baroon-miyad.blogfa.com
عشق را زیر باران باید جست -
http://www.baroon-miyad.blogfa.com/post-114.aspx
عشق را زیر باران باید جست. بی تو این جاده میرسه به ناکجا / تکیه گاهم باش تو ای خدا. كودكي با پاهاي برهنه بر روي برفها ايستاده بود. و به ويترين فروشگاهي نگاه مي كرد. زني در حال عبور او را ديد . او را به داخل فروشگاه برد و برايش لباس و كفش خريد و. گفت: مواظب خودت باش. كودك پرسيد: ببخشيد خانم شما خدا هستيد؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط يكي از بنده هاي خدا هستم. كودك گفت:مي دانستم با او نسبت داريد. نوشته شده در جمعه هفتم مرداد ۱۳۹۰ساعت 12:30 توسط. اما آخر یه روز می ره غم از دلا. میشینه اشک شوق به روی.
biamaneman.blogspot.com
روزی که زن شدم...: October 2010
http://biamaneman.blogspot.com/2010_10_01_archive.html
روزی که زن شدم. وارد دفتر شد. دفتر نمره رو گذاشت روی میز وخسته کنارم نشست. گفتم: خسته نباشید. آروم گفت ممنون. در حالی که چایی رو از توی سینی بر میداشت جزوههایی رو از توی کیفش در آورد وشروع کرد به خوندن. پرسیدم: فوق؟ ترم چندی؟ سرشو به علامت تایید تکون داد. گفت ترم آخر. گفتم: وقت خوندن داری؟ نگاهم کرد: راستش نه! ۶ روز هفتهام پره. عصرها هم آموزشگاه زبان، کلاس دارم. پرسیدم پس شوهر وبچه تون کی شما رو میبینند؟ خندید: بهم میآد ازدواج کرده باشم؟ با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! پدر ومادرم چ...
biamaneman.blogspot.com
روزی که زن شدم...: September 2011
http://biamaneman.blogspot.com/2011_09_01_archive.html
روزی که زن شدم. زنگ زده بود به خاطر پولی که به او قرض داده بودم از من تشکر کند. در این هفته به همه جا سر زده بود. وام گرفته بود طلای کمی که داشت فروخته بود به یکی دو نفر رو زده بود به هر سختی بود پول را جور کرده بود. گفتم: راستی دخترت آمد؟ خندید و گفت: فردا میریم میآریمش. اما میدونی انگار دارم یه حس بزرگ رو تجربه میکنم همهٔ زندگی و داراییام رو دادم فدای یه لبخندش. لبخندی که روی لب هر سه به وضوح میدیدم حکایت از امید داشت. امید به آیندهای روشن. نگاهم خیره مانده بود به عظمت «مادر شدن. پستهای ق...
biamaneman.blogspot.com
روزی که زن شدم...: September 2010
http://biamaneman.blogspot.com/2010_09_01_archive.html
روزی که زن شدم. در را که باز کرد با آرایشی که تا به حال در چهره وقیافهٔ او ندیده بودم بر آستانهٔ در حاضر شد. لباس بیرون پوشیده بود. گفتم: ولی تو گفتی دخترم امتحان داره بیا کمکش کن که خب من هم اومدم! چادرش را جلو کشید وخندید: وقتی برگرشتیم یادش بده. فعلا باید بامن بیایی بریم خرید، در ضمن باید یه نفر رو هم ببینم. راه افتادیم. در حالیکه حس گنگی را در خود جابجا میکردم، شانه به شانهاش حرکت میکردم. همهٔ راه را با تلفن همراهش ور میرفت. به من میگه دیگه واسم تکراری شدی! گاهی شکستن لایههای نامرئی و ناز...
taranom80.blogfa.com
ترنم -
http://www.taranom80.blogfa.com/post-22.aspx
از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست؟ در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک.ی؟ گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت. سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟ پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم. گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود. پسره س...
