shabe-mahtab86.blogfa.com
شب مهتابشب مهتاب -
http://shabe-mahtab86.blogfa.com/
شب مهتاب -
http://shabe-mahtab86.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.297 sec
SCORE
6.2
شب مهتاب | shabe-mahtab86.blogfa.com Reviews
https://shabe-mahtab86.blogfa.com
شب مهتاب -
shabe-mahtab86.blogfa.com
شب مهتاب
http://www.shabe-mahtab86.blogfa.com/8909.aspx
یک شبی مجنون نمازش راشکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. سجده ای زد برلب درگاه او. پر زلیلا شد دل پر آه او. گفت یارب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. جام لیلا را به دستم داده ای. وندر این بازی شکستم داده ای. نشتر عشقش به جانم می زنی. دردم از لیلاست آنم می زنی. خسته ام زین عشق، دل خونم مکن. من که مجنونم تو مجنونم مکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این تو و لیلای تو . من نیستم. گفت: ای دیوانه لیلایت منم. در رگ پیدا و پنهانت منم. مرد و حرفش میم...
شب مهتاب
http://www.shabe-mahtab86.blogfa.com/8706.aspx
عید نیمه رمضان مبارک. ميلاد کريم سبزپوش آل فاطمه، محرم مادر، تنهاترين سردار لشکر حيدر و غريب شهر پيامبر تهنيت باد. تا خدا هست و خدايي مي کند، مجتبي مشکل گشايي مي کند. بنگر به مرتضي که در اين ماه روزه را، با بوسه از لب پسر افطار مي کند. نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم شهریور 1387ساعت 15:54 توسط علیرضا. رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ،. ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن ،. دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا ،. دل شکستن کار آسانی است حرفش را نزن. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور 1387ساعت 10:37 توسط علیرضا.
شب مهتاب
http://www.shabe-mahtab86.blogfa.com/posts
شنبه چهارم دی ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹. سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۹. سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۹. سه شنبه دهم دی ۱۳۸۷. یکشنبه یکم دی ۱۳۸۷. جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۸۷. چهارشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۸۷. سه شنبه نوزدهم آذر ۱۳۸۷. سه شنبه پنجم آذر ۱۳۸۷. واحه ای در لحظه. سه شنبه سی ام مهر ۱۳۸۷. عيد فطر بازگشت به خويشتن الهي خويش. سه شنبه نهم مهر ۱۳۸۷. یکشنبه هفتم مهر ۱۳۸۷. سه شنبه دوم مهر ۱۳۸۷. عید نیمه رمضان مبارک. سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۸۷. سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۸۷. یکشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۷.
شب مهتاب -
http://www.shabe-mahtab86.blogfa.com/post-42.aspx
شد محرم تا در غم جانان. غمخانه غمخانه غمخانه شویم. از شراب غم وز می ماتم. دیوانه دیوانه دیوانه شویم. یا اهل العالم قتل الحسین و بکربلا عطشانا. در عزای حسین از برای حسین. از بزم سروش تا نفخه صور. بیگانه بیگانه بیگانه شویم. بیگانه بیگانه بیگانه شویم. زین جور و ستم وز غصه و غم دردانه کجا. ویرانه ویرانه ویرانه شویم. یا اهل العالم قتل الحسین و بکربلا عطشانا. در کرب وبلا از جام بلا. مستانه مستانه مستانه شویم. در جمع حسین گرد شمع حسین. پروانه پروانه پروانه شویم. یا اهل العالم قتل الحسین و بکربلا عطشانا.
