sayehroshan22.blogfa.com

goddeath.blogfa.com

محکوم به زندگی - خداوند بتی پنهانست

http://www.goddeath.blogfa.com/post-72.aspx

گناه من به دنیا آمدنست. به حرفم گوش کن. به خداوندی خدا کفر نمی گویم. من با دو چشمم خرابات زیادی دیدم. زندگی از آن بزرگان و. بخشش، پیشه مردان است. آغاز یک اندوه دیگر. از نبود ذره ای احساس. از نبود توشه فرداست. اندکی فکر بر حال بدان. کوچکی اندیشه بر باد فنا. قطره ای اشک از یاد گناه. کفر از آن است. آدمی هر لحظه بر غلاب است. در بر عشق کفر پنهانست. آدمی در قلب کی زندانست؟ در نبودش آدمی بیمارست. تنها راه نجاتت ای مرد. مرگ چاره این راه است. به حرفم گوش کن. کلبه ی خانوم کوچولو. زمزمه های شب تنهایی. بی نام و نشان.

goddeath.blogfa.com

محکوم به زندگی - خنده دارست دنیا

http://www.goddeath.blogfa.com/post-79.aspx

گناه من به دنیا آمدنست. به دنبال چه میروی که هر چه در این دنیاست از آن خداست. خسته تر از همیشه. انتظار رمق نوشتن را از دستانم ربوده. چشمانم خیره مانده به در. دری که تاکنون باز نشده است. تنها، رهایی بخش از یاد خداست. به دنبال چه میروی؟ چیست آنکه تو از دنیا طلب می کنی؟ روح وام گرفته ام طلب آزادی می کند از تن. کجاست آن خدایی که پس گیرد گوشه ای از وجودش را. همه خوبند، همه شادند. رنج و بد بختی کجاست؟ همه جا پر از دار و درخت. غصه ی خشکی و سرما کجاست؟ دست تقدیر رقم زد احوال مرا. همه پرمهر گرفتند دست بی مهر مرا.

goddeath.blogfa.com

محکوم به زندگی

http://www.goddeath.blogfa.com/8512.aspx

گناه من به دنیا آمدنست. من و شب زنده داریها رفیقیم. هزار شب قصه ی فرهاد و دیدیم. هزار شب با دو چشم خیس از اشک. واسه فردای با هم قصه چیدیم. نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۸۵ساعت 23:48 توسط lobat. کلبه ی خانوم کوچولو. زمزمه های شب تنهایی. بی نام و نشان. تو ز دیار من آمدی. من تو را باور دارم. برگی به دست باد. بدست آوردن پول از نت. Zed bazi (وبلاگ رپ). لینک خود را اضافه کنید.

goddeath.blogfa.com

محکوم به زندگی - من و دل

http://www.goddeath.blogfa.com/post-66.aspx

گناه من به دنیا آمدنست. روزی من و دل. با هم همراه شدیم. از سر صبح تا به غروب. هم دل و هم سخن و هم راز شدیم. او به من می گفت از حال خوشش. من شکایت می کردم از درد دلم. او به من می داد شوق زندگی. ولی من فکرم به مرگ زندگی. نصفه روزی سپری شد با حرف. اما حاصل نشدش جز سر درد. پیش قاضی رفتیم ما هر دو. تا که شاید باز شود این گره ی سردر گم. دل به غاضی گفتش. همه چی خوب و این آدم، بیمارست. من خودم شاهد رفتار شم و از گواهی هم هیچ باکی نیست. رو به دل کردم گفتم تو بگو. عاشقی ، یک طرفه دردی نیست؟ تو خودت می دانی.

amordad-e-amordad.blogfa.com

چکامه ای برای سکوت - ای آشنای من!

http://www.amordad-e-amordad.blogfa.com/post-59.aspx

چکامه ای برای سکوت. بنشین و از بهار سفر کرده دم مزن. بنشین، بهل خم خالی و جام را. دیگر سخن ز خاطرهی خستهگان مگو. یکسو بنه همهی ننگ و نام را. بنشین و از بهار سفر کرده دم مزن. یادی ز دستها و تن خونفشان مکن. لبهای خشک و بوسهی خورشید پا به جاست. شمشیرها آخته و تیرها به زه. خود را نشان مکن. بنشین و دم مزن. این روزهای سرد زمستان گذشتنیست. بگذار تا زمان بزند گامهای خویش. آری، بهار تو دیگر رسیدنیست. نوشته شده در دوشنبه یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت 17:47 توسط محمدعلی فروزنده. سقوط بدون چتر نجات.