taranom80.blogfa.com
ترنم
http://www.taranom80.blogfa.com/8911.aspx
نور خورشید را می بینم. در تکاپو وتلاش است. که از لابلای پرده اتاقم. خود را به گلهای قالی برساند. راستی این همه تلاش. آنها که نیازی به نور ندارند. نوشته شده در شنبه بیست و سوم بهمن 1389ساعت 0:14 توسط ترنم. کان سیب های راه به پرهیز بسته را. در سایه سار زلف تو می پروری هنوز. معشوق خواند و پرسید:. تو سیب خورده ای هیچ. عاشق نوشت : نه! یعنی که از تو، از تو چه پنهان. ای باغبان باغ بهشت! من سیب خورده ام ام ا،. نوشته شده در دوشنبه هجدهم بهمن 1389ساعت 0:56 توسط ترنم. Design By : Night Melody. من در کلبه فقیرانه خود.
soushiyanta.blogfa.com
سوشيانت
http://www.soushiyanta.blogfa.com/9012.aspx
شعر بهانه بوییدن توست . بر دیدگان خورشید زدند. بی چشم بر آنکه. دوشنبه 15 اسفند 1390- ساعت 11:17 محل کار. نوشته شده در دوشنبه 1390/12/15. ساعت 11:21 قبل از ظهر توسط سوشيانت. Design By : Night Melody. مطالبي كه در اين وبلاگ مي خوانيد دست نوشته هاي خودم مي باشد كه هر از چند گاهي بر روي كاغذ و يا صفحه رايانه و پس از آن در اين وبلاگ نقش مي بندد ، كه اميد است مقبول نظر شما فرهيختگان عزيز قرار گيرد. Design by : Night Melody.
biamaneman.blogspot.com
روزی که زن شدم...: ادب مرد....
http://biamaneman.blogspot.com/2013/01/blog-post.html
روزی که زن شدم. در اتاق معاون بسته بودحتما رفته بود بازدیداول مهر، باید صبر کنم تاظهر که از مدرسه برگردم. حیاط اداره پر بود از دانش آموزان کلاس ششم و پدر و مادرهایشان. کنار پلههای آهنی توی حیاط ایستادم نفسی تازه کنم بوی پاییزی که رسیده بود. او داشت از پلهها پایین میآمد تند و مثل همیشه لبخند به لب گوشه چادرش دستش بود دست دادیم و پرسیدم اینجایی؟ مدرسه نداری تو مگه؟! با تعجب نگاهش کردم پرسیدم: مگه ابلاغت کامپیوتری نیست؟ مگه مدیر میتونه انتخاب کنه؟ نکنه مدارس خاصه؟ نه حرفی با شما ندارم. برید خانم. با مع...
baroon-miyad.blogfa.com
عشق را زیر باران باید جست
http://www.baroon-miyad.blogfa.com/8911.aspx
عشق را زیر باران باید جست. بی تو این جاده میرسه به ناکجا / تکیه گاهم باش تو ای خدا. توی این دوره زمونه. دیگه نسبتای خونی وقتی که احترام متقابل از بین بره اونا هم کمرنگ میشن. از آدمایی که فک می کنن بزرگن ولی بزرگ نیستم و همه رو می خوان اسیر خودشون کنن بدم میاد. از آدم بزرگایی که فک می کنن حق اونایی که از لحاظ سنی ازشون کوچیکترن کمتره ازشون بدم میاد. از آدم بزرگایی که عقل و شعور رو به سن می بینین و همه رو بیشعور می دونن ولی خودشون رو با شعور بدم میاد. خدایا خودت کمک کن . آمده ام ، آمدم ای شاه پناهم بده.
baroon-miyad.blogfa.com
عشق را زیر باران باید جست -
http://www.baroon-miyad.blogfa.com/post-108.aspx
عشق را زیر باران باید جست. بی تو این جاده میرسه به ناکجا / تکیه گاهم باش تو ای خدا. گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شی. بذار فکر کنن نفهمیدی. نوشته شده در شنبه چهارم تیر ۱۳۹۰ساعت 16:10 توسط. اما آخر یه روز می ره غم از دلا. خورشید عشق بازم می تابه اون بالا. میشینه اشک شوق به روی. گونه ی سرخ گلا. وقتی خورشید میاد سر میاد غصه ها. دوباره عطر یاس میپیچه هر کجا. چشمای منتظر میشن از دام شب. دیگه رها . . . حرف های دلم . . . به در میگم که دیوار بشنوه.