شب مهتاب -
http://www.shabe-mahtab86.blogfa.com/post-43.aspx
خدا رو شکر محرمتو دیدم دوباره آقا جون. نمردمو دیدم که چشام بارون میباره آقا جون. در بدر کوچه نشین دوباره مهمون توئه. تموم قصه همینه دلم پریشونه توئه. ابر نگاهم میباره به هوای حرمت. روزی چشمم دوباره میرسه از کرمت. دلم مثه برگ گلی که خشک و بی رنگه آقا. فقط میخواد گریه کنم دلم برات تنگه آقا. وقتی میام خونه تو اسممو از یاد میبرم. حس میکنم نگام میکنی وقتی میسوزه جیگرم. رسیده اون شبهایی که به نوکرات سر میزنی. کاشکی یه بار جلوه کنی شبی که نزدیکه منی. منم که عمری اسیرم اسیره کرب و بلا. محرمه تو تمومه دلیله بودنمه.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
زیباترین - خاطرات
http://www.zebataren.blogfa.com/post-141.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۱. آهسته در نگاه زمان آب میشود. که تو بودی در آن شریک. نوشته شده توسط موج شب در ۲۰:۳۷ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. ساعتهای آرامش یک قلب رازگو (مشهد). من مانده ام تنهای تنها. یاداشت های یک عکاس.
زیباترین - ماه
http://www.zebataren.blogfa.com/post-134.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. جمعه دوم تیر ۱۳۹۱. اره خیلی وقته به ماه نگاه نکردم میدونم اخه ماه نیست دیگه. کاش یه خبری از ماه بود ولی دیگه ماه نیست. نوشته شده توسط موج شب در ۱۳:۷ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. ساعتهای آرامش یک قلب رازگو (مشهد).
زیباترین -
http://www.zebataren.blogfa.com/post-133.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱. هنوز زنده ام میدونم که زیباترینا میبینی. نوشته شده توسط موج شب در ۱۶:۵۹ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. ساعتهای آرامش یک قلب رازگو (مشهد). من مانده ام تنهای تنها. یاداشت های یک عکاس. من و خودم ( یزد ).
زیباترین - محرم
http://www.zebataren.blogfa.com/post-126.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. جمعه بیست و ششم آذر ۱۳۸۹. باز محرم شد و ياد حسين. باز قلم در كف من جان گرفت. باز به ياد لب عطشان او. چشم سترون شده باران گرفت. باز علم باز كتل سينه زن. آمد و اندوه زمين تازه شد. از مدد خون شهيدان عشق. باغ پر از ميوه دين، تازه شد. فصل غم و فصل محرم رسيد. آينه در آينه اندوه ريخت. مويه كنان رفت زمين آسمان. خانه خورشيد سر كوه ريخت. ريخت بهم نظم زمين و زمان. چادر شب پاره شد آتش گرفت. شب چه شبي، خون به دل روز كرد. روز هم آواره شد آتش گرفت. وقت ، خوش گشت.
زیباترین - انا لله و انا الیه راجعون
http://www.zebataren.blogfa.com/post-145.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۱. انا لله و انا الیه راجعون. خدا به همه خانواده های حادثه ی واژگونی اتوبوس صبر بده. خیلی غم انگیز بود. نوشته شده توسط موج شب در ۲۰:۴۶ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. ساعتهای آرامش یک قلب رازگو (مشهد).
زیباترین - دلم گرفته
http://www.zebataren.blogfa.com/post-136.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱. هنوزم تو ایمیلم یه چیزایی هست یعنی همه چیز هست که دل ادما . نوشته شده توسط موج شب در ۲۰:۱۷ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. ساعتهای آرامش یک قلب رازگو (مشهد). من مانده ام تنهای تنها. یاداشت های یک عکاس.
زیباترین - مهتاب
http://www.zebataren.blogfa.com/post-128.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. سه شنبه پنجم بهمن ۱۳۸۹. کنار برکه ای بودیم در خواب. تو با جامی ربودی ماه از اب. چو نوشیدیم از ان اب گوارا. تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب. نوشته شده توسط موج شب در ۲۱:۴۶ بعد از ظهر لینک ثابت. موسم سبزه فروردين بود. مرغ مستي از شاخه ي انبوه زبان گنجشک. غرق در ولوله ي دستان ساخت. وقت ، خوش گشت. زير لب ، بيتي را زمزمه کرد. اي که در چله ي تاريک زمستان هستي. باد ، از روزنه ، پيغام گل آورد ترا. روز بيتابي و بي خويشي درويشان است. من مانده ام تنهای تنها.