amordad-e-amordad.blogfa.com

چکامه ای برای سکوت - با من بیا

http://www.amordad-e-amordad.blogfa.com/post-58.aspx

چکامه ای برای سکوت. با من سخن بگو. لبان تو مهر سالیان بر خود دارند. دستت را به من بده. دستان تو پینه ی قرن ها بر خود دارند. من خویشاوند تو ام. من تنها داشته ی تو ام. من تراکم نداشته های تو ام. من همه ی شعرهای نسروده ی تو ام. همه ی اشک های نریخته ات. همه ی بوسه های نستانده ات. من همه ی مشت های نکوفته ی تو ام. همه ی تیغ های در نیامت. همه ی خشم های خاموشت. من آن دم ام که از شرم کودک منتظرت را چهره نمی دزدی. من آن دم ام که از نیاز نان خود فروشی نمی خوری. من خنده ی راستین تو ام. فریاد تو ام من.

amordad-e-amordad.blogfa.com

چکامه ای برای سکوت - پاکیزه بود کاغذ

http://www.amordad-e-amordad.blogfa.com/post-70.aspx

چکامه ای برای سکوت. برای فرزندان از دست رفته و از دست رونده. پیش از اشک های من. پیش از خون تو. پیش از آن که باز شناختن تو را. نه چشم و لب و دندانت. که انگشتری انگشت به جای مانده ات می بایست،. که تو رخساره ای نداشتی. پیش از آن که آتش. سپیدی آهاریت را مچاله کند. و گام های اثیری تو. جدا از تن بی چهره ات. پیش از آن که نور بیاید. نوشته شده در پنجشنبه چهارم آبان ۱۳۹۱ساعت 12:41 توسط محمدعلی فروزنده. سقوط بدون چتر نجات.

amordad-e-amordad.blogfa.com

چکامه ای برای سکوت - واحه ها

http://www.amordad-e-amordad.blogfa.com/post-71.aspx

چکامه ای برای سکوت. ما واحه های خسته ی حرمان و حسرت ایم. ما ستاره های نخ نمای آسمان صبح. عاشقان رنگ باخته از ترس نفرت ایم. ما پرنده های بی پر ایم. خانه ای میان باغ عدن، لیک بی در ایم. ما شکفتن شقایق ایم. زادن از برای داغ مرگ بر جبین. ما شکوه قرن ها، پوچی دقایق ایم. سرو برقوه و شاخه ی فتاده بر زمین. ما آبگینه ی شکسته ایم، جام جم ایم. ما زیاده ایم از زمان، ما کم ایم. ما همیشه کهنه، ما نو ایم. خار چشم دشمنان و دوستان. نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 23:29 توسط محمدعلی فروزنده. سقوط بدون چتر نجات.

amordad-e-amordad.blogfa.com

چکامه ای برای سکوت - تو را ...

http://www.amordad-e-amordad.blogfa.com/post-52.aspx

چکامه ای برای سکوت. در خالی پنجرههای حضور. چراکه در چشمان خیس تو. دو نوزاد خفتهی زیبا بود. آنزمان که چشمخانهها همه. میلاد کودکانی مرده را انتظار میکشیدند. در سرزمین درختان سوخته. چراکه در دستان نحیف تو. دو غنچهی ناشکفتهی بیریا بود. آنزمان که دستها همه. خاکستر گلهای از یاد رفته را به باد میسپردند. در گذرگاههای بی بوسه و کلام. چراکه بر لبان لرزان تو. دو واژهی ناگفتهی آشنا بود. آن زمان که لبها همه. در سکوتی بیهجا میپوسیدند. همه چیزی سکوت بسیط بود و غزل. آنجا که هر خاموشی. خراشهی دردناک ناخنی بود.