخ می شود. هر انسان دریچه ایست به سوی خداوند. اگر به شدت اندوهناک شود. محبت غریب ترین واژه ی دنیا. یادداشتهای آدم برفی به امیلی در نیومون. دل نوشته هاي دخترک بارانی. حرف های جاری در من. هفت دقیقه مانده به صبح. رقص روی سیم های خاردار. تعطیلی از دست رفته. باران زده ی فصل درد. عاشقانه ها و کبود. حرف های یک شاعر مرده. آقا دیو و خانوم لولو داستان کوتاه. بودنم را پرنده باور می کند یا پاییز؟ کسی چه می داند!
شاید این منم
نوشته ها، شعرها و گاهی داستانک های من. وقتی هیچ کس دیگری نباشد. می خواهم از اینجا بروم. اینجایی که زیر غبارهای کهنه اش ردپای خنده های تو بیداد می کند. و فرش های آب نخورده. از بیداری های شبانه ی تو حرفها دارند. اینجایی که هنوز تخت اتاقت. از نشستن دیگران کلافه می شود و باز ناله ناله ناله. و زیر تشک های کهنه اش. جوراب های مچاله شده ی تو دیگر منتظر پوشیده شدن نیستند. خوب نگاه می کنم. دیوارها دیگر خسته شده اند. صدایشان را می شنوم، فریاد می زنند! دوست دارند جایشان را به آجرهای تازه بدهند. می خواهم از اینجا بروم.
جرمم این بود، من خودم بودم
جرمم این بود، من خودم بودم. دوشنبه هجدهم اردیبهشت 1391. Sayeh sepid 94@yahoo.com. این وبلاگ هک شده هرکی میخواد. نوشته شده توسط سایه در ساعت 21:30 لینک. پنجشنبه هفتم اردیبهشت 1391. نام من عشق است آیا میشناسیدم؟ زخمیام -زخمی سراپا- میشناسیدم؟ با شما طیکردهام راه درازی را. خسته هستم -خسته- آیا میشناسیدم؟ راه ششصدسالهای از دفتر حافظ. تا غزلهای شما،ها، میشناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیدهاست. من همان خورشیدم اما، میشناسیدم. پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر. اینک این افتاده از پا، میشناسیدم؟ رودهای رو به دریا!
هنرهای خانگی کاردستی و تزئین منزل
هنرهای خانگی کاردستی و تزئین منزل. آموزش انواع هنرهای خانگی، کاردستی و تزئین منزل در این وبلاگ. نحوه پخت خورش فسنجان خوشمزه با مرغ. با آموزش پخت خورش فسنجان. با مرغ در خدمتتون هستم. این خورش از غذاهای پزطرفدار و دوست داشتنی است که شما رو با نحوه پخت. این خورش خوش طعم و عالی در ادامه مطلب آشنا میکنم. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 20:24 توسط ریما. آموزش ساخت کارت تبریک تولد. با ایده ی ساخت یک کارت تبریک. خورشیدی فانتزی و ساده مناسب برای کار بچه ها شش تا نه ساله آشنا می شوید .
پرده کرکره افقی و عمودی
پرده کرکره افقی و عمودی. تمامی حقوق مادی و معنوی برای نویسنده وبلاگ محفوظ می باشد.
جوملای فارسی جومینا , جوملای ایران , نسخه 2.5 , joomina.ir
پنج شنبه, 22 مرداد 1394. من داغدارم، هلهله کمتر کنید. من داغدارم، هلهله کمتر کنید. زاده ی پیغمبرم باور کنید. کف زدن پای سر فرزند زهرا خوب نیست. حیا از دخت پیغمبر کنید. با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم می زنید؟ نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید. گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب. جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید. میهمانم، زاده ی پیغمبرم، آیا رواست. جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟ این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی. از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید. کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست.
# sayeha.net # کوچه خورشيد #
قایقی باید ساخت
1777;۳٩۱/٥/٦. هیچ وقت فکرش را می کردی؟ از ظهر مهمان خانه تان باشم و سفره بچینم با بچه ها آی سن و سوین و آی لی آنقدر بازی کنم که از تشنگی نفس کشیدن نداشته باشم . وتو هنوز بیرون باشی و من خیلی راحت با تک تک خانواده ات حرف بزنم و بخندم و هیچ معذب نباشم. چند سال موقع افطار همراه ربنا های زیر لب اسمت را زمزمه کرده ام؟ چند سال از خدا خواسته ام ات. امسال زیرلب ربناهایم شکر است. به حمد است و سپاس. وقتی زانو به زانوی تو می نشینم کنار سفره افطار. و هیچ چیز بهتر از این نیست هیچ هدیه ای بزرگتر از این نیست برای من.