زیباترین - عزیزم
http://www.zebataren.blogfa.com/post-144.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۱. در چشمانت عشقي است که پنهانش ميداري. پنهانشان نمي تواني کرد. ان چيز را که احساسشان مي کني بر زبان مي اوري. اگر تنها نامم را هر آن بر زبان آوري من آنجا خواهم بود. نمي دانم چرا از من بدور مي افتي. نمي توانم شرحش دهم اين همان چيزيست که احساس مي شود که من مي بينم. اگر تنها نامم را هر آن. بر زبان آوري من آنجا خواهم بود. اطرافم را که نگاه مي کنم همه اش تو هستي. ولي تو هم بايد بگويي که من را مي خواهي. توان انکارش را ندارم. سایت عکاس...
زیباترین - نی
http://www.zebataren.blogfa.com/post-146.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. جمعه هفدهم آذر ۱۳۹۱. خوشا از دل نم اشکی فشاندن. به آبی آتش دل را نشاندن. خوشا زان عشقبازان یاد کردن. زبان را زخمه فریاد کردن. خوشا از نی خوشا از سر سرودن. خوشا نی نامه ای دیگر سرودن. نوای نی نوایی آتشین است. بگو از سر بگیرد، دلنشین است. نوای نی نوای بی نوایی است. هوای ناله هایش، نینوایی است. نوای نی دوای هر دل تنگ. شفای خواب گ ل، بیماری سنگ. قلم،تصویر جانکاهی است از نی. علم،تمثیل کوتاهی است از نی. خدا چون دست بر لوح و قلم زد. غم غربت،غم دیرینه او.
زیباترین - حافظ
http://www.zebataren.blogfa.com/post-127.aspx
می رود صبح و اشارت می کند / کین گلستان خنده واری بیش نیست. جمعه بیست و چهارم دی ۱۳۸۹. محرمي کو که فرستم به تو پيغامي چند. حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند. هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند. ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد. فرصت عيش نگه دار و بزن جامي چند. چون مي از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب. بوسهاي چند برآميز به دشنامي چند. قند آميخته با گل نه علاج دل ماست. تا خرابت نکند صحبت بدنامي چند. زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر. نفي حکمت مکن از بهر دل عامي چند. عيب مي جمله چو گفتي هنرش نيز بگو. وقت ، خوش گشت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
¸•*سکوت پاک غمناک و هياهوي شادي باد*•¸
سکوت پاک غمناک و هياهوي شادي باد*. شب عشق . . ). سلام به آبجی گلم. دیگه واقعا جاشه بگم ستاره سهیل شدی. چهار یا پنج سال میشه که ازت بی خبرم. همه چی بد نیست خوبه. از خودت بگو.البته اگه بیای اینطرفا.خدا کنه بیای. دلم خیلی واست تنگ شده.کلا نمیدونم چرا یهو بیادت افتادمممم. هرجا هستی.با هرکی هستی موفق باشی.ایشلا که همیشه لبت خندون باشه. منکه دارم میرم سربازی. اومدم بگم تولدت پیشاپیش مبارک. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم فروردین 1393ساعت 19:13 توسط *توآسمون منم بارون توتاتوباشی منم هستم*. امیدوارم خوشبخت بشی عزیزم.
ســـــایه های بی کســــــی
دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴. در عشق توم نصیحت و پند چه سود. زهراب چشیده ام مرا قند چه سود. گویند مرا ، که بند بر پایش نهید. دیوانه دل است ، پام بر بند چه سود . دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴. عجب صبری خدا دارد . عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم همان یک لحظه. که میدیدم اولین ظلم از اولین مخلوق بی وجدان. جهان را با همه زیبایی و زشتی. بروی یک دگر ویرانه میکردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم. که در همسایه ها صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم. نخستین نعره مستانه را خاموش آندم. بر لب پیمانه میکردم.
ستاره شب های مهتابی
ستاره شب های مهتابی. زندگی در چشم من شب های بی مهتاب را ماند/شعر من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند . در بیشه زار یادها. شب بود و ابر تیره و هنگامه باد. ناگاه برگ زرد ماه از شاخه افتاد! من ماندم و تاریکی و امواج اوهام. آسیمه سر در بیشه زاران می دویدم. دردعجیبی چنگ زن در تارو پودم. من ماه خود را. از پیش من صف های انبوه درختان می گذشتند. بی ماه من این ها چه زشتند! آیا شما آن ماه زیبا را ندیدید؟ آیا شما او را نچیدید؟ ناگاه دیدم فوج اشباح. دست کسی را می کشند از دور با زور. پیش من آوردند و گفتند:. جنبش مصاف : :.
من،تو،شبـــــ مهتابــــــ
بوی رفتن می دهی . ماه ، همیشه پشت ابر بماند . نمی خواهم بدانم . بی من چه می کنی ! نوشته شده در 92/07/28. ساعت 0:3 توسط تنهاترین. بچه که بودم فکر میکردم فقط زنبورها نیش میزنند. دیدم، شنیدم، رفتم، آمدم. نه، آدمها هم نیش میزنند. هر چقدر صمیمی تر، عزیزتر. نوشته شده در 92/06/01. ساعت 17:56 توسط تنهاترین. گفت : בعآ كنے مے آی ב . مے مآن ב! گفت م : آنكہ بآ בعآیے بیآی ב بہ نفرینے مے رو ב . פ واستے بیآیے . פ واستے ب مآنے . بآ בعآ ن یآ . بآ בل بیآ . بآ בل ب مآن . نوشته شده در 92/02/26. ساعت 22:32 توسط تنهاترین.
"یه شب ِ مهتاب"
Sunday, August 10, 2008. در راه عشق مرحلهی قرب و بعد نیست. با تمام وجود لذت بردن. تمام روز را فکر کردن. شب را تا صبح. نخوابیدن یا خواب دیدن. تلفنی را جواب ندادن. به موسیقیای گوش دادن. ساعت را کوک کردن. Posted by پدرام راسخی at 4:44 PM. Sunday, July 27, 2008. داستان دیگری از من (. Posted by پدرام راسخی at 12:24 AM. Thursday, June 26, 2008. میعاد در ب عد سوم. داستانی از من در جن و پری. Posted by پدرام راسخی at 9:27 PM. Sunday, June 08, 2008. تنها کلاهام را میبینند. که سؤالهاشان را در خواب. تازه شدم مثل درخت.
شب مهتاب
شبحی چند شب است آفت جانم شده است. اول نام کسی ورد زبانم شده است. در من انگار کسی در پی افکار من است. یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است. یک نفرساده چنان ساده که از سادگیش. می شود یک شبه پی برد به دلدادگیش. یک نفرسبزچنان سبز که از سرسبزیش. می توان پل زد از احساس خداتا دل خویش. آی بی رنگتر از آینه یک لحظه بایست. راستی این شبح هرشبه تصویر تو نیست؟ اگراین حادثه ی هر شبه تصویرتو نیست. پس چرارنگ تو وآینه این طور یکی است؟ حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش. عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش. پر زلیلا شد دل پر آه او.
شب مهتابی
خیلی قشنگه اگر بدانی. عاشق شدن آسان است، اما ادامه آن هنر است. دوست هرکه باشد، نسخه دوم خودت است. نمی توان جلوی پیری را گرفت، اما میتوان روح جوانی داشت. هر جا که باشی عشقت دنیا تو هست. بالا رفتن سن حتمی است، اما اینکه روح تو پیر شود بستگی به خودت دارد. خنده کوتاه ترین راه بین دوستان است. عمر سالهای گذشته نیست، سالهایی است که از آن زندگی کردی. عشق انگیزه ای است برای زندگی. بزرگترین لذت زندگی داشتن عشقی است که تا اخره راه باهاته. اگر از چیزی لذت بردی دیگران را شریک ساز. شیشه ها شکستی ست زندگی گذشتنی ست.
امشب شب مهتابه
سه شنبه 31 تیر1393 ] [ 13:3 ] [ سوگل ] . عاشق رنگ سیاه شب یلدام. آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم . عاشق تلخی انتهای عشقم. حالا که به آخر قصه رسیدم. عاشق رنگ شب و رنگ غروبم. عاشق مرگ دقیقه های خوبم. با تموم اشتیاقم آروم آروم. به در بسته ی بی کسی می کوبم. عاشق شبای دلمردگی هستم. عاشق تنهایی و خستگی هستم. حالا که این زندگی شبیه مرگه. بی امون عاشق این زندگی هستم. خنده داره دیگه دلسوزی به حالم. خط کشیدم روی روزای محالم. همه ی آینده ی من واسه ی تو. من فقط گذشته مونده تو خیالم. تنهایی سهم منه خیلی عزیزه. لبخندهای گ...
عاشقانه ها
Saturday, October 28, 2006. کوچه هایش همه آز. خانه هایش همه پوچ. مردمانش به که دارند نیاز؟ مردمان از همه رنگ. از سیه تا به سیاه. مردمان چشم به دستان هم اند. از برای همه اند. در مقابل به تو خنجر. عجب از شهرو دیار است مرا. عجب از رشک و حسد. عجب از عشق گلی. که سرا پا همه را. می کند بهت خودش. Posted by vahid @ 12:08 AM. Links to this post. Friday, October 13, 2006. و تو را می خوانم. ای که در نور نگاهت. در خیال و در صفایت. بازتو را می خوانم. شاید هنوز در خا نه ی ما. و شاید خورشید هنوز. از شرق طلوع می کند.
تنهایی
دوستان عزیز این یه وبلاک عاشقانست. من این وب رو واسه دله خودم مینویسم. امیدوارم شما هم ازش لذت ببرید. منتظر نظرات قشنگتونم هستم. نوشته شده در شنبه 8 تير 1393برچسب:. میخوام یه خبری بهتون بدم شاید خوشحال بشید شایدم ناراحت بشید. من آدرس وبمو بنا به دلایلی تغییر دادم هر کس دوست داشت میتونه. بیاد به آدرس جدیدم. نوشته شده در یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:. بس کن ساعت . دیگر خسته شده ام . آره من کم آورده ام . خودم میدانم که نیست . اینقدر با صدایت ، نبودنش را به رخم نکش! دچار مرگ عاطفی شده ام. دارم خرده های دلم را.
باران عشق
استاد خانه ام معمار غم بود فلک در ازل با من بی رحم بود. شنیدی میگن یه عده زیر خط فقرن آره؟ مزه فقرو چشیدی میدونی چه طعمی داره؟ شنیدی میگن فلانی نداره آه تو بساطش. دست بی رحم زمونه توی بازی کرده ماتش؟ تا حالا شده یه صحنه تحت تاثیرت بزاره. مثلا بغض یه بچه اشک چشماتو دراره؟ تا حالا شده گرسنه سر رو بالشت بزاری. به جای ستاره شبها وایسی به غصه شماری؟ تا حالا شده یه دفه واسه شام شب بمونی. شرم بی حد پدرو از توی چشاش بخونی؟ واسه پوشیدن کفشی که فقیرا میپسندن. تا حالا شده یه عده به برادرت بخندن؟ یک اس ام اس ممکنه س